بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

اینروزها


نه آن قدر دور است

                           که ندانم اوست،

نه آن قدر نزدیک

                       که بدانم او نیست.

من و او

اینروزها در همین فاصله ها

گم شده ایم.



محسن مهدی بهشت

نظرات 16 + ارسال نظر
فروزان یکشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 16:00

ممنون

ممنون از شما.

فرناز پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 08:16

مثل شعر حافظ بود برای من ..این شعر و این عکس و من امروز اینجا

چه خوب.
امروزم با دیدن یک فیلم تلخ خراب شده بود. ولی با گذاشتن این یادداشت ها خوشم کردی.

فروزان شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 01:38 http://narenj33.persianblog.ir

من سکته کردمو نصف بدنم لمسه ولی دارم بهتر میشم نزدیک یکسالو نیمی میشه که ایطوریم به خاطر همین پست نزاشتم

چه بد. امیدوارم همون طور که گفتید خوب بشید. ولی نه. میگم حتمن خوب میشید.

فروزان پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 18:59 http://narenj33.persianblog.ir

سلام من فروزانم چند وقته که مریض شدم هنوز خوب نشدم

چرا؟
من چند بار به شما سر زدم ولی دیدم که مطلب تازه ای ندارید دیگه نیومدم.

مهربانو پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 13:26 http://avapaeez.mihanblog.com

سلام دوست ارجمندم
من از فاصله های نامریی خسته ام
از صورتکها هم ..


زیبا بود بسیار زیبا
شاد باشید

ممنون.

شبنمکده سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 10:28 http://www.mhabaei.blogfa.com

درود
ممنونم از شما

ممنون از شما.

فلورا دوشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:06

به به
یاد این شعر مرحوم قیصر امین پور افتادم:
این منم در آینه ؟
یا تویی برابرم؟
ای ضمیر مشترک
ای خود فراترم؟....

نگو مرحوم.
مرحوم اونیه که نامش به نکویی نبرند.

محبوب یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 22:44 http://a-tree.blogsky.com

یهنی تناسب عسک و متن به ازین نمیشود

واقعنی؟ چه خوب.

رهگذر شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 16:25

من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

معصومه پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 22:20 http://www.escape1981.blogsky.com

تو این وضعیت من هر چه قدر خوندم نفهمیم کی به کیه ....
یه همچین بازدید کننده هایی دارید شما؟!!!
ممنون از حضور پر شور شما

به به. ممنون. ینی با این کامنت رفتیم سراغ شمس:
آن خطاط،
سه گونه خط نوشتی!
یکی، او خواندی لاغیر او!
یکی را، هم او خواندی،
هم غیر او
یکی، نه او خواندی، نه غیر او
آن خط سوم منم

زری مشفق پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 14:33 http://koochehayedelam.blogsky.com/

شعرش از من نیست و نمی دونم شاعرش کیه
وگرنه قابل شمارو نداشت

اینو که گفتی دنبالش گشتم اینو پیدا کردم:
این منم
که گمشده‌ام
یا تویی
که پیدا نمی‌شوی؟
بدون رنگ
با نوک انگشت‌هات
مرا بر تنم نقاشی کن
فقط
چشم‌هام را باز بکش.

عباس معروفی

ولی خودمونیم همون دو سه خطی که تو نوشتی قشنگ بود. باقیش انگار مال یکی دیگه است.

زری مشفق پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 02:36 http://koochehayedelam.blogsky.com/

این منم
که گم شده ام
یا توئی
که پیدا نمی شوی ؟...

به به. کاش می شد بچسبونمش ته شعرم. ولی نامردیه.

sarah پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:18

وقتی خوبه که بدونیم کسی هست که دنبالمون میگرده و میخواد پیدامون کنه اما وقتی کسی نباشه پیدامون کنه برای همیشه گم میشیم و بعدشم فراموش...

اون یه شکلی از امیده. که باهاش زنده می مونیم. اگه مطمئن باشیم که کسی به دنبالمون نیست که ...............

sarah چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 23:50

فاصله و گم شدن خوب نیست...اینروزها هم میگذره ...شعر قشنگی بود...این پنجره هم قشنگه!...

ممنون. ولی گاهی گم شدن خوبه.

sophia چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 22:18

خدا به هر دوی شما کمک کنه پیدا بشین. به حق همین شب عزیز. :))))

شک دارم. ولی خب شاید مستجاب الدعوه باشی.

زری مشفق چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:52 http://koochehayedelam.blogsky.com/

عالی عالی عالی
یه کم عالی تر از همیشه
هم تصویر هم نوشته

ممنون. ممنون. ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد