بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

باز شاه عباس و رخش رستم


آرامگاه باز شاه عباس

عکس از خودم

1383

شاه عباس بازی داشت که معمولن در شکارگاه ها در کنارش بود. داستان های زیادی در مورد این باز هست. ولی نسخه ای که خودم شنیده ام را بیشتر دوست دارم. به شکلی شباهت هایی با خوان سوم رستم دارد و من می خواهم داستان را بچسبانم به آن خوان.

***

روزی شاه عباس در نزدیکی نظنز در کنار همین کوهی که در تصویر می بینید خواست آب بخورد. برایش از چشمه ای که در دامنه‌ی این کوه بود، در ظرفی آب آورند. ولی باز پرید و ضربه ای به ظرف زد و آن را انداخت و آب ریخت. دوباره برای شاه آب آوردند و این کار تکرار شد. بار سوم هم به همچنین. شاه عباس عصبانی شد و شمشیر از نیام بر کشید و باز را کشت. در این بین، سربازان برای شاه خبر آوردند که ماری سمی در مسیر آب چشمه کشته شده و آب را سمی کرده است. از آب چشمه نخورید.

شاه عباس طبق معمول همه ی شاه ها که ابتدا مجازات می کنند و بعد رسیدگی، و معمولن هم نتیجه ی این کار ندامت است، از کرده ی خود ابراز پشیمانی کرده و اشک تمساحی برای باز ریخت و این اشک همانا ساخت این آرامگاه بود. آرامگاهی برای باز در قله ای این کوه.

کوهی در نزدیکی نظنز.

آن چه که در قله می بینید "گنبد باز" نام دارد و از مراکز تاریخی این شهر است. ولی برای رفتن به آن جا باید کوهنورد باشید و من حیرانم از کارگران کوهنوری که این گنبد را ساختند.


اکنون به سراغ رخش می رویم. در خوان سوم رستم از شاهنامه ی فردوسی، می خوانیم:


رستم خواب بود که رخش اژدهایی را دید. تهمتن را بیدار کرد و اژدها پنهان شد. این کار، بار دیگر تکرار شد و رخش دوباره با پاشیدن خاک بر سر و روی رستم، او را بیدار کرد. اژدها دوباره پنهان شد. رستم خشمگین بر سر رخش فریاد زد که:

اگر این کار بار دیگر اتفاق بیافتد، تو را خواهم کشت. ......... بار سوم، رستم اژدها را دید. و با رخش بر او کوفتند و کشتندش. پرسش:

اگر بار سوم هم رستم اژدها را نمی دید، چه می شد؟ رخش را می کشت؟ آن چنان که شاه عباس، باز کشت؟

من معتقدم ، نه. چرا که رستم شاه نبود.

نظرات 14 + ارسال نظر
احمد یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:03

مرسی جالب بود

ممنون.

پروانه سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:32

واقعا آرمگاهی برای باز آنجا هست؟

در این وبلاق وزین ما تا کنون کلمه ای بر خطا ب نرفته است.
آرامگاه باز است آنجا. قوقل را بگردید.

آرمین سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:14

http://zamin89.mihanblog.com/post/69
ببینید فقط چقدر کلمه جمع کردن! البته بعضیاش غلطه ها .من تکذیب میکنم

تا جایی که حوصله داشتم و برفتم، درست بود. اتساع اسافل اجازت بیشتر ب نداد.

اگر همتم یاری کناند، امشب و بعد از ساعت بیست و چهار که می شود فردا، غزلی از حافظ در اینجا خواهم نبشت که بخوانید و تمام تابستان را که نه، حداقل تیرماه را با دلخوشی به آن بگذرانید. چون میترسم اعزام شوی و این پست نخوانی و .................
سرباز! پاتو بجسبون.

نگار یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:43 http:// chekehjohar.blogfa.com/

ایران شناسی خود را تست کنید....

آرام یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:58 http://bahare2mehraban.blogfa.com/

چه باز خوبی. شاه عباس هم اگه توی دوران ما زندگی میکرد؛ بازش رو نمیکشت, چون میدونست که یه وقتایی حیوونها بهتر از ما میفهمند.

شک دارم. ما همیشه مشکل داشته ایم. شایدم کشورهایی که همیشه شاه داشته اند. مثل اینگیلیسیای خبیث.

نگار یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:20 http:// chekehjohar.blogfa.com/

عاقبت خدمت به شاه

دل آرا یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:38

همین شاه نبودن رستم خودش مهمه ها!

مسجد جامع نطنز به نظر من یکی از بینظیر ترین مسجد های جامع قدیمی می تونه باشه. یه مسجدیه که تمام تحولاتش رو می تونین ببینین. برای یه تغییری یا بازسازی ای چیزی نزدن همه رو خراب کنن دوباره بسازن. طاق هاش پشت سر هم نیست. اصن یه وضعی! یه جوری به نظرم یه مسجد خودمونیه.

جلوی درش هم یه چنار هزار ساله است که البته امیدوارم این حرف من به گوش دوستان اداره ی او*قاف نرسه که از بیخ بکنننش.
خلاصه که به نظر من به رفتنش می ارزه.


بعد خب تا نطنز رفتین نائین هم برید دیگه! مسجد جامعش و اون محله ی قیدیم پشت مسجد دیدنیه ها!

نایین رو رد شدم. در یک سفر. یک ساعته هول هولکی ناهار خوردیم. می بایستی تا قبل از یک ساعتی به یزد می رسیدیم. اگر می دونستم که آثار باستانی داره حتمن در برگشت می دیدمش.
از اون مسجد نطنز عسکی نداری که بفرستی برامون تا زیب وبلاق وزین عسکامون بکنیم؟

آرمین شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:33 http://nagoftehaa.ir

میخوام ناشکری کنم بیوفتم تو بلاد کفر عذاب بکشم. سفارت ایران تو بلادهای کفر سرباز میگیرد.

ناشکری کنی، دور از جان در یک تیراندازی تمرینی پوکه ی تیر تفنگ بغل دستیت می خورد توی شقیقه ات و حسرت بلاد کفر به دلت می ماند.
آن روز را اگر ناشکری بکنی باید خیلی مراقب باشی.
ناشکری انتخاب ندارد.
استغفار کن.

رشاد شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:13

مدتهاست می خواهم بروم نطنز را ببینم چون از معماری مساجد آن چیزهای جالبی میگویند. خوب شد این را گفتی حتما به زیارتش اینجا هم خواهم رفت. عکس جای دیدن واقعی را نمیگیرد. اگر خواستی از طرف تو هم نایب‌الزیاره باشم؟

این کار را بکن. نایب زیارت باش. در ضمن اگر تله کابین برایش گذاشته بودند به من هم بگو اگر گذرم افتاد بروم آن جا و ببینمش.
مساجد آن جا را نمی دانم ولی مسجدی دیدم با یک منار و یک گلدسته.
عین پامنار تهران.

آرمین شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:44

قهطی فال نیک اومده ؟

ناشکری کنی دوران سربازی تلخی خواهی داشت.
از این بهتر و نیکوتر؟
ازمن گفتن.

فرناز شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:33 http://farnaz.aminus3.com/

خیلی جالب بود . تا حدی هم جذاب !
به نظر من هم رخش را نمی کشت . اول به همین دلیلی که خودتان گفته اید و دوم اینکه اگر از این نوع کارها کرده بود در تاریخ و در یاد همه می ماند اما می بینیم که خیلی چیزهای دیگری از رخش و از رستم به یادها مانده .
اگر بار سوم هم رستم اژدها را نمی دید خودش را به خواب می زد تا ببیند چرا رخش اینکارها را می کند .

این آرامگاه باز شاه عباس واقعا ساخته شده بدست انسان یا یک چیز طبیعی سر کوه است و چنین افسانه ای دارد ؟

چه تصور خوبی از کاری که رستم ممکن بود بکند.

اصلن طبیعی نیست. گنبد باز را در اینترنت جستجو کنید. نماهای نزدیک تر از آن هم می بینید. آرامگاه باز شاه عباس است. بر قله ی کوه.
ولی خب من هرگز به آن جا نخواهم رفت. چون در گروه خونی من نمی گنجد. هر گز کسی تصویری از دامنه از فراز کوهی را ندیده که عکساش من بوده باشم.

آرمین شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:08 http://nagoftehaa.ir

کشکی کشکی ترین اولی عمرمان بود

پس اینو به فال نیک بگیر و اول تیر برو سربازی و با این فال نیک دوسال خوش باش.

سحر شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 http://www.ashavahishta-snz.blogfa.com

این داستان رو تا به حال نشنیده بودم و چنین جایی رو نمی شناختم...
ممنونم بابت اطلاع خوبی که در اختیار گذاشتید...
+شاه عباس با همه ی شاه بودن و خودکامگیش شاه سازنده ایست و از شاهای مورد علاقه ی منه...

من از یک چیز شاه عباس خوشم میاد. به خودش مبگفت کلب آستان علی، اینو روی سکه هاشم نوشته بود. بعدشراب خواری می کرد. شراب خواری که تموم می شد می رفت دهنشو میشست میومد نماز می خوند.
ینی از مصادیق بارز اسلام ناب ایرانی بود.

آرمین جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:58 http://nagoftehaa.ir

اعصاب مصاب شاه عباسم ضعیف بوده ها

شاه جماعت کلن اعصاب نداره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد