بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

یکشنبه شب


عکس از: فرناز بدیعی

در کوچه باد می آید.*

آهااااااااای حرومزاده ها، من هنوز زنده ام.**

------

* فروغ

** پاپیون

نظرات 12 + ارسال نظر
سارا خانوم جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:48 http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com

سلام رفیق
وای......که دریا یم آرزوست
میدونی چند وقته دلوم لک زده واسه صدای دریا
صدای امواج
چقدر دورم از زندگی
و چقدر دیرم از.............
میگن راه حل این الودگی دو چرخه میتونه باشه
توی اصفهان دوچرخه سواری رو برای خانمها ممنوع کردن
که نکنه خدای نکرده ........اقایون اونجاشون با دیدن خانمهای دوچرخه سوار پشت فرمون بیدار شه
باید مردم چنین مملکتی با چنین اراده های بند تومانی و دوزاری رو دار زد...........
مردی که نتونه نگاهشو کنترل کنه
مردی که با دیدن هر چیزی بخواد اخلاقیات رو فراموش کنه
به درد...........
خدای بزرگ منو ببخش
منو ببخش
ولش
بزار طبیعت کار خودشو بکنه
همه بمیرن
سرطان بگیرن
سکته کنن
به جهنم
زمین اسوده میشه
=========================
شما حالا خوبی
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوچرخه اگه همه سوار شن. ولی خب دوچرخه سوار زن باید بمیره و تن به این ننگ نده. توی اون دنیا چطوری میتونه جواب بازجوا روبدن؟
من یادمه یه وختی حجاب و دوچرخه سواری و ......... قدغن نبود. و مراحل س ک س ی دیگه از دوچرخه سوار جماعت گذشته بود. و برای خودش حرمتی داشت.
یه رومانی خوندم که در قرون مورد علاقه حاکمان این دوره، وختی که دامن بلند یک خانمی در یک مهمانی یک کمی کنار می رفت و قوزک پاش بیرون می افتاد، چه حالی از مردان می رفت و...... حتا زنان!!
ولی حضرات کور خوندن علی الحساب با سی سال بگیر ببند وشلاق و جریمه و ....... هنوز روسری تا حدی که نیروهای خفته در این هادیان بهشت، را بیدار نکنه جلوتر نیومده. یادش بخیر صادق هدایت که می گفت اگر پایین تنه و قوانین مربوطه شو از کتابهای اسلامی در بیاری چیز دیگه ای توشون نمیمونه.
.....
من؟ خب آره خوبم. ممنون.

فلورا چهارشنبه 24 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:55

"من هر وقت که از یک توطئه جان سالم به در می برم همین جمله پاپیون یادم می افته..."
این حس آقای مهدی بهشت برام خیلی آشناست... خصوصا تو محیط کارم وقتی در مواجهه با همکارانی که دلشون میخواد کم بیارم و روزها منتظراین واقعه ی کم آوردن هستن، موفق میشم ، دلم میخواد این جمله رو بلند ادا کنم...

این جمله رو در مبارزه با تمام حرومزاده ها که همیشه و در نهایت پیروز هم ماییم، می توان به زبان آورد.

رشاد سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:47

مگر خبر ندارید؟ پت و مت وزیر شدن و طرح های مقابله با آلودگی هوا ارائه میدن.

من فک کردم پت شده وزیر اسمشم عوض کرده و شده منوچ. محمودم فهمیده و اومده از دولت حذفش کرده. پس نگو وزیر آلودگی هوا شدن هر دو. و طرح آب پاشی با هواپیما مال اینا بوده.

فزناز سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 http://farnaz.aminus3.com/

۱- اینجا شب تا صبح بارون بارید و باد اومد و هنوزم ادامه داره . شده بهشت جای همگی خالی .

۲- نگران ایکیوسان نباشید . صحیح و سالمه . مثل همیشه هم کار می کنه و هم فکر . اینم مدرکش :

http://farnaz.aminus3.com/image/2010-08-27.html

چه خوب که شما زنده شدید.
این درسته. دقیقن در لحظه ای که آدم قراره خفه بشه، بارونی بیاد که همه زنده بشن. آتش سوزی جنگلام خاموش شد؟
این ایکیوسان با این که وقتی آدم بزرگ شده بودم باهاش آشنا شدم از دوستان خیلی خوب منه. گاهی ایمیلی برای هم فوروارد میکنیم و حالی به هم می دیم.

آرمین دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:42 http://nagoftehaa.mihanblog.com

سرنوشت کارتون‌هایی که می‌دیدیم چی شد؟ ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله! آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن! جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !! رابین‌هود رو توی اسلام‌شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته‌ی دیگه اعدامش می‌کنن گربه‌سگ عمل کردن و جدا شدن! پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاهند

ایکیوسان کماکان مخش کار میکنه. کجاش تعطیله. دیگه فیلم بازی نمیکنه. تام و جری هم خوبه که دوست شدن. آلیس که نمیتونه تا آخر عمر بشینه خونه باباش. رابین هودم ولش میکنن. اعتراف که ازش بگیرن ولش میکنن. پت و مت رو ولی راس میگی. ولی دکتراشونو از بس مدیرای دانشگاهو خسته کردن بهشون دادن انداختنتشون بیرون از دانشگاه.

حسام دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:47 http://hessamm.blogsky.com

چه بارونی اومد امشب. اگه یه هفته همینجوری بیاد یه کم از گند و کثافت تو هوا کم می شه... بعدش دوباره ماشین ها میان بیرون و روز از نو روزی از نو...

خوب شد این بارونه اومد مسئولان محترم مجبور نشدن هی با آبپاش آب بپاشن رو تهرون.

در ولایت ما که بارون نیومد. یعنی اومد ولی از هواپیماهای مموتی خیلی بیشتر آب نپاشید. تو هرکه بامش بیش بارانش بیشتری؟

آرمین دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:31 http://nagoftehaa.mihanblog.com

جایه همه اون اطاق ها بنویس اتاق.مرسی

مرسی.

آرمین دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:29 http://nagoftehaa.mihanblog.com

حالا شیشه نشد یه کار دیگه هم میشه کرد.
با بیل یا خاک انداز بریزی توی اطاقی که لازم نداری سپس در اونجا رو ببندی بعد که آب و هوا برگشت به حالت عادی خودش در اطاق رو باز کنی بری تو اون اطاق تا یک ساعت میتونی نفس بکشی . تضمینی. میشه از گاز فندکم استفاده کرد هرچی باشه سرب نداره

ما سیگار می کشیم. دانشمندان می گویند که آتش سیگار گازهای سمی را می سوزاند. هر چند سوخته اش قاطی نیکوتین وارد بدن ما می شود ولی همان دانشمندان می گویند ترکیب این دوتا می شود اوزون.

پروانه دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:22 http://parvazbaparwane.blogspot.com

من اگر مُردم تقصیر عکس های فرنازه..بععله اینه

ولی خود خانم فرناز هم............

علی دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:50

فکر کنین اون قایقه اون وسط چه حالی داره برا خودش میکنه. من دریا میخاااامممم. پس فردا اگه خونه م جایی نباشه که دریا هست رسمن افسرده میشم. دریا..

شرمندتم دکتر. وسع من نمی رسه. مگه خودت همتی بکنی. این جا ایران نیست. اگر بخوای به دنبال این عسک را بیفتی بری عاق والدینت می کنم. من منتظر این هستم که عسک خودت از دریای خودت را ببینم. بعدش برات تعیین تکلیف می کنم. یا شمال یا جنوب. دریاچه ارومیه خشک شد رفت به دردت نمی خوره.
گواهی کسبت را که گرفتی، برو کنار دریایی در این کشوری که به قولی دو مرز شمالی و جنوبی اش خلیج همیشه پارس و دریای خزر است یه دواخونه بزن. مشتری ات هم زیاده. چیزی که از این به بعد بفروشه دوا. می ترسم کار و کاسبیت که را افتاد دریا و مریا و .......اینا رو همه رو بیخیال شی.
اونوقتم عاق والدینت می کنم.

فرناز دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 http://farnaz.aminus3.com/

وای من عاشق پاپیونم و تا حالا فکر نکرده بودم که این عکس می تونه آدمو یاد پاپیون بندازه .
اما یه چیز وحشتناک بگم ؟ امروز اینجا هوا سنگین و خفه است و یه جوری مشکوک ! فکر کنم حالا نوبت مردن ماست .....
اما ...
آهای ... ح .....................................................

من هر وقت که از یک توطئه جان سالم به در می برم همین جمله پاپیون یادم می افته. البته دیدن دریا هم خیلی کمک می کنه.
***
اصلن از جاتون حرکت نکنید. آروم آروم برید خونه. اگر خونه هستین پنجره ها رو ببندید. سعی کنید خیلی در ارتفاع نباشید. راه پیمایی و ورزش و اینام بزارید کنار. این مال باد دیشبه اینجا اومد. و جهتش به سمت شما بوده و این دودهای بنزین درپیتی چینی رو براتون آورده. خونسرد باشید.
گوشتون بامنه؟
خانم فرناز.......
خانم فرناز.......
صدای منو می شنوید؟
شما باید زنده بمونین و فریاد بزنین که:
آهاااااااااااای حرومزاده ها من زنده ام.
خانم فرناز........؟
.......................

آرمین دوشنبه 22 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 http://nagoftehaa.mihanblog.com

انقدر دست رو دست گذاشتن که خدا مجبور شد خودش وارد عمل بشه . دو سه روز حال کنید (از این هواها گیرتون نمیاد).به نظر من بریزید تو شیشه نگه داریم واسه هفته بعد لازم میشه.

ما که به سهم خودمان ماشین بیرون نبردیم.
محمودم که بیکار نشست و تماشا کرد. تازه خودشم یه سفر از تهرون رفت بیرون حالشو برد.
در ضمن اگه یه روز بارون بیاد که نمیاد دوباره یه هفته ای مشکل نداریم.
و همین طور مشکل دیگری هم داریم که نمی دونیم چطوری میشه هوا رو ریخت توی شیشه؟ یعنی به شکل فشرده که یکی دو نفس بهمون جواب بده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد