ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
عکس از آلما روشنی
ای ستاره ی تنها!
در کدامین لحظه ی این شب،
شب تاریک،
با ماه آشتی خواهی کرد؟
و ....
سوار بر جاودانگی افق،
بر این تازیانه ی خونین،
به تماشا خواهی نشست؟
ای ستاره ی تنها!
پیش از برآمدن آفتاب،
از این دشت برو،
و پیام این جا را به کهکشان ها برسان،
و آنان را بگو،
شهاب هاشان ببارنند،
بر این ویران، سترون، دشت ِ وهم انگیز،
و ویران تر ز ویران،
هدیتی آرند.
شاید،
تولد دوباره ی دنیا،
اسطوره ی
آدم و حوا را
نداشته باشد.
........
برای شنیدن خوانش این شعر، به "اینجا" بروید.
محسن مهدی بهشت
تهران. 1351 خورشیدی
من که قبلا نظرمو راجع به این شعر و موضوعش و واقعه اش و رابطه ش گفتم
بسیار زیباست آقای مهدی بهشت عزیز
اما این سروده ی روزگاران جوانیست
اما هر چه از جوانی بیشتر فاصله میگیریم ، بیشتر متوجه می شیم که این "ننگین خراب آباد" را تولدی دیگر نیست!
اگر در شما این امید هنوز زنده ست، بهتون تبریک میگم عزیز بزرگوار!
ممنون.
چرا هست. گردش کائنات گویای این امر است. گیرم عمر من و نسلها بعد هم کفاف ندهد. ولی هست و می شود.
بسیار زیبا قسمت آخرشو خیلی دوست داشتم
در تولد دوباره ی دنیا
چه کسی می تواند آدم باشد و حوا
و آدم و حوا نباشد ؟
کلن و در مجموع آدم و حوا نباشند. ینی جهانی بی نسل بشر درست بشه.
شعرتون خیلی قشنگ بود...
ممنون.
بی نظیر بود
دوست ارجمندم عالی بود
----
و آنان را بگو،
شهاب هاشان ببارانند،
بر این ویران، سترون، دشت ِ وهم انگیز،
و ویران تر ز ویران،
هدیتی آرند.
شاید،
تولد دوباره ی دنیا،
اسطوره ی
آدم و حوا را
نداشته باشد. ..
-----
کاش می خواندیدش د صداهایی که...
ممنون. چشم. می خونمش.