بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

تونل و رانندگی در شب


تعداد بسیار زیادی از راننده های قهوه ای، در تونل چراغ هایشان را روشن نمی کنند. نیز در هنگام غروب و در جاده ها. اگر هم به آن ها اعتراض بکنید می گویند که می بینیم و نیازی به این کار نیست.

کسی نیست که به این ها بگوید: آخه ............، ناسزا بود سانسور کردم، تو چشمات اصلن عقاب. هرچند باید گفت بلانسبت عقاب. چشم های تو چشم های هیچ جانوری نیست مگر چشم های جانوری به نام انسان ِ ........ ولی قبول. اصلن چشمانت چشم  عقاب. ولی آخه مرد مومن، چشم من که چشم عقاب نیست. من باید تو را ببینم یا نه؟ تو مرا می بینی ولی من تو را نمی بینم. درک این مساله خیلی شعور بالایی می خواهد؟

البته که می خواهد و تو این شعور را نداری.

ایضن رانندگی در هنگام غروب. که در بسیاری از مواقع نور غروب آفتاب هم چشم صاب مرده اش را آزار می دهد.در اینجا چراغ کمکی به تو نمی کند ولی گاری تو را اتومییل هایی که از روبرو می آیند می بینند و مراقب هستند که با تو تصادف نکنند. عقاب.

خدا بیامرزد یک جناب سرهنگ راهنمایی و رانندگی را در زمانی که صدا وسیمان در اختیار ضرغامی نبود. درصدا و سیمان آن زمان می گفت و چه خوش می گفت:

آهاااااااااااااااااای ای رانندگان!، شما یک بار برای همیشه باید بفهمید که چراغ های اتومبیل فقط برای دیدن نیستند. برای دیده شدن هم هستند. فهم این قضیه خیلی سخت است؟

این جناب سرهنگ اکنون دیگر نیست ولی این کلامش هست.

بله جناب سرهنگ. فهم این قضیه خیلی سخت است.

مرده شور رانندگان قهوه ای راببرد که شعورشان در حد مورچه ای که گرفتار مورچه خوار می شود هم، نیست.

تو راننده ی قهوه ای باید یک بار برای همیشه بدانی که تمامی علائم راهنمایی و رانندگی در جاده ها با خون نوشته شده اند. خون راننده هایی مثل تو. از جمله این که در ابتدای هر تونل هرچند کوتاهی نوشته شده:

"چراغهایتان را روشن کنید"

تو چرا نمی فهمی آی کیو.

نظرات 12 + ارسال نظر
مهربانو چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:55 http://avapaeez.blogfa.com

سلام...ناراحت نشین دیگه
وب تونو دیدم(صداها)
بدون اینم عالییییییییه
خودتونم حرف ندارین..
لطفا....منو از یاد نبرین

ممنون.
من دارم فکر می کنم اگه اون رباعی بیشتر از اینا بود چی میشد. ولی خب نشد.
:)
من رفیقای دنیای واقعی رو هم فراموش نمی کنم. مجازی که بماند.

مهربانو چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:54

سلام...آقای دوست محترم من
با توجه به قالب شعری به نظر رباعی میرسه
فک کنم کلش همینه...ولی اینکه از مولاناست..شبه ای نیست...
بازم میجورم.....[لبخند]

من هم فکر کردم ممکنه که رباعی باشه که اگر این باشه کلن برای چیزی که در ذهن من بود مناسب نیست.
:(

آرام چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:12 http://mylifepath.blogsky.com/

چی بگم والا

مهربانو سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:47

سلام..دوست ارجمندم
از تذکر بجای شما ممنونم...بیت اول اصلاح شد..بازم ممنون
دیگه اینکه پیگیرم ..متن کامل شعر راجسته برایتان میفرستم...حتما
دیرو زود داره..اما سوحت و سوز نه..آحه چندروزی کارم زیاده امروزم تازه آپ شدم..وقت نشد ....ببخشین که دیر جواب دادم..
ازهمراهیتون...خیلی ی ی ی ممنونم

ممنون. هر کی شد. سخت نگیرید. کار مهم تره.
خودمم سعی می کنم توی دیوان بگردم. توی اینترنت نتونستم پیداش کنم. پیدا کردم خبر می دم که شما دیگه نگردید.

پروانه یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:38

این عکس کجاست؟!

خدا عالمه.

فروزان یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:31

عجبا !!!!!

منم از این شکلکا.

فرانک یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:17

نه کسی به درک واصل شد و نه کسی به یهشت هدایت شد ولی راه بیمارستان را یاد گرفتند.

خوبه پس. :)

آرمین شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:27 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

این تصادف های عمدی هم قضیه دارد. صاحب پاترول که من راننده خصوصیش بودم هر وقت از ماشینی عصبانی میشد میگفت آرمین بزن بهش یه کوپن بیمه پرت کن سرش
البته من هیچوقت اینکار را نکردم. ولی خودش خیلی...

من فک کردم ماشین مال خودت بوده. پس تو راننده اش بودی. خب میزدی. حق با اون بوده. رانندهایی که آدم رو عصبانی می کنن بایدم زد بهشون و کوپنی رو پرت کرد سرشون. عین سگ. هرچند حیف سگ.

آرمین شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:22 http://nagoftehaa.mihanblog.com/

سلام علیکم
روایت داریم که دیده شدن مهم تر از دیدن است. به شخصه این جانب تجربه داشتم.
من در دوره ای که خیلی دست فرمانم افتضاح بود و حتی در مواقعی که گواهینامه هم نداشتم ماشین های بزرگ مثل پاترول و نیسان وانت آبی و از این قبیل سوار میشدم و اصلا هم تصادف نکردم. حتی موقعی هم که میخواستم عمدا بزنم به کسی نمیشد. چرا که ماشینهای بزرگ همیشه دیده میشوند و ملت هم از ماشین های بزرگ خیلی میترسند و همیشه فاصله را ازشان حفظ میکنند و از اینجاست که رانندگی آسان میشود.
دیده شدن خیلی لذت بخش است

خب شما حتمن دولتمندی. اگر نه هر کسی سعادت سوار شدن به اتومبیل هایی نظیر این هایی که ردیف کردی رو نداره. هر چند خیلی از رانندگان قهوگی از اینا بهترش رو دارن از صدقه ی سر محمود که امروز برای همیشه راهشو کشید و رفت. ایشالله به حق ابلفض هیچ وخت دیگه نبینیمش. :)

فرانک شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:18

حالا شما در نظر بگیرید یک روز صبح زود راه می افتید که بروید عروسی نزدیک ترین دوستتان در شهری دیگر که جاده اش تونل هم دارد بعد یکی از همین رانندگان قهوگی [درست است؟] چراغ روشن نمی کند توی تونل همان اول صبح گیریم ساعت 8 صبح تصادفی می شود توی تونل که آن سرش ناپیدا و شما آن قدر این طرف تونل می مانید تا می شود ساعت سه بعد از ظهر و البته راه پس هم ندارید پشت سرت کیپ تا کیپ ماشین ایستاده سمت راستت کوه است و سمت چپت هم دره . عجب خاطره ای دارم من از این رانندگان قهوگی

عروسی هم تمام می شود. و شما مجبور می شوید همان جایی که هستید سر و ته کنید و برگردید.
حالا آن راننده ی قهوگی به درک واصل شد؟ یا دیگران را به بهشت هدایت کرد؟

نیره جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:04 http://bahareman.blogsky.com/

ای پسرعموی سبز من!
لباس های قهوه ای و شکلاتی و تو این مایه های بسیار بیشتر از هر رنگ دگیری به من میاد... بندازمشون دور همه رو؟!
ربطی به رانندگی به قول مشهدی ها قهوگی نداشت، نه؟!
ولی من آی کیوم پایین نیست... من چشم های اهو رو در غروب روشن نگاه می دارم... فقط گفتم اگه لازمه از هر قهوگی ای در زندگی دوری کنم...ها؟!

ذاتت نباید قهوگی باشد دت مام. رنگ لباس که خیالی نیست. چه بسا رانندگان قوهگی که سبز می پوشند. این روزها هم برای خود شیرینی، بنفش.
حتا خود ما هم از آنچا که با شما از یک تیر و طایفه ایم لباس قهوگی می پوشیم و لعنت حق بر یزید می کنیم. ولی رانندگی سبز می کنیم.
دل قوی دارید. حیف است لباس ها را نگه دارید.

اقای صورتی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:34

حالا محسن اغا شوما خونتو کثیف نکن بی پدر پول حجامت سر ب فلک زده!!
مت خودمان سفارش می کنیم ک از این ب بعد رعایت حال شوما رو هم بکنند

نه آخه می بینی؟
لااله الاالله.

زالو آقا. زالو. زالو از حجامت مجرب تر است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد