بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

کاغذ باطله



کاغذ باطله معمولن به کاغذی می‌گوییم که نتوانیم چیزی روی آن بنویسیم. اگر فقط در این معنا به این بخش از فایده‌ی کاغذ فکر کنیم، به نظر من این تصور مردود است. شما در گوشه و کنار و حواشی کاغذ باطله و چه بسا پشت کاغذ که خیلی وقت‌ها چیزی رویش نوشته نشده است، می‌توانید یادداشت‌های بنویسید. شماره تلفنی، خطی از یک غزل، نام و واژه‌ای برای تکرار در ذهنتان که بماند، که فراموش نشود و ...... پس در این مورد کاغذ باطله بهتر است چیزی باشد که حتا نشود رویش یک کلمه نوشت. ها؟

بگذریم از این که در پروسه زندگی کاغذ، بعد از اینکه استفاده‌ی هم از آن شد و یا نشد و به صندوق زباله رفت، وقایع دیگری  پیش می‌آید، که می‌شود، کاغذ واقعن باطله.

البته یک کاغذهایی هست که گاه باطله‌اش از ناباطله‌اش ارزشمندتر است. و آن تمبر باطله است. تمبرهای باطله بسیار داستان‌ها و وقایع دیده‌اند و بعضن فقط آن یکبار پیش آمده و دیده‌اند و شوربختانه نمی‌توانند آن‌ها را به زبان بیاورند. تمبرهایی که بعضن در کلکسیون‌های محرمانه و شخصی، جا خوش کرده‌اند و باطل کننده و صاحب نامه و آدم‌های توی تمبرها و حتا کلکسیونر اولی که آن را به دست آورده، سال‌هاست در دل خاک جا خوش کرده‌اند.