بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

اعتمادملی

 

- ملی اومده؟ 

- اعتماد؟ 

- آره.

- نه توقیف شد. 

- ا ِ چرا؟ 

- کروبی جواب امام جمعه ها رو داده بوده. 

- دولتی چی؟ 

- دولتیه چی؟ اعتماد؟ 

- آره. 

- اعتماد که دولتی نداره که. گرفتی مارو؟ 

- نه جون تو. گرفتن چیه؟ مگه پلیس ضد شورشم؟ 

- آره اومده. 

با لبخند اشاره به دسته کیهان های روی پیشخون کرد و آن طرف تر را نشان داد. بسته هایی که از روزهای قبل مانده بود. آماده برای پس فرستادن. برای صاحابش.

برایت

برایت

برایت

عکس از: خودم

مگر فقط باید توی عکسامون عکس بگذاریم.

این عکس را وقتی گرفتم که داخل ساختمانی که این استخرش بود، عاقدی مشغول جاری کردن صیغه عقدی بود. الله و اکبر.

چون خودم خیلی از آن خوشم آمد و جو گیر این همه زیبایی شدم آن را کردم یک کارت تبریک.

بیت الله محسود به درک رفت


بیت الله محسود، ملیجک ملا محمدعمر و رهبر طالبان پاکستان، در بمباران یک هواپیمای بدون سرنشین، به درک رفته است.

امروز شنیدم مرده یا زنده ی این جانور 5 میلیون دلار می ارزیده. چند پست قبل، از جایزه ای که برایش در نظر گرفته بودند نوشتم. نفهمیدم این قدر گران شده قیمت این کوه گوشت سی و پنج ساله ی پفیوز. این خرس تا همین جا هم خیلی دوام آورد.

چیز دیگه ای نمی خوای؟

به نظر من بعد از اعتصاب غذای باشکوه مقابل سازمان ملل و طومار دو کیلومتری -راستی رکورد گینس شکسته شد؟- پاریس دو سه تا کار دیگر هم اگر بشود، جنبش سبز ایران می شود یکی از با کلاس ترین جنبش های تاریخ بشری. اگر از این مثال ها سراغ دارید بزنید.

یک: یانی یک کنسرت سبز بدهد.

دو: اپرا وینفری یک برنامه سبز ویژه تهیه کند.

سه: یک پرچم سبز بدهیم به فضانوردان آمریکایی ببرند فضا و روی کره ماه نصب کرده و برگردند.

چهار:

-صب کن. یواش تر. چیز دیگه ای نمی خوای؟

***

خودمانیم وقتی با ملت حرف می زنی به نظر می رسد که کمی تا قسمت زیادی بیش از اندازه از سازمان ها و مردم و ... سایر نقاط جهان انتظار هم دلی و هم دردی دارند -داریم-. ولی بینی و بین الله خودمان تا کنون به حمایت از کدام یک از جنبش های ملل دیگر برخواسته ایم؟ حتا حمایت هایی که از ملت فلسطین کرده ایم بیشتر دولتی و بعد از نمازهای جمعه بوده است. نگویید رژیم مانع بود. حتا اگر رژیم مانع باشد باز هم می شود در وبلاگ هایمان حداقل یک پستی و یا یکی دو خطی در موردشان می نوشتیم و ننوشتیم.

در موقع وقوع زلزله در بخشی از کشور منتظر کمک های ملل دیگر می نشینیم. یا حداقل انتظارش را داریم ولی در مقابل، وقتی در کشور دیگری زلزله ای به وقوع می پیوندد در مقابل درخواست کمک -گیرم توسط دولت- می گوییم:

ما خودمون داریم از گشنگی می میریم حالا بدیم دیگران بخورن؟ از کجا بیاریم؟ حتا آن وقت هم نمی گوییم که دولت کمک ها را از ما می گیرد و خودش می خورد یا می برد گمرک می فروشد و پولش را مثلن می دهد به حزب الله لبنان. نه. این ها را نمی گوییم. بلکه می گوییم:

نداریم آقا نداریم.

***

آن چه که این روزها بر ما گذشت و می گذرد خیلی چشم ها را باز کرد. باید یاد بگیریم که وقتی می گوییم:

بنی آدم اعضای یک پیکرند ......... این بنی آدم منظور آدمهای کره زمین است. و نه فقط آدم های کشور ایران. این را اگر فهمیدیم، نشان می دهد که داریم به سوی یک جامعه مدنی حرکت می کنیم . اگر هم نفهمیدیم، باید برویم و کشکمان را کماکان بسابیم و یک آش کشک مشتی بخوریم.