بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

سرویس بهداشتی

سرویس بهداشتی

فردای شبی که آخرین فیلم ویم وندرس یعنی "روزهای کامل" رادیدم در جایی یک سرویس بهداشتی دیدم. همین که خواستم وارد شوم کسی با یک "تی" از آنجا بیرون آمد و داد زد:

کجا؟ مگه نمی بینی زمین خیسه؟ وایسا تا خشک بشه. تاکی وایسم؟ دو دییقه.

و خودش به سرویس خانمها رفت.

ایستادم. بعد از مدتی که به نظر خیلی بیشتر از دو دقیقه بود بلند داد زدم: آقا برم توو؟ جواب نداد و من هم رفتم توو.

بیرون که آمدم، دم در روی یک صندلی نشسته بود. گفت: گفتم دو دییقه. تو پنج دییقه دم در بودی و توو نرفتی.

به جای جواب دادن دستم به طرف جیبم رفت. در حالیکه در سرم فقط فیلم روزهای عالی می چرخید. و این که در تمام مدت فیلم که بیشتر نظافت سرویس ها بود هرگاه کسی وارد سرویس می شد، آرتیست خارج میشد و در کناری می ایستاد تا طرف از آنجا خارج شود و بعد دوباره وارد می شد.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد