بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

کاریکماتور 2


آن‌قدر پولش از پارو بالا رفت که، پارو گم شد و خودش دق مرگ از گم شدن پارو.

برای اینکه دهانم نسوزد آش نمی خورم.

معمولن هرچه که می شنوم باور می کنم.

به امید بهار، پارسال نمردم.

خاله‌ام بعد از این که مانند یک خرس چاق شد، گفت: بیا با هم دوست بشیم.

همه‌ی عمر سر چشمه‌ای بود که آبش را گل آلود کند.

وقتی صبح از خانه خارج می‌شد، شتری دم در خوابیده دید.

آفتاب درست بر فرقش می‌تابید. سایه‌اش بر سرمان نیافتاد.

دست‌هایم را با آب پاکی که روی آن ها می‌ریخت، شستم.

فقط به دم خروس قسم می‌خورد.


نظرات 3 + ارسال نظر
مهربانو در میهن دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:10

سلام
روز خوش
سلامت و پایدار باشید
دوست ارجمندم

سلام بر شما.
ممنون.

مهربانو در میهن دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:30

سلام دوست ارجمندم
چیزکی نوشتم
نظرتان برایم مهم است
خیلی هم مهم

------------------------------

+کاریکلماتور را خیلی دوست داشتم

چشم. حتمن میام و می بینم.

زری مشفق جمعه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 08:30 http://koochehayedelam.blogsky.com/

پارو رو نوشتی پاور درستش کن

درستش کردم. ممنون. توی تایپ، دستام از چشمام، تندترحرکت می کنن. از این غلطا زیاد می کنم. خنده دارترینش، "قبول"ه، که مینویسم "قبلو". الانم این اتفاق افتاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد