بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

عین خارج

وبلاق وزین بعداز بیست و سه، علی رغم این که محمود را کودتاچی و دزد آرای مردم در انتخابات 88 می داند، ولی از طرح برداشتن یارانه ها توسط او حمایت میکند. این کار یک بار و برای همیشه می بایستی انجام میشد. چون هیچ رییس جمهور دیگری قبل از او و به دلایلی۱، انجام این کار را در توان خود نمی دید و نکرد، این مهم و به طبع آن دشنام ها و ناسزاهایش به گردن او افتاد. 

در این جا باید بگویم: 

محمود برو دارمت.  

--- 

بچه اون چراغ توالتو  پشت سرت خاموش کن. 

سردته؟ یک چیزی بپوش. 

من نمیدونم وختی داری مسواک میزنی شیرآبو چرا باز میزاری؟ اصلن این با هیچ منطقی جور در نمیاد. 

طرف اومده بود و داشت پیاده روی مقابل خونه شو با فشار آب جارو میکرد. اونم برگای زرد وقشنگ پاییزی رو. آخه برگم جارو کردن داره؟ تلفنش زنگ زد شیلنگو انداخت توی جوب و شروع کرد چاق سلامتی کردن با طرف. خیلی سخته اون ماتحت مبارکت رو تکون بدی و بری آبو ببندی یا همونجوری که حرف میزنی کارتم بکنی؟۲ 

---

اینجام شده عین خارج. 

دوستم میگفت: صابخونه ام شبا که چراغ اتاقم روشنه میاد میگه آهای ایرانی! وقتی تلویزیونت روشنه چراغتو خاموش کن. 

 ---

پ.ن.

باید یک چیزی به این پست اضافه کنم که در پاسخ به یکی از کامنت ها نوشتم. بدون این، یک جای کار این پست لنگ می زند.۲

در مورد بنزین اشاره کنم  به این که با حذف یارانه ها، باید به تدریج یک اقتصاد آزادی هم این وسط شکل بگیرد. اگر در کشورهای دیگر نرخ بنزین واقعی است خب قیمت خودرو هم واقعی است. این نیست خودرویی  که سه چار میلیون بیشتر نمی ارزد را پانزده بیست میلیون بفروشند. چرا که مردم پول این بنزین را  موقع خرید خودرو می پردازند. بنابراین این با هیچ منطقی سازگار نیست که مردم یک بار قیمت بنزین را نقد و در مرحله خرید خودرو، و بار دیگر در پمپ بنزین ها بدهند. 

---

۱  شاید ترس از اعتراض مردم، که در مورد محمود آب از سرش گذشته   

۲  بگذریم که اونجام رسالت خودم را به انجام رساندم!   

نظرات 19 + ارسال نظر
anahitafarshid دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:15

سلام، ما اجازه نمی دهیم "دلواپسان" آینده ما را تباه کنند.

آفرین.

fatemehsheikholeslami جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:02

سلام، بهترین عیدی امسال دستور مقام معظم رهبری مبنی بر امضای توافق نهایی است. سال یکهزار و سیصد و توافق مبارک.

ایشالله.

فریدون جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 18:28

سلام

من هم موافق. اما هر کاری وقتی با موفقیت همراه خواهد شد
که درست برنامه ریزی شروع واجرا بشه. متاسفانه باید بگم خود
طرح عالی هستش اما اجراش غلط.

پیشاپیش باید بگم که بدبختانه این طرح با اشکالات فراوان همراه
هستش و هر کس هم با این استدلال خودی و ناخودی از نحوه
اجراییش انتقاد کنه باید بره انجا که عرب نی انداخت!!!

نمونه بارزش رییس دانا!!!؟؟؟

از همین حالاش دولت در بعضی جاها عقب نشینی کرده.
حتمان این عقب نشینی ها ادامه خواهد یافت و چیز دم بریده ای از کار در خواهد امد.

اما من شخصان بااصل طرح موافق هستم.

خب من هم همین را می گویم. این کار می بایستی یک روزی شروع می شد. خب شروع شده. اجرا کار فرداست. شایدم پس فردا.
می دونی این روزا هر کی توی تهرون لواش میخره خیلی سرشو بالا میگیره. می دونی خب دستش توی جیبش میره.

فرناز شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:08 http://farnaz.aminus3.com/

نمی دانم چرا به یک نکته ی خیلی واضح مطلقا توجه نمی شود :‌ در سیدنی که بودم قیمت مواد غذائی را با اینجا مقایسه می کردیم کم و بیش برابر بود یعنی انگار ما همه چیز را به دلار می خریم تازه این مال پارسال است . منصفانه است نه ؟
از حقوق ها می گذرم . یک کارگر افغانی بشدت غیر متخصص و بشدت غیر فنی برای یک روز کار در بدترین و غیرمنصفانه ترین موقعیت که زبان هم بلد نباشد و از او سو استفاده شود برای هروز کار صد و پنجا ه دلار می گیرد .
من اصلا نمی فهمم که ما با این شرایط چطور خودمان را با آنها مقایسه می کنیم ؟‌
عین خارج ؟ من کوتاه نمی آیم .

خب یک اقتصاد بیمار در حال مرگ داریم. کسی منکر اقتصاد دد ایران که نیست که.
عین خارج یعنی ما هم یواش یواش شبا باید توی نور تلویزیون بشینیم.
کارگر افغانی کجا صد و پنجاه دلار روزانه حقوق می گیرد؟ ایران یا خارج؟
آدرس بدید بریم. هرچند من به اندازه یک ساعت او هم نمیتوانم کار کنم.

آروین شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:20

فال ماه دی من:

دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
تا که لب تر کنم از لعل می پالوده

ساقی ام بانگ برآورد به صد غمزه و ناز
نرخ انگور چو دانی٬ شده بس افزوده

چون که این میکده مالمیک آن دولت نیست
بعد از این نیست به یارانه ی او اندوده

حافظا بر دو پیاله تو قناعت می کن
بهر نسیه تو مکن فک و دهان فرسوده

یا که این عادت می خوارگی از سر کن باز
وجه یارانه ی خود سوخت مکن بیهوده

کامنتت توی عین خارج انگار خورد به شب یلدای من.........
اصلن نفهمیدم کی تاییدش کردم هویجوری و بی پاسخ.
---
این می خوارگی از سر باز کند که بدهد به بنزین؟ هیهات من الذله. قناعت کند که بدهد به آب و برق؟ ساقی چه کاره است که دم از نرخ انگور می زند؟ ساقی جامش را بگرداند. مگه پولش را می دهد؟
راستی فکر میکنی حافظ نسیه هم می خورده؟

خاموش جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:29

موافقم :)

ب. جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:24

سلام به نظر من امروزه روز منطق حکم می کنه برنامه ریزی لا اقل در سطح کوچیک واسه احوال یه ملت آبرومند وجود داشته باشه ترکوندن قیمت موافقم باهات مصرفو کم می کنه خوبه ولی هزارتا ساید افکت هم داره که اگه فکری نشه کار دستت میده اصلا میدونی عمو مردم درستی کار رو با انجام دهنده اون میسنجن نه نتایجش

برنامه ریزی؟
کار دست ما که نمی ده. کار دست برنامه ریزان میده. اگه خودشون بیخیالن، خب به ما چه؟

آروین پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:06

سگ را باز گذاشتند و سنگ رو بستند...
از فشار کار و یارانه و خرج و برج باید بشه رفت یه شب جمعه یه جایی یکم انبساط خاطر کرد یا نه آخه؟
سرزمین عجایب و یه همبرگر چس مثقالی با نوشابه که اعصاب آدم رو آروم نمی کنه که...
می دونی چی می گم دیگه

آرمین چهارشنبه 1 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:20 http://nagoftehaa.mihanblog.com

فیلمهای در حال اکران :به خاطر 1 لیتر بنزین - من ترانه 1000 لیتر بنزین دارم - رستگاری قبل از ساعت 12 امشب - رایحه خوش بنزین - ب مثل بنزین -علی بنزینی - بنزینی ها - بازی بنزین - مرد بنزینی - پسر بنزین فروش - دو کارت با یک بنزین- بنزین فصل- می خواهم بنزین بزنم! - دیشب بنزین زدم آیدا- سفر به پمپ بنزین- بازگشت بنزین- از میدون تا پمپ بنزین- دزدان بنزین

محشر بود پسر. به ویژه دیشب بنزین زدم آیدا. و می خواهم بنزین بزنم.
با ایمیل میفرستمش برای کسایی که معمولن اینجا نمی بینمشون.

فلورا سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:45

من هم با حذف یارانه ها موافقم

اما آقای مهدی بهشت مواظب وبلاگ تون باشین اینروزها ف.یلترینگ بیداد میکنه، مهار بیبان زایی درویش گرامی هم فیل.تر شد

ما مگر خلاف سیاست های محمود می نویسیم؟
به قول دایی جان ناپلئون، ما فیل تر ها دیده ایم.
ولی چشم. به حرف شما گوش می کنیم.

فلورا سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:41

شب چله تون پر از شادی و سرور باااد

ممنون. برای شما هم به همچنین.

نیره سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:07 http://bahareman.blogsky.com

درود بر شما... فقط آمدم درودی عرض کنم....

شما حالتون خوبه؟

مریم سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:25

می خواستم تبریک یلدا رو بنویسم و برم اما نتونستم نخونم و برم پست خوبی بود محمو ایشالا که اقتصاد آزاد هم میاره ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به هر حال که یلدایتان طلایی و شاد - محفل آریاییتان پایدار

ممنون. همین طور برای شما.

حسام دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:19 http://hessamm.blogsky.com

من از دیروز تا حالا دارم سعی می کنم مخالفان طرح رو قانع کنم که این کاریه که خیلی زودتر از اینها باید انجام می شد.

چرا دولت باید پول اسراف مردم رو بده؟ اگر کسی دوست داره استخر خونه اش رو از آب شهر پر کنه و هفته ای یکبار هم عوض کنه، چرا باید دولت براش یارانه بده؟ کون لقش! اگه داره ماهی یه میلیون تومن پول قبض آب بده، اگه نداره نکنه.

همینطور برای برق و گاز... ایر کاندیشنر و شومینه و اینا... اگه کسی پول داره، از جیب خودش خرج اینجور چیزها بکنه. اگرم نداره نکنه. دولت داره ماهی ۴۰ تومن به هر نفر بابت اینجور چیزاش می ده. خب سعی کنه در همین حد باقی بمونه. اسراف کاری بسه.

منظورت حتمن از اون واژه بی ادفی ماتحت لقش بوده دیگه، آره؟
این ماهی 40 تومن که سوفاف قضیه است. بدون شک بعد از مدتی اینم قطع میشه و البته بعدها و با یک دولت مردمی و با برنامه، میتونه کمک ها به تدریج مثل کشورهایی بشه که به کسانی که دستشون به دهنشون نمیرسه روزانه یک وعده غذای گرم داده بشه و یا شبا جای خواب. چیزی که مطلقن الان نیست.
در مورد بنزین باید بگم که یه چیز دیگری هم این وسط مطرحه. اونم اینه که با حذف یارانه باید به تدریج یک اقتصاد آزادی هم این وسط شکل بگیره. اگر در کشورهای دیگه نرخ بنزین واقعیه خب قیمت اتومبیل هم پایینه. این نیست که خودرویی که سه چار میلیون بیشتر نمیارزه را پونزده بیست میلیون بفروشند. خب مردم پول این بنزین رو همون اولی که خودرو میخرند می پردازن. بنابراین این نمیشه که مردم یک بار قیمت بنزین رو نقد و در مرحله خرید خودرو بدن و بار دیگه توی پمپ بنزین ها.

آرمین دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:17 http://nagoftehaa.mihanblog.com

دقت کردید از موقعی که من اومدم همیشه اولین نفر نظر میذارم؟

شما کار خیلی خوبی میکنی. امیدوارم توی خیلی از کارهای دیگه تون هم اول باشی.

رشاد دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:29

ببخشید فکر کنم نوشتم دو تیر با یک نشون. لطفا اصلاحش کن: دو نشون با یک تیر
گرچه در مورد مموتی فرق زیادی نمیکنه

حالا یک تیر یا دو تیر. من که فکر کنم حالا که مموتی هست و داره این کارو میکنه خب بکنه. چه بهتر. چون در هیچ کس دیگه ای نمی بینم که اینکارو بکنه.
باید کسی این کارو بکنه که نظر و اعتراض مردم براش مهم نباشه.

رشاد دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:25

من هم کاملا با نظرت موافقم. چون از مدتها قبل میدونستم باید یه روزی به اینجا برسیم، سعی میکردم خودم رو زودتر با این شرایط وفق بدم. مورد اعتراض هم واقع میشدم. گرچه هنوز هم فکر نمیکنم به راحتی از پسش بربیام. برو محمود دارمت. با این کار دو تیر با یک نشون میزنی. هم حذف یارانه هم ریشه کن شدن خودتون.

فرناز دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 http://farnaz.aminus3.com/

نه . نه . نه . حتی با نیم ذره از حرفهایتان موافق نیستم و اصلا نمی فهمم . به هزار دلیل ... اولا این چه استدلالی است ؟
اگر قطاری را پر از آدم کنند و امتحانی برگزار کند و به آدم های دیگر بگویند برانید به دره و کسی جرات نکند تا اینکه یک نفر با سرعت براند باید بگوییم آدم با دل و جراتی است ؟
دیگر اینکه همه می دانیم که مهربانی خوب است و مثلا یک لیوان آب خنک دست بنده ی خدائی دادن هم خوب . قبول . فرض کنید در یک جای سرد خسته و عمیق خوابیده اید و یک نفر تا صبح هر نیم ساعت حتی با مهربانی شما را بیدار کند کمی نازتان کند و یک لیوان آب خنک بریزد توی حلقتان در حالی که دهن شما را نگه داشته که پس ندهید !!! به به چه خوب !
سوم اینکه شمارا منطقی تر از این می دانم که فکر کنم باور می کنید این اتفاق باعث صرفه جوئی می شود . اصلا اینطور نیست . تا وقتی این مسئله فرهنگ سازی نشود و زمان نگذرد امکان ندارد .. وقتی بنزین سهمیه بندی شد یک هفته ای کسی در خیابان الکی دور نمی زد بعد چه شد ؟ یارو شلوارش را فروخت و بنزین آزاد خرید و باز خیابان ها را دور زد .. من اگر برای کره ی زمین احترام قائل باشم آب مجانی هم که به من بدهند از آن درست استفاده می کنم . من اگر برای موجودات احترام قائل باشم اضافه های نان را لا اقل برای پرنده ها خرد می کنم و در آشغال نمی ریزم فرقی هم نمی کند که نان را صبح به صبح در خانه مجانی تحویل گرفته باشم یا با صف و دعوا و پول .
در این شرایط با اینهمه فشار های اقتصادی و به تبع آن عصبی به روی مردم چطور می توانید بگویید آفرین ! فاجعه ی میدان کاج که یادتان است ؟ چند درصد آنرا در اثر فشارهای عصبی زیاد به روی آدم ها می دانید ؟ فشارهائی که انسان را تا این حد نزول می دهد .. همین دیشب آریا در میدان شهرداری اینجا صحنه ای مشابه آن در مقیاس کوچکتر دیده بود : سه نفر با مشت ولگد یک نفر را در پیاده رو میزدند و مردم تماشا می کردند ... بعد آن یک نفر چاقو کشیده و به اطراف حمله کرده ...
به نظر شما چه کسی مقصر است آن یک نفر یا آن سه نفر یا مردم ؟ به نظر من هیچکدام و فقط فشارهای عصبی و شرایط
از این به بعد در هر میدان این اتفاق می افتد و نه فقط کاج و شهرداری .
آن مثل خارجی که می گویید وقتی است که در دل جنگل های دست نخورده ببینید دوستی ته سیگار خاموش خود را در دستمال می پیچید و در جیبش می گذارد چون دلش نمی آید آنرا حتی زیر خاک فرو کند چون برای انسان و آن حاک احترام قائل است چون یاد گرفته احترام یعنی چه چون به او احترام گذاشته اند و این اتفاق در یک شب نیوفتاده سالها برای آن تلاش شده ..
یک بار به کسی که آشغال های ماشین خود را در خیابان ریخت تذکر دادم گفت مگه سوپوری ؟ لباس نارنجیت کو ؟
گفتم فکر کردم اگر شعور داشته باشی بدون آن لباس هم مرا می شناسی ... و یک بار در سیدنی به پسربچه ای که اتفاقا ! عرب هم بود در مورد آشغال ریختن تذکر دادم مادر و پسر هردو سرخ شدند و آشغال را جلوی چشم من از روی زمین برداشتند اما شک ندارم که همان پسر در اینجا می گوید مگه ..
می خواهم بگویم با اینهمه فشارهای متفاوت چنین کاری نه امروز و نه تا ده سال دیگر هیچ نتیجه ی فرهنگی نخواهد داشت .. کار فرهنگی مراسم دیگری دارد ...
خیلی حرف زدم همگی ببخشید .
با این حال :
نه .نه . نه . حتی با نیم ذره از حرف هایتان موافق نیستم .

" با خشم می گوید "

ببینید خانم با خشم می گوید،
در مورد قطار و مردم حق با شماست. ولی اینجا من قطار و دره ای نمی بینم. این مثالی که شما زدید خیلی شبیه این قضیه نیست. یعنی این طرح مردم را به ته دره می برد؟
در مورد فرهنگ سازی عرض کنم که:
در کشورهای غربی هم از روز اول فرهنگ سازی نکردند. اصلن در خیلی از تمدن ها از اولش هم یارانه ای در کار نبود. اتومبیل و بنزین و ..... که اختراع شد نیامدند برای تشویق به خرید اتومبیل و مصرف بنزین این دست آورد های تمدن را ارزان در اختیار مردم قرار دهند. شاید زمانی تعیین کردند که اگر تا فلان تاریخ این ها را مصرف کنید به شما تخفیف می دهیم. ولی تا همان تاریخ بود و تمام شد. در همان کشورهای غربی همین امروز هم جرایم سنگین برای انداختن ته سیگار توی پارک یا خلاف های رانندگی جریمه های سنگین هست. چه بسا اگر نباشد شاید اصلن رعایت نشود.
همین چندی پیش در فرانسه ماموران راهنمایی و رانندگی به دلیلی که یادم نیست یکی دو روز سرکارحاضر نشدند. آمار خلاف ها و تصادفات رانندگی در آن یکی دو روز وحشتناک بود.
در مالزی شما اگر در خیابان آدامس بجوید جریمه می شوید. چون می گویند آدامس جویده را چه میکنی؟ حتمن یه جایی می اندازی.
این کار اگر با فرهنگ سازی انجام بشه خیلی خوبه. ولی شروعش اینه.
به قول شما مردم شلوارشان را فروختند و بنزین خریدند. شلوارها بالاخره تمام می شود. و فقط یکی می ماند که نمیشود آن را فروخت. و بعد از فروختن یک شلوار مانده به آخر صرفه جویی شروع می شود.
در مورد سهمیه بندی و خلوتی اوائل خیابان ها این را اضافه کنم که واقعن خیلیها از میزان مصرف اتومبیل هایشان اطلاع درستی نداشتند ولی بعد کسانی چون من دیدند که میزان سهمیه بنزین لیتری 100 تومان آنقدر هست که خیلی نیازی به این کار نباشد. خود من شاید در طی این مدت جیره بندی چهار پنج بار بار بیشتر مجبور نشدم که بنزین آزاد بزنم. آنهم برگشت به وقتی که کارتم را در شکافی جا گذاشتم و تا گرفتن کارت جدید یک ماهی طول کشید. و مثل من کم نیستند.
در مورد آن حادثه سعادت آباد هم مسائل به روانشناسی آدم ها بر میگردد که بعد از آن واقعه اینجا و آنجا از آن خواندیم. و مثالی هم زده شد که در آمریکا در حادثه ای مشابه یک پیرزن را چند مرد کشتند. هیچ کس دخالت نکرد. و این شد که آمدند و در مباحث مربوط به روانشناسی نام آن خانم هم شد نامی هم برای این حالت اجتماعی - روانی آدمها.
به نظر من اگر این کار الان با همین شرایط سختی که هست و مرد عصبی اند و ..... اگر انجام نشود عمرن در آینده و در سعادت و رفاه و خانواده و آرامش و مهربانی و ...... اینا انجام بشود.
خسته شدم.......

آرمین دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 http://nagoftehaa.mihanblog.com

هیچکس از ته دل بدش نمیاد از این طرح بالاخره یه روزی باید اجرا میشد تنها راهی که میشه جلوی اسراف رو گرفت همین راهه. فقط من از اونجاش میترسم که وقتی این پول میره تو جیب دولت تبدیل بشه به تجهیزات نظامی و الباقیشم بره تو جیب مبارک سید حسن نصرالله... ما از این میترسیم
ما میترسیم چیزی دست مردم را نگیرد. چون نسبت به این دولت بی اعتمادیم . چه کنیم بی اعتمادیم...

قصاص قبل از جنایت نباید کرد.
این کار باید بشه. حالا اگر با پولش این کارا میشه یا نمیشه مرحله بعد از قضیه است. خب این دولت این کارو میکنه؟ اومد و دولت های بعدی نکردند.
در هیچ نقطه ای از جهان چه فقیرتر و چه پولدارتر از ما یارانه به این شکلی که اینجاهست وجود نداره. مگر بچه یتیمیم؟ این جوری دولت هم عمرن بتونه منت سر ملت بگذارد.
قبض آب و برق و تلفن میاد نوشته:
سهم شما دو زار
سهم دولت شونصد تومن
نخیر همه اش رو خودم میدم. کم مصرف میکنم که کمم به دولت بدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد