بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

برای ............. *


مرا به سفره ی بی نان خویش مهمان کن

مرا به مائده ی خام نام سپیدت

مرا به خانه ی بی خانه و در و دیوار

مرا به خلوت بی دشمن ات بخوان ای یار

..................

..................

شعر کاغذ  از منوچهر آتشی را بشنوید.


* کاغذ

یلدای نود و یک خورشیدی



صدای غزل را با کلیک روی بیت اول بشنوید


پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود

مهرورزی تو با ما شهره‌ی آفاق بود.

یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان

بحث سرُ عشق و ذکر حلقه‌ی عشاق بود.

حسن ِ مه‌رویان ِ مجلس گرچه دل می‌برد و دین،

بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود.

از دم  صبح ازل، تا آخر شام ابد

دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود.

بر در شاهم، گدایی نکته‌ای در کار کرد

گفت: "بر هر خوان که بنشستم، خدا رزاق بود"

سایه‌ی معشوق اگر افتاد بر عاشق، چه شد؟

ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود.

در شب ِ قدر ار صبوحی کرده‌ام عیبم مکن

سرخوش آمد یار و جامی بر کنار ِ طاق بود.

رشته‌ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار

دستم اندر ساعد ساقیُ سیمین ساق بود.

پیش از این کین سقف سبز و طاق مینا بر کشند

منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود.

شعر حافظ در زمان ِ آدم اندر باغ خلد

دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود


پایان جهان

پابان جهان بر یکی از ساکنان غاری که من در طبقه ای از آن روزگار می گذارنم، بگذشت......

چه بنویسم؟

شربتی از لب لعلش نچشیدم و برفت.......؟

ای آنکه میروی بسویش.........................؟

یاد باد آن که ز ما وقت سفر ...................؟

از ما که در تمام شب عمر......................؟

پسرم دیده به سویت نگران است ...........؟

.....................

هر چه که بود، هر چه که رفت...............

تصویر این بی گناه ترین انسانی که در زندگیم دیده ام هرگز از لوح  ِ دل و جانم، نرود.

تصویری که هر از گاهی می گفت:

آقا محسن:

شما بودید اومدید خونه؟

شما بودید که زنگ در ما رو زدید؟

.............. شما بودید که.............؟

ببین آقا محسن! خیالت راحت باشه. من از پنجره، همه ی آدمایی که میان و میرن رو زیر نظر دارم. خیالتون تخت باشه. عمرن در رو به روی اجنبی و ......... اینا ........ باز کنم ........

............

به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار

که از جهان ره و رسم سفر براندارم.

........................