بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

ای کاش زن بودم


هشتم مارس، روز جهانی زن

گرامی باد 

 

نقاشی از: ایمان ملکی

یاری از یاران دبستانی به مناسبت روز زن این تابلو را زیب وبلاق وزینش کرده بود. 

قامنتی بر آن نهادم، نهادنی و پاسخی شنیدم، شنیدنی. 

قامنت و پاسخ را در این جا می نهم، نهادنی. 

***  

قامنت من:

مادر من و مادر تو و خاله من یا خاله ی تو، دارند به عسک من نگاه می کنند یا عسک تو. این که کدام یک از این ها مادر من است و کدام یک خاله من؟ خودم هم نمی دانم.
چرا؟
ساده است. چون من در آن موقع درشکم مادر بودم. ولی این تصویر از آن روزگاران که حالا خیلی از آن گذشته به یادم است. اگر اشتباه نکرده باشم نفری که عسک را در دست دارد مادر من است. یا مادر تو؟
چرا؟

چون نگاهش به
عسک من یا عسک تو که در شکم او هستم و یا در شکم او هستی، خیلی مادرانه است. به نظر می رسد که آن دوی دیگر عسک را تا به حال ندیده اند.
ولی آن که  از همه بالاتر است را می شناسم. خاله من است. که به نظر می رسد، خاله تو هم باشد.
البته می دانم و می دانی و در این شکی نیست که کسی که
عسک را در دست گرفته زنی است در شهر بخارا.
ایکاش زن بودم و یک روز جهانی هم به نام من بود.   

***

پاسخ:

من هیچ وقت بی تو از آن کوچه عبورنکرده ام.

همیشه یاد تو را باخود داشته ام. یادت باشد که بعداز مدتها این اولین باریست که توداری با زبان محسن من با من سخن میگوئی این کامنت تورا بیش از هشت بارخوندم.  نمیدونی روح یه محسن یه محسن عزیز توش موج میزنه. میدونم عسک تو رو تحت تاثیر قرارداده. راستیاتش تحت تاثیر قراردادن تو کارساده ای هم نیست چون تو همه چی رو میدونی و میفهمی و حس میکنی. حتی وقتی هم تظاهرمیکنی، بازمعلومه که میفهمی.
باری ازین
عسک خودمم زیاد خوشم میاد یکی دیگه دارم که سرفرصت درگلبن فرصتی آن را برایت میچسبانم به سردر یکی ازین اوراق سفید.
خوشحالم کردی وخوشحال کردن تو یه طور دیگس.

دوست دارم.
میبوسمت، بوسیدنی.
نظرات 23 + ارسال نظر
کتایون شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:37

دوووووسش داشتم عمو محسن، اما کاش نمی گفتین ای کاش زن بودم... چون اون وقت مثل من آرزو می کردین ای کاش یک روز، فقط یک روز به چشم یک زن بهتون نگاه نکنن!! تو تاکسی، صف اتوبوس، پارک، پیاده روها ... فقط یک روز به اینکه زنی نگاه نکنن، به خودت نگاه کنن !

باشه عزیز دلم. به حرفت گوش می دم. به هر حال تو تجربه داری. این ای کاش رو باید فراموش کنم.
البته بیشترم به خاطر این که یک روز جهانی به اسمم نیست این ای کاش رو نوشتم.

سارا شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:22 http://WWW.SARAKHANDE.BLOGFA.COM

اگه می خوای به وبلاگت سربزنم به وبم سربزن!

چشم.

علی جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 19:16

چندین تا از این نقاشی ها را دارم. خیلی جالب و جذابن. دوسشون دارم. مخصوصن اون یکی که از شجریان کشیده. دیدیش؟ اگه نه برات میرفسم

برفس.

آروین جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:36

من می خوام مادر خوبی بشم
دور از جون شما پدر بودن فایده ای نداره

دور از جون شما یعنی چه؟ من که همون اول اعلام موضع کردم.

پروانه پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 18:44

«ای کاش زن بودم»
ها ها ها

می خندی؟ اونم به ابوالقاسم؟

الی پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 17:37

قربان شما...دست شما درد نکنه...احساس خوبیه زن بودن....حیف که نمیتونی تجربه کنی...ولی بهترین وقتش اون موقع است که همه موفقیت های شوهرت رو از چشم تو میبینن....آی حال میده

خب فکر کردی که من برای چه نوشتم:
ای کاش زن بودم؟

فروزان پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 http://narenj33.persianblog.ir

سلام
یه سر اومدیم اینجا
دیدیم چه عسک قشنگی است
مزین کرده وبلاق شما را
خب از این که زن هستم خوشحالم
همیشه از درک احساساتزنانه ومادرانه لذت می برم
هیچ گاه نخواستم مرد باشم
چون نیازی نبود

چه خوب.

دل ارا چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:31

این جریان شهر بخارا یه جورای منافی هشت مارس می شه ها! یا من بلد نیستم سهراب بخونم شاید.

حالا شما خیلی در قضیه مداقه نکن. سهراب نخون. سهراب چیه؟ شاملو بخون. حافظ بخون. مولانا بخون. این همه شاعر. باشه؟ آفرین دختر خوب.

شمس چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:20

دو سه سالی بود من به همکارای دفتری در شهرمون این روز رو تبریک میگفتم و ایشان هم میگفتن خالی نمیشه ژریشب رففتم برای سه نفر کادو گرفتم و دیروز بهشون دادم امروز که رفتم مسلن اداره جاتمون ریس انتخابی توسط اعضا که ریس هم هست گفتش که کار اشتباهی کردی گفتم کدوم کار با ایما و اشاره دادن کادو را گفت که کار اشتباهی کردی به خانم شوهر دار یک شکلات خوری خوب چینی خریدی با خودم فکر کردم که اگر کسی باید ناراحت بشود گیرنده کادو هست نه یک نفر دیگر ولی نوشتم که این تجربه واقعی دهاتمون رو باهاتون به اشتراک بگذارم
شاید بخارا اشاره به شعر سهراب باشد که نسبم شاید به زنی فا.... در شهر بخارا برسد
ولی جریان خودم ده ساعته منو ناراحت کرده

اگر از من می پرسی عرض کنم که کار خیلی خوبی کردی. آدم اگر بخواهد به حرف روسایی اینچنینی زندگی کند باید برود کشک سابی کند و خودش کارفرمای خودش باشد. در ضمن خدمتشان عرض می کردی که:
اصلن شما سر پیازی؟ ته پیازی؟ خود پیازی؟ اصلن پیاز هستی یا نه؟
رییسی که در زندگی شخصی و عقاید شخصی کارمندانش دخالت کند عین رییسان جمهوری اسلامی ایران است گیرم توسط کارمندان انتخاب شده باشد.

دارا چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 15:47

عکست منو یاد این سه زن بهنود انداخت.
روز جهانی زن مبارکِ ایضن برشماهم.

ممنون از لطفت دارا.
من از بهنود اصلن کتاب نخوندم. اونم تخصیر یکی بود خیلی سال پیش دیدمش. مسافر یک تاکسی بود و همکار یا دوستش بود. می گفت:
آی چاخان سرهم می کنه. آی چاخان سر هم می کنه. هر وقت حرف میزنه بهش می گیم:
مسعود سقف ترک برداشت این قدر چاخان نکن.
ولی واقعن محسور کننده است. نوشته هاش. و ..... صداش. و واژه هایی که به کار می بره.
همتی باید بکنم. اگر عمری در سال نود باقی بود. این همت هم خواهد بود.
یک راه دیگه اش اینه که افسانه رو وارد این عرصه بکنم.

زانو بر صخره چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:51 http://hamnavard.blogsky.com

من کلن ادم کم کامنتی هستم خوب چیه مگه ؟ ایدز که ندارم شاید خوب شدم

البته کامنت های شما بیشتر شفاهیه و این هم مادرزادیه. خوب شدنی نیستی.

رشاد چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:28

موضوع شهر بخارا چی بود من نفهمیدم؟

یک هم ذات پنداری با یکی از اشعار سهراب سپهریه.

فرنار سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:51

من شرمنذه ام ..
چی بودم که آلرایمر هم .....

چی می گید؟ مگه بده؟ آلزایمر یکی از بهترین سکانس های زندگیه.

آرمین سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:51

عکسای من مال کاتوزیانه .
این نقاشیشو خیلی دوست دارم
http://pix2pix.org/my_unzip/1278950669141760_672.jpg

نقاشی قشنگیه.

نیره سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:17 http://www.bahareman.blogsky.com/

ای کاش زن بودم...
نمی دانم چه قدر این جمله ی شما واقعی است؟!
به هر روی با همراهی با هشتم مارس روز جهانی زن موافقم و آن را بسیار مهم می دانم. پیش از همه این ها زنان باید خودشان خودشان را بشناسند و از اشتباهات بزرگ تاریخی که کرده اند درس عبرت بگیرند. نیاز ندارند که مردان برای آن ها کاری بکنند. زنان خود با خویشتن بد کرده اند.

حسی بوده که در وقت نوشتن به زبان آمده. من هرگز نمی توانم بفهمم که زن بودن چه و چگونه است. خوب است؟ بد است؟
ولی خب حداقلش همان است که در برید نوشتم.

زانو بر صخره سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:46 http://hamnavard.blogsky.com

نه تنها زنی که عسک را در دست دارد بلکه همه یه جورایی به شهر بخارا می رسن شک نکن

هیچ وقت در چنین امری شک نداشته ام.
راستی چه خوب شد که ما یک بریدی گذاشتیم که شما را تحت تاثیر قرار داد که کی بورد عنبر سرشت خودتان را برای آن به کار بیاندازید.

حسام سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 http://hessamm.blogsky.com

چه نقاشی قشنگی. اصلا انگار عکسه...

کارای دیگه ایشونم دیدی؟ لینکشو گذاشتم.
یک چیز بامزه هم بگم.
آدما وقتی به یک نقاشی کلاسیک نگاه می کنند بهترین تعریفشون همینه که تو گفتی.
بعد که یک منظره خیلی قشنگی ببینن مثل یک غروب یا طلوع، میگن:
وای چقدر قشنگه انگاری نقاشیش کردن.

سروی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:40 http://matrook.blogsky.com/

راستش خیلی با این قبیل نام گذاری ها ( روز زن ، روز دختر و ... ) موافق نیستم . این نوع بزرگ داشت های جنسیتی می تونه به این معنی باشه که در جامعه ، اون جنسیت مورد ظلم واقع شده ، یا ضعیفه یا جنس دوم محسوب می شه و حالا برای این که توجهی بهش بشه نیاز داره که رزی خاص براش در نظر گرفته بشه . انگار که در غیر از این روز اصلن اون جنسیت دیده نمی شه یا کم تر دیده می شه .

نمی شه با برگزاری یک روز ( اصلن شما بگید یک هفته ) واقعیت ها رو پنهان کرد و نادیده گرفت .

در جامعه ای که (برخی از ) مردان هنوز بلد نشدن مشکلاتشون رو مردونه حل کنن و بدترین فحش هاشون ، توهین به خواهر و مادر طرف مقابل هست ، نمی شه با نام گذاری یک روز به نام "زن" ، نیش ِ توهین و تحقیر رو به نوش تبدیل کرد .

به امید زمانی که نه یک روز ، بلکه همه روز به نام "انسانیت" باشه .

این روزها و این یادآوری ها اگر بتواند یک اپسلیون و نه بیشتر ار ددمنشی های مشتی دد پیرامونمان و دنیایی که در آن زندگی می کنیم بکاهد، باز این برید به هدف خودش رسیده است.
در حال حاضر دلمان را با این ها خوش می کنیم.
به امید آن روز هم هستیم. ولی فعلن بی تفاوت نمی توانیم از کنار هشتم مارس بگذریم.

سروی سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 http://matrook.blogsky.com/

این نقاشی از استاد کاتوزیان نیست ، بلکه از استاد ایمان ملکی هست . راستی اسم نقاشی ، " آلبوم قدیمی " هست .


آدرس وب سایت رسمی استاد ملکی :
http://imanmaleki.com

آدرس این نقاشی در گالری رسمی استاد ملکی :
http://imanmaleki.com/fa/Galery/theoldalbum.ht

ممنون. عوض کردم.

شهرزاد سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 http://se-pi-dar.blogsky.com

روز جهانی زن رو در کنار این تصیر زیبا به همه شادباش می گم.
من هم این نقاشی رو در کنار نقاشی‌های دیگری دیدم که نام نقاش اون اگر اشتباه نکنم ایمان ملکی بود. نقاشی که گویا یکی دو تا از تابلوهاش از جمله تابلوی فال حافظش برنده جایزه معتبری هم شده بود.

چند وقت پیش فرناز گرامی یک سری اسلاید قشنگ در مورد زن برام فرستاد روی یکی از اسلایدها نوشته:
"در برابر هر زنی که برای آزادی اش گام برمی‌دارد، مردی وجود دارد که راه آزادی اش را باز می‌یابد، نژاد بشر می‌تواند پرواز کند اگر هر دو بال آن با هم و مساوی رشد کنند."

ممنون از شما برای یادآوری این روزهای خوب

منم بیشتر با ایمان ملکی موافقم. الان میگردم اگر این بود به جای مرتضا می نویسمش.
من این در برابر ..........
ورژن مردانه اش را دارم.
در کنار هر مرد موفقی زنی بوده که نتوانسته مانع موفقیت او بشود!!

پارسا سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:52

برام جالبه دوستی از دوران دبستان داشته باشی تا به امروز من هم یار دبستانی دارم که تا الان با هم هستیم حتی دانشگاه هم رشته بودیم و....خیلی خوبه راستی شما هم همیشه با هم بودید ؟

...و زنان بیشترین قربانیان همیشه تاریخ بوده اند
تنها موجوداتی که اسم اعظم عشق را از برند :
زیرا که مادرند .

یاران دبستانی الزامن نباید همیشه با هم باشند. گاه حتا بعد از سالها که یکی از آن ها را می بینی روابط به شکلی است که انگار این چند سال دوری وجود نداشته است.
نه. خیلی وقت است که دیگر یک دیگر را جز در اینترنت نمی بینیم.

فرناز سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 http://farnaz.aminus3.com/

چه پست خوبی . چه اسم خوبی برای این پست . جه عکس مناسبی .
روز جهانی زن خوب . برای تمام زنان خوب خوب . برای تمام مردان خوب خوب.
این نقاشی را آقای کاتوزیان کشیده اند .
من هم برای روز جهانی زن عکسی از زنان گذاشته ام اما با این یکی کمی فرق دارد . :)

مرتضا؟
من یک وقتی این نقاشی را با یک سری دیگر در همین شکل و شمایل دیدم که نام دیگری در زیر آن بود. ولی به اعتبار کلام شما نام کاتوزیان را در زیرش می گذارم.

آرمین دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 20:31 http://nagoftehaa.mihanblog.com

من چندتا عکس نقاشی دارم مثل همین نقاشی زنده ست .احتمال زیاد میدم همین نقاش کشیده باشه.
شما با اون دوستتون پسرخاله نبودید؟

همه ما در نهایت یه جورایی پسرخاله ایم. من و تو هم پسر خاله ایم.
اسم نقاش چه بود؟ به احتمال زیاد حق با توه. بنویس که اینجا بنویسم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد