بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

هیس


می دانید فرورفتگی روی لب و درست زیر بینی، چرا و چگونه به وجود آمده است؟

در افسانه ها آمده است که، انسان در دوره ی جنینی به راز خلقت پی می برد. در لحظه، ملکی بر وی ظاهر شده و انگشت سبابه اش را روی لب او می گذارد و می گوید: هیس.

و این اثر برای همه عمر بر روی لب نقش می بندد .........

نظرات 15 + ارسال نظر
شمس دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:01

تزریق سم بوتولونیوم موسوم به بوتاکس یکی از رایج‌ترین روش‌هایی است که برای از بین بردن چین و چروک صورت

بکار میرود

آن چاله به نظر من اگر پر شود بشر خیلی هم زشت می شود. تازه کمکی هم به این نمی کند که شهامت پیدا کند و راز را بر ملا کند.

نیلوفر دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:56

در میان آن اشعار دیده نگران است یکی را فراموش کرده اید من روی سنگ مزاری دیده ام که ،همسرم دیده به سویت نگران است هنوز ،

آن سطری که چند نقطه چین دارد برای همین موارد است. دختر عمه ام، پسر داییم ............ و به قول شما همسرم.

پروانه دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:14

یکیو که همه می شناسیم همه جای صورتشو انگشت گذاشتند و صورتش پر شیار شد ولی با پتاکس تمام شیارها رو پر کرد و هر کاری دلش میخواد می کنه .

پتاکس: این واژه را اولین بار هست می نویسم امیدوارم درست نوشته باشم فقط شنیدم و اثرشو روی صورت ها دیدم

مساله اینه که جای این شیار اگه با پتاکسم پر بشه آدم چیزی یادش نمیاد که بگه. عین همون آدم که همه اش دری وری میگه. حرف حسابی که نمی زنه که.

پروانه دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:10

این عکس علاوه بر اینکه میگه حرف نزن ! چیزهای دیگه ای هم میگه: چشم و گوش هم نداشته باش!

این جنینه هنوز اون قسمتها تکمیل نشده.

شمس یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:51

یکبار مطلبی داشتید درمورد سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی یادتونه
من جایی خاندم که در مراسم اعدام دوسه رجل معروف دوره ممد علی شاه که الان اسمشون یادم رفته تلی هیزم جمع کرده و سوزانیدند و خاکستر قابل توجهی جمع شد و جلاد یک سر را بریده و به بقیه نشان داده و در خاکستر تپاند تا بعدن پوستش راحت تر کنده شده و داخل پوست کاه پرکنند انها که نفر دوم سوم بودن گفتند که مارا زسر بریده میترسانی ؟؟؟؟؟؟؟؟و سپس برای ازادی شهید شدند
پیشنهاد میکنم تیتراژ پایانی سربداران رو در یوتیوب ببینید خیلی جالبه من سالها بدنبال شعر گشتم نیافتم تا اینکه بمدد سحر یوتیوب دوباره توفیق دیدنش بهم دست داد وعجب لذتی
ای تشنه ترا به اب سوگند
ای عشق ترا به خاب سوگند
جز عشق دگر سخن مگویید
غیراز گل عاشقی مبویید

احتمال درست بودن داستان هست. ولی شعر.......
شعری که هیچ کس نگفت ممکنه مال کی باشه.
چشم. میرم اونو پیدا می کنم و می بینم.

رشاد شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:17

من یادمه. در برابر فرشته مقاومت کردم و اون هم بیشتر فشار داد تا زیادی چال افتاد. بعد از دستش به خدا شکایت کردم و گفتم حالا با این چال گنده چکار کنم؟ اونم یک سبیل کت و کلفت بهم داد که روش رو بپوشونم. حالا به خاطر او چال گنده است که سبیلم رو نمی‌زنم.

حالا چیزی یادت هست که تعریف کنی یا نه؟

فرناز شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:46

چرا ناراحت میشی داش محسن ! من که نگفتم آورین ... گفتم آفرین !

بزرگ منشی کردم. دیدم نوشتین عکس قشنگیه، آفرین. منم فکر کردم که فکر کردین من عکسو انداختم.
در ضمن دیدم که آفرینه.

آرمین شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:56 http://nagoftehaa.ir

خودمونیم چه ملکه با شعوری بوده. بعضیا با لقت میذارن وسط دندونای آدم

اونا آدمیزادن ملک نیستن.

فرناز شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 http://farnaz.aminus3.com/

خیلی خیلی قشنگ بود . از این افسانه هائی که به نظر واقعی می آیند خیلی لذت می برم . عکس هم فوق العاده است .
آفرین !!!

عکس را از اینترنت پیدا کردم. از آن عکس هایی است که آدم دوست دارد ای کاش خودش آن را گرفته بود.
اگر این آفرین خطاب به من بود آن را پس بگیرید.

آرمین شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 00:56 http://nagoftehaa.ir

شبیه قصه ماماناس

مامانای اندیشمند.

فلورا جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:22

با داغی که بر لب نهادند راز خلقت از یاد ببردیم ... آنکس که به یاد آورد سر به باد داد... چه با شکوه...

دانشمندان هر از گاهی چیزهایی بر زبان می رانند. ولی خب خیلی پاپی قضیه نمی شوند.

آروین جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:20 http://arvinfld@yahoo.com

نمی شد این ملکی که بر ما مشرف شد حالا که گل ما اینقدر آن موقع شل بود این انحراف بینی ما را هم درست می کرد بلکی شبها که دهان مبارکمان روی بالش می افتد خواب غرق شدن در دریا را نمی دیدیم؟

ترمیم آن انحراف بر عهده زمینیان است. ملکانی که نامشان پزشک است. البته کمی تا قسمتی دستمزد می خواهند ولی خب، راه دوری نمی رود.

فروزان جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 15:48

جالبه نمیدونستم
چنین دوره ای رو هم با این همه اتفاق داشتیم
ولی کاش یادمون میموند...

شاید خیلی هم چیزی را از دست نداده باشیم.

شمس جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:37

هرکه را اسرار حق اموختند مهر کردند و دهانش دوختند
بنظرم انانکه به اسرار واقف میشوند همه که حلاج نمیشوند که فرمان اهدم الکعبه بفرستند به بحرین و یا نسیمی نمیشوند که ابروی منادیان و زاهدان و سرمایه شان را ببرند از ترس هیولای موجود باید خود سانسوری کنند و دهان بر دوزند
البته برا ایرانی ها ان هیس و امر مگو از مهد تا لحد هست و شاید بشود سر مگو را بر پشت سنگ قبر نوشت تا بعد از سالها روزی برگشته و حرفت را بزند

اگر آدم یادش باشد که می نویسد. بر سنگ قبر هم چیزی نوشته نمی شود الا این که مرحوم جنت مکان -این جنت مکان اش رامعلوم نیست چرا این وری ها تعیین می کنند؟- فلانی متولد فلان و وفات بهمان.
مادرم دیده به سویت نگران است هنوز
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز
پسرم دیده به سویت نگران است هنوز
دخترم دیده به سویت نگران است هنوز
عمه ام دیده به سویت نگران است هنوز
خاله ام دیده به سویت نگران است هنوز
داییم دیده به سویت نگران است هنوز
....... دیده به سویت نگران است هنوز

دیده ام که میگویم.

از نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام ست پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:18

ای دل غافل ، به راز خلقت در دوره جنین پی میبرند و ما نمی دانستیم . لابد پس از تولد هم فراموش میشه .

حتمن. ینی خود ما که فراموش کرده ایم. از بس آن ملک با هیبت بود. اگر نه در این وبلاق وزین افشاگری می کردیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد