بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

این‌روزها


این‌روزها


این‌روزها فکر می‌کنم بهترین کار اینست. یک صندلی کنار پنجره بگذارم و با سیگاری در دست، نظارگر خودروهایی باشم که از کوچه مقابلم می‌گذرند. یک‌طرفه است. مانند عمر. دلخوش به این که نوازنده‌ای دوره گرد برایم سلطان قلب‌ها بخواند.

***

متن یادداشت را با صدای خودم و آهنگ سلطان قلب‌ها در این‌جا بشنوید.

نظرات 1 + ارسال نظر
سامورایی چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 12:06 https://samuraii84.blogsky.com/

حس خوب و ترسناکیه!

واقعا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد