ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بکوشید و نیکی به بار آورید
چو دیدید سرما، بهار آورید
یاران دبستانی
کردستان
دبستان شیخ مهاجر
هزار و سیصد و چهل و یک خورشیدی
سرود "همشاگردی سلام" را بشنوید.
سلسله البولی اخیرن در اتاق ما بستری شده است. شبی پنج شش بار، همهی چراغهای بخش را روشن میکند که خیر سرش برود و خودش را تخلیه بکند. کاملن مرا بیدار میکند. با هر بار روشن کردن چراغها. همراهش فقط برای لحظاتی خروپفش قطع میشود. غلطی زده و خودش را به خواب میزند. ولی پس از برگشتن سلسله البول فوق الذکر، بلند شده و چراغها را خاموش میکند.
(یکی از موارد کاربردی همراه بیمار.)
تلویزیون مدام روشن است. بیست و چهار ساعته. و روی کانال سه. هیچ کس آن را خاموش نمیکند. چرا که هیچ کس دستش به کلید آن و آفش نمیرسد. ریموت کنترلش گم شده است.
یک بار غرولند کنان غلطی زدم و از دنیا و مافیهایش زبان به شکوه گشودم و لعنت حق بر صدا و سیمان کردم. ولی مقصر اصلی گم کنندهی ریموت بود و نیز سلسله البول. زیر لب گفتم:
خدا پدر مخترع "ام پی تری پلیر" را بیامرزد.
سلسله البول که داشت جابجا میشد، پرسید: "ام چی تری، چلیر؟"
گفتم: گوش ت فقط حرف پ رو نمی شنوه؟
خندید. خودم هم خندیدم. آمدم توضیح بدهم که خروپفش بلند شد.
گوشی های "ام چی تری چلیر" را حالا که دیگر سیمش حسابی دور سر و گردنم پیچیده شده بود را محکمتر از قبل داخل سوراخهای گوشم فرو بردم.
..............
جهان دیده سوداوه را پیش خواند ..............
دوازدهم شهریورماه نود خورشیدی
چهاردهم شهریورماه نود خورشیدی
و تولد
و تکامل
و غرور...........
ادامه مطلب ...