برای خرید جلد چهارم نامه ی باستان وارد خوارزمی شدم. در حالی که یکی از فروشنده ها برای آوردن کتاب به طبقه ی دوم می رفت باز به یاد شب های روشن داستایوسفکی افتادم. حدود بیش از یک سالی هست که به دنبال آن هستم. تنها کتابی که بعد از دیدن فیلمش هوس خواندنش را هم کردم. ولی پیدایش نمی کردم. از یکی از همکاران خوارزمی پرسیدم: روشنی های شهر دارید؟
گفت: مال کیه؟
خواستم بگم فلینی ولی خب اون فیلم بود. تازه فلینی هم نه. اون زندگی شیرین بود. چاپلین منظورم بود.
- داستایوفسکی.
- شب های روشن منظورته؟
- خب بله.مگه من چی گفتم؟
- روشنی های شهر.
این هر دو را به شکل فیلم دیده بودم.
و درخوارزمی این دو روشنی را به هم ریختم.
برایش داستان را تعریف کردم. و هر دو خندیدیم.
- این نسخه رو ببرید. سروش حبیبیه.
- راس میگید. باشه.
یکی از محبوبترین های علی داستایوفسکی است . خیلی از کارهای داستایوفسکی را به من معرفی کرده و من خوانده ام و ..... فیلمهایی بر همین اساس را هم با هم دیده ایم . اولین باری که با هم سینما رفتیم فیلم بیست و شش روز از زندگی داستایوفسکی را دیدیم . شبهای روشن ایرانی را وقتی دیدم بشدت درگیرش شدم . بشدت دوستش داشتم و او به من گفت که اصل ماجراچیست و کجاست . هنوز هم شبهای روشن را به هر شکل و همه جوره دوست دارم .
من یک ورژن ایرانی دارم با صدای خیلی بد. ولی باز هم گاهی تحمل می کنم و می بینمش.
راستی سه تا دیگه از اشعار علی رو گذاشتم توی صداهامون. بروید و حظ وافر ببرید. بردنی.
سلام رفیق
عاشق این فیلمم..........خیلی با حاله
راستی خودتون چطورید ....خوبید خوشید سلامتید؟
واقعنی؟ چه خوب.
خودم آره. بد نیستم. مدتیه زیر دست و پای خودمم. ولی هنوز زنده ام.
دوست ارجمندم
ما کی باشیم منتشر نکنیم مگه خودتون امر کنید
ما فقط سانسور می کنیم اونم عندالزوم..با کسب مجوز قبلی !
چه کنیم...دلتنگ می شیم..گله می کنیم
** این کامنت را هم مختارید برای منتشر نمودن
ما اصلن خودمان اول و آخر همه ی سانسور کنندگانیم.
شما هم کماکان مختارید که هر آنچه که بر سبیل وبلاق وزینتان نمی گذرد سانسور کنید. بی مجور ما.
گله ی شما را هم می پذیریم. که به قول شاعر هر آنچه که از دوست رسد، نیکوست.
دوست ارجمندم
مدتیه به اوای پاییز زیاد سر نمی زنید...
من همیشه میام. کامنت هم می زارم. ولی توی یکی دو یادداشت آخر کامنتامو ندیدم. فک کردم خود شما منتشر نکردی.
می دانید دوست ارجمندم..من زیاد اهل بگیر و ببند و کودتا نیستم...
انقلاب مخملی رو ترجیح میدم...
البته کاملاامیدوارم صاب خونه عزیز تندرست و شاد باشن...
خب مخملی هم خوبه. نمی خوایم که مالک رو بکشیم.
من هیچکدوم از این فیلمها رو هنوز ندیده ام. شدیداً یاد کتاب فروشی افتادم. چه حال و هوایی....
حتمن ببین. یا حداقل کتابشو بخون. یک رمان کوتاهه.
سلام دوست ارجمندم
در سکوت تعطیل شده؟
چرا هیچکس نیست.....:-(
ضمنا اعتراف می کنم که نه فیلم را دیده و نه کتاب را
خوانده ام..متفسهانه
ترغیب شدم برای هردو....
ممنون
ورژن ایرانی اش هم خیلی جا افتاده و تماشایی است. ساخته فرزاد موتمن با بازی هانیه توسلی در نقش زن و مهدی احمدی در نقش مرد. من نسخه ی ایرانی را هم به اندازه ایتالیایی اش دوست دارم.
در سکوت تعطیل نشده. شاید یه جورایی خودمان تعطیل شده ایم.
شما هر وقت که اراده کنید می توانید در آن جا بنویسید. من با خودم عهد کرده ام هرچه در آنجا می نویسم سکوت داشته باشد. چیز قابل عرضی پیدا نکرده ام. ولی شما دست و پای خودتان را نبندید و هرچه دوست دارید بنویسد. اگر غیبت کبرای خانم نیره ادامه یابد شاید اصلن با کودتایی آنجا را مصادره کردیم. ها؟
درود محسن
فکر کنم فیلمی هم نیز ب همین نام داشته باشیم(اابته ایرانی)
راستی با یک موضوع جدید ب روز هستیم و منتظر نظرات شوما
ورژن ایرانی این فیلم هم هست. اتفاقند نسخه ی خوبی هم هست. یکی از آثار به یاد ماندنی دنیای سینمای ایران. عکس پایین دست چپ هم از همین فیلمه.
در ضمنن هم بهت سر می زنم.