بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

کار


عکسی از عاشورای خونین  88 - تهران

من نمی دونم این دوتا پلیس؟ لباس شخصی در لباس پلیس؟ بسیجی؟ سپاهی؟ هر کی هستن، دیشب که رفتن خونه به زن وبچچه شون چی گفتن؟ گفتن امروز رفتیم سرکار و آخ که  چقدر خسته ایم؟

زن، شام چی داریم؟

البته دور نیست این اندیشه، که زنان خودشان هم دیروز، جایی دیگر، گرفتار دو تن دیگر شده باشند.

بیت:

برو کار می کن مگو چیست کار

که سرمایه جاودانی است کار

نظرات 15 + ارسال نظر
aavin دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 16:52 http://persiarome.persianblog.ir/

از این شعر خیلی‌ خوشم اومد....کاملا متناسب بود

این شعر از بچچگی توی ذهنم بوده.
آدم باید همش کار کنه. در هر زمانی از زندگیش نسبت به اوضاع و احوال فیزیکیش باید کار کنه. و آخ که چه کیفی داره وقتی که جایی غیر از رختخواب هستی بمیری. نخسوزن اگه سر کار باشه. یا نه مثل یک کوهنورد -خودمو نمیگم که عمرن این گناه را مرتکب شده باشم الا یه مدتی در جوانی و با تله کابین- در قله بمیری.
به نظر من کوهنوردی که آرزوی مردن در قله را نداشته باشه، خیلی نباید خودشو اینکاره بدونه.
***
تو چی گفتی؟

ابوغریب بخارائی یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:36

www.whopopular.com
هر کسازموسوی خوشش می آید برود وبه او درلیست سیاستمداران رای بدهد رای دادنی

ما رفتیم و رای دادیم. به آقایان منتظری و خاتمی و کروبی هم رای دادیم.

پرستوی سفید شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 20:26 http://n-hoseini.persianblog.ir

درود بر شما... من که با یکی از این ها از نزدیک برخورد کردم و تا نگفتم آقای برادر! جوابمو نداد! چهره ای خشن و عصبی و پر از عقده!!!

خدمتشان عرض می کردید:
آقای برادر، دستت نره لای در.

بابک پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 14:37

تا قبر آآآ رو تو دائی جان ناپلئون خوندم درسته؟
همون نوکر دائی جان مش قاسم یا همچین چیزی؟
یادش بخیر

درسته. اصطلاح مش قاسم نوکر دایی جان ناپلئونه.

ابوغریب بخارائی پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 14:30

سلام شیخ

میگن درراهپیمائی دیروز هرچی شاسگول وگاگول وکالیو کانا رو جمع کردن آوردن راهپیمائی وبهشون ساندیس ......دادند

اینه که رندی شاملو را درخواب دیده که میخوانده

هراس من باری
همه مردن درسرزمینی است
که ساندیسهایش
شیرین تراز
آزادی باشد

ما توی اینترنکست شنیدیم که نوشته بود:
غذا غذاست امروز روز غذاست امروز
ساندیس و کیک و میوه تو معده هاست امروز

ابوغریب بخارائی پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 13:06

سلام شیخ
جواب این سوال را حضرت پوپر درکتاوی!!!به اصم صرچشمه ی دانائی فرموده فرمودنی.
کتاو کتاو صودمندداریست کم هجم وپرمهتوا که اگربخواهیم آن کتاو مصطتاب راخلاصه کنیم میشود:
نادانی نبودنادانی نیست که باتاباندن نوردانائی معضل حل شود
که اگر اینگونه بود هرنادانی موجودبدبختی بودکه بایستی براو دل سوزاندتا بلکم که بداند ومشکل حل شودوایکاش چنین بود که نیست.بلکم که نادانی ازمنابع لایزالی نیرو میگیردکه قادراست تمامی جنایات خودراقبای توجیه بپوشاند.مشکل دوچندان میشود وقتی بدانیم که دانائی ازمنابعی نیرو میگیرد که درمقایسه با منابع تامین نیروی نادانی مقایسه ی دریا وچشمه است.بروید کتاو!!!را بخرید وبخوانید خواندنی.
یاهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

ما همین امروز می رویم این کتاو را میخریم.

بابک چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 18:33

یه سوال؟
کار اینا قابل توجیح نیست
امام محسن - شما اگه جای این مامورا باشی چیکار می کنی؟
وقتی آدم نتونه رفتگر بشه (البته بخخشید قصد توهین به این قشر رو ندارم) میاد پلیس می شه اونوقت کسی که احتمالا از یکی از دهات های محروم ایران میاد تو این شغل چطور باید با مردم رفتار کنه؟
شما فکر می کنی به پلیس درس روانشناسی و جامع شناسی می دن خیر باور کن بهشون غذای درست حسابی نمی دن
حالا اگه مجبور شی هر روز هروز آماده باش باشی اونقدر لجت می گیره (روانی می شی) که زن و بچه خودتم باشی با همین باطوم می زنیش
باز هم کارشون با این اوصاف اشتباهه
باید یکی دیگه رو با چوب زد اما دست شون بهش نمی رسه

سال ۵۷ خود ما در گیر همین مقوله شدیم. به فرمان امام خمینی ما وظیفه ها هر کدام در مقطعی از انقلاب از خدمت نظام وظیفه در رفتیم.
این بود که ما به شخصه هیچ وقت در گیر چنین مقوله ای نشدیم. نمی دانم اگر امروز در این شرایط بودیم چه می کردیم. دروغ چرا؟ تا قبر آآآآ.
در ضمن برای این که ما را امام خطاب کردی بی نهایت خوشحال شده به سماع در آمدیم.

کمال چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 15:27 http://baroonedeltangi.blogsky.com

خدا به حساب تک تکشون میرسه ایشالا
مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین

ایشالله

پروانه چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 13:03 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

اینایی که تو عکس میبینم چوب دو سر نجس هستن. ولی اونایی که با ماسک (مثلن کلاه بافتنی سیاه که فقط دو تا چشمشون معلومه) و میله و باتوم به دست ،من شب عاشورا از نزدیک دیدم و حمله می کردن و می زدن و به بساط شمع لگد می زدن و... همون موقع فکر می کردم شب خوابشون می بره؟خانواده دارن؟....

چوب دو سر طلا. نجس بده.

ر و ز ب ه چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:58

همون دیگه.
اراذل و اوباشی هستند که با این لباسا تغییر چهره دادن.
پولم تا دلتون بخواد.
فراووووون

ولی خوب زیاد دلتون رو خوش نکنید! به من و شما و حسام و امثالهم ن م ی د ن !
صرف شد؟

به هر کی که بخواد میدن. شما برو درخواست بده. من نه. به من نمیدن. ولی به جوونا چرا.

ر و ز ب ه سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 21:29

هیچ کدام!

اراذل و اوباش در کسوت روزانه پول بگیری !!

پول بگیر بزن

البته گروهی هم مخلص خداوند بزرگ ومنان برای ولایت مون می جنگن! می کشن! لت و پار می کنن.. (این گروه اندک است)

کار چه شد پس؟ بالاخره پول گرفتن و زدن کاره؟

نیلوفر سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 19:01

یاد دکتر اسماعیل خوئی به خیر اگر اشتباه نکرده باشم که کلام ایشان است . پاسداران بی خرد خان ......چه انتظاری میشه داشت ؟ متاسفانه همانطوریکه در کامنت های بالا اشاره شده افراد نادانی که دل در گرو عشق ولایت فقیه دارند کم نیستند .امیدوارم این نابخردان که نا آگاهانه بر سر شاخ نشسته اند و بن میبرند فردا پس از راه پیمایی با محاصره محل سکونت سران اصلاح طلب آنها را از خانه هایشان بیرون نکشند .
درد بی فرهنگی ما ...........

نه خیر. خیالتان تخت باشد. از خانه بیرون نمی کشند.

فرشته سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 13:27

اینا زناشون صیغه بالادستی هان!!! اینا بی غیرتایی ان که لنگه ندارن. کسی که باتوم روی دختر تنها با افتخار بلند می کنه زناشون هم .... استغفرالله .... حرص مادر و خواهرش رو روی ناموس مردم پیاده می کنن ... عقده این دیگه...

شما که می دونین بنده فمنیستم ؟ این عکس چیه آخه ! الآن هم درم دندونام روهم می مالم ... بقیه اش هم لفظی می گم

حتمن نمی خواین بگین که چون فمینیستین من این عکسو بردارم.
من نمی دونم خونواده اینا چطورین ولی خودشونو که میخوام سر به تنشون نباشه. یعنی علی الحساب این دو تا رو. بقیه شاید دارن موتور سواری میکنن!!

حسام سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 13:11 http://hessamm.blogsky.com

اما به هر حال نمی تونیم منکر وجود کسانی بشیم که آگاهانه یا ناآگاهانه از خط فکری خاصی پیروی می کنن و واقعا بهش معتقدن.

یعنی به نظر من شاید همینقدر که مخالف حکومت وجود داره، افراد ناآگاه و موافقی هم هستن که لزومی به تغییر نمی بینن و از سیستم فعلی راضین.

یکی از دوستام توی روستایی اطراف دماوند تدریس می کنه، می گفت بچه های دبستانی سر کلاس می گفتن آقا نمی دونین تهرانیا چیکار کردن، عکس امام رو پاره کردن!!!

یعنی بچه ای که اصلا درست نمی دونه امام کیه و چیکار کرده - بخاطر حرف هایی که توی خونه شنیده - اینجوری حرف می زنه.

خب درست میگی. مام که نمیگیم اونا برن بمیرن که. ما میگیم یازده میلیون از رای هامونو محمود دزدیده و اونقدر بیخودی باهاش پز داد که گندش همه دنیا رو پر کرد.
هر کی محمود دوست داره به اندازه تعداد رایش حرف بزنه.
کاش دوستت بهشون میگفت که طرفدارای محمود هم روز تاسوعا به خونه امام حمله کردن و شیشه هاشو شکستن. فیلمشم هست.

حسام سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:49 http://hessamm.blogsky.com

زن و بچه اینام مثل خودشون فکر می کنن و معتقدن مرد خونه برای پاسداری از امام زمان و کی و کی داره مبارزه می کنه. اگه کتک هم بخوره یا کشته بشه می شه شهید...

البته هستن کسانی که خط فکری بچه هاشون ۱۸۰ درجه با خودشون متفاوته و اصلا کارهای پدرشونو قبول ندارن.

من که فکر می کنم بند دوم کامنتت درست تره. نه تنها بچچه هاشون که زناشون، پدراشون، مادراشون، و فک و فامیلاشون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد