بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

حریم خصوصی

روزی در بالکن خانه ای در دامن طبیعت با این راکت های برقی که باتوم برقی در مقابله با آن نوازش محسوب می شود، داشتم شوک های مرگبار حواله حشرات می کردم که دارا* گفت:

ببین اینجا حریم این هاست. در واقع ما به حریم این ها تجاوز کرده ایم. حالا داریم آن ها را می کشیم. راست می گفت؟

گفتم اگر این طور است چرا تا وقتی که ما نبودیم آن ها هم نبودند؟

شما وقتی در دامان طبیعت همین طوری نشسته ای شاید کم حشره ای باشد که کاری به کارت داشته باشد ولی خدا نکند که بخواهی کباب درست کنی. آن وقت است که بوی کباب حریم خصوصی و عمومی  ات را یکی کرده، عین سگ** از این که به دامان طبیعت پناه آورده ای پشیمان می شوی. به اندازه تمامی حشرات جهان فقط زنبور دور و برت پرسه می زنند. تازه آن هم به جای این که روی کباب بنشینند دور سر و صورتت می گردند. مگر من کبابم حشره؟

***

یکی از اولین و آخرین بارهایی که در دامن طبیعت خوابیدم شبی بود که تا حدود سه و نیم و یا چهار صبح مشغول شب زنده داری بودیم. و بعد خوابیدیم. نیم ساعت بعد، هوا روشن شده و نشده، یکی از انکرالصوات ترین پرنده های طبیعت که گویا بچچه کلاغی دل درد گرفته و یا گرسته بود، بیخ گوشم که نه دو سه متری آن طرف تر آنقدر جیغ زد که بیدار شدم. حتا ام پی تی پلیر توی گوشم هم صدای  آزار دهنده اش را نمی پوشاند. مدتی بعد از بیداری من، خفه خون گرفت. یا شاید پرواز کرد و رفت. شنیده بودم که انواع مرغان خوش الحان در دامان طبیعت نوای عشق و محبت و آرامش  و صفا و سکوت  و اینا سر می دهند. ولی از نزدیک افتخارش نصیبم نشده بود، که شد.

آیا تقاص مزاحمت دیشبم را پس می دادم؟ یعنی من دیشب وارد حریم خصوصی پرنده شده و نگذاشته بودم که بخوابد؟ بهرحال آن جا هرچه فکر کردم که این دامان طبیعت چه آرامشی دارد که من درکش نمی کنم، عقلم به جایی نرسید و طبق معمول آرامش طبیعت را حواله به مرده شور کرده و عطای آن را تا به امروز به لقایش بخشیده ام.

***

آیا ما اجازه داریم اگر روزی یعنی شبی خوابیده بودیم و یک زوج پشه به جنگ ما آمدند و در کمال نامردی، در حالیکه در خواب ناز هستیم خواستند ما را نیش بزنند، راکت برقیمان را به کار بیاندازیم؟ یا از اول شب یک قرص حشره کشف که انواع ایرانیش تا صبح خودمان را هم ممکن است بکشد به برق بزنیم؟  یا گناه دارند؟ مگر آن ها نمی دانند این جا دیگر حریم خصوصی ماست؟

ختان می گوید: هیچ جانداری را نباید کشت. حتا پشه و مگس را. باید بگیریش و مثلن ناقص اش کنی. مثلن مگس را بگیری و  یک بالش را بکنی و بعدم ولش کنی. یا هر دو بالش را.

به او می گویم: خب این که تو می گویی از کشتن بدتراست که. مگس با یک بال می خواهد چه بکند؟ جز آن که با زجر بمیرد؟

می گوید: حداقل ما نکشتیمش!!!

بماند که این روزها خودش هم یک راکت برقی خریده است. با آن چه می کند؟ والله و اعلم.

***

* حق دفاع برای دارا محفوظ است.

**راستی این پشیمانی سگ داستانش چیست؟

نظرات 8 + ارسال نظر
نیلوفر جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 14:26

آقا این همه دنگ و فنگ و شکایت وکتاب مفاتیح الجنان و بودن یا نبودن مسئله این است و رعایت حقوق بشر حیوانات و حشرات و...... ندارد . اگر در فضای آزاد میخواهید استراحت بفرمائید 7-8 متر ململ سفید بخرید بدهید والده بچه ها یک پشه بند د بش برایتان بدوزند و بروید زیر آن بخوابید .وسلام شد تمام

آن که دیگر فضای آزاد نیست که. فضای آزاد پشه بند است. اگر می خواستیم زیر پشه بند بخوابیم که تو همان غار خودمان خوابیده بودیم. گیرم حالا ململ نبود و سنگ و کلوخ و آهن بود.

فقط یک بهار جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:17 http://n-hoseini.persianblog.ir

درود بر برادر. من خواهرم...

ما به قول شاعر از مصادیق بارز شعر زیر هستیم:
ای آن که از یک مگس رنجه ای نشاید که نامت نهند آدمی یا چیزی شبیه این. باید بروم و اصل را بیابم و بنویسم این جا. حالا می فرمایید آدم از سر راه بردارم؟ من؟ نه خواهر ما فعلن درگیر پشه ایم. نمی گذارد شبها بخوابیم.
***
می دانستم ولی فکر نمی کردم در پاسخ کامنتم خطایی کرده باشم که دیدم کردم. با تصحیح، مجددن نوشتمش.

شمس جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:22

خطاب به دوستمون که از حشرات شومال نالیده اند جهت دیدار از جناگل بدون حشره و بدون شرجیات اذربایجان در محال کلیبر و هوراند و جنگل تنباکولو سری به بهشت اذربایجان بزنند ده شب هم بمانند یک حشره مزاحم نخاهند دید
و اما بعد جهت دفع حشره سوزانیدن مایز یا پهن و یا تاباله با ورد یا من اسمه دوا ادفع هذه البلا بحق ماحمود ناقلا و سرور علی ...
مجربست البته باید پهن از نوع گاوی خشک باشد بعض علما سوزانید کتب استفاده ه کننده از سوبسید یا یارانه های دولتی را نیز توصیه کرده اند و حتا چن قدمی جلوتر حرفهای شیطانی تر شنیده شده این اخرین مورد عجیب شفابخش است
و ام بعد از بعد
ما همیشه و هر وقت گفته ایم که
انانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
ایا بود که گوشه چشمی بما کنند

باشد ولی هر کاری که می کنیم به حریم خصوصی تجاوز کرده ایم یا نه؟

فقط یک بهار پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 22:37 http://n-hoseini.persianblog.ir

درود بر شما... در این دنیا همه یکدیگر را می کشند تا خود زنده بمانند. این یک قانون است یا بکش یا بمیر... رافت و رحم و مهربانی و انسان دوستی و محیط زیست و حمایت از حیوانات یک کشک ... یک فیلم که ساخته ایم تا نداشته هایمان را در عالم ذهن خود تجربه کنیم. نداشته هایی مثل همین چند کلمه ای که نوشتم. عدالت و انصاف و ... خودمان را مسخره می کنیم. اگر می خواهی زنده بمانی باید دیگران را از سر راهت برداری... اگر می خواهی به قدرت برسی همه چیز و همه کس را نابود کن و ...

قربانت گردم، ما به قول شاعر از مصادیق بارز شعر زیر هستیم:
ای آن که از یک مگس رنجه ای نشاید که نامت نهند آدمی یا چیزی شبیه این. باید بروم و اصل را بیابم و بنویسم این جا. حالا می فرمایید آدم از سر راه بردارم؟ من؟ نه برادر ما فعلن درگیر پشه ایم. نمی گذارد شبها بخوابیم.

Arvin پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 17:26 http://shortcircuit.blogsky.com/

واقعاً زیبا بود... اما در کتاب مجموعه قوانین تعامل انسان با محیط، نوشته ی براد کالینسون، بالکن خانه حکم نقطه ی صفر مرزی را دارد یعنی نه ما می توانیم حشرات را آنجا بکشیم و نه آنها می توانند در آنجا ما را آزار دهند... اما از انجا که حشرات احتمالاً دارای قدرت اندیشیدن نیستند، توصیه می شود از نصب چراغ، ریختن نان خشک و خورده شیرینی، ایجاد فضایی که در آن آب جمع شود یا تاریک و دنج باشد و... جلوگیری کرده تا بهانه دستشان ندهیم، در چنین شرایطی کشتن حشراتی که بدون علت موجه وارد بالکن می شوند جایز شمرده می شود.

به. آروین جان تو همچون ستاره سهیلی. بازم به ستاره سهیل. تو یک کمی بیشتر سهیلی. چه خوب شد که دوباره دیدمت ولی در باره ی کامنتت.
پس بفرما ابر و باد و مه و خورشید را هم در کار بیاوریم که آن ها چون نمی فهمند نیایند توی بالکن؟ تقاص نفهمی آن ها را ما باید بدهیم؟
هیهات من الذله فی قامت البشه.

ابوغریب بخارائی یضافه اسنه انشاالل پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:51

یا ایهاالشیخ حالونا واحوالونا وبه قولی کیف حالک؟
واما بعد
ازچنان شیخی درچنان مقام شریفی بعید بل بلعجب آید که تا کنون ندانستندی که کشف جواب همه ی سوال سائلان درمفاتیح الجنان است ازآن گذشته درکتابهای معتبر مسلمان ومسلمات به تما م سوالات بشرها الی یوم القیامه جواب داده شده باور نمیکنید مطلب زیر راازسایت مذهبی دات آی آر
به آدرس
http://www.mazhabi.ir
جهت شما عینن می آورم تا ازاین همه کیاست وسیاست ودرایت مخت دودکرده انگشت سصت به دندان بگیری

دعا به جهت درد عورت؟؟؟
روایت شده که: یکی از اصحاب ائمه ع عورت خود را گشوده بود در موضعی که شایسته نبود، مبتلا شده بود به درد آن، خدمت حضرت صادق ع شکایت کرد. حضرت تعلیم فرمود او را، فرمود: دست چپ خود را بر آن بگذار و بگو:«بسم الله و بالله بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم و لا یحزنون اللهم انی اسلمت وجهی الیک و فوصت امری الیک لاملجا و لا منجا الا الیک»این را سه مرتبه بگو که عافیت خواهی یافت انشاء الله تعالی

امیداست برای هرسوالی آن حضرت به چنین منابعی رجوع فرموده وجوابی را دریافت کند که تمامی علمای بلاد از جواب بدان عاجزند

یاهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

وندر چمن باغ خدا خر به تفرج
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت؟
یعنی تکلیف بنده با پشه را هم روشن کرده؟ الله و اکبر.

حسام چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 13:33 http://hessamm.blogsky.com/

من هم از توی طبیعت خوابیدن زیاد خوشم نمیاد. هم سر و صدای موجودات مختلف میاد، هم اینکه نگرانی یه وقت نصفه شب خرسی، پلنگی چیزی نیاد بالا سرت گازت بگیره!

شمال هم همینه. نشستیم داریم حال می کنیم. غروب که می شه یهو هزار تا پشه از اطراف و اکناف درمیان شروع می کنن به نیش زدن پر و پاچه مبارکمون. اما دارا یه راه خوبی پیدا کرده که هم خشونت راکت برقی رو نداره هم موثره: پنکه! یه پنکه می ذاره اونور تراس روشنش که می کنه هیچ پشه ای نمی تونه به دو متری ما برسه حتی!

آره پنکه خوبه. و دارا بسیار رحیم و مهربان و دل نازکه. ولی پنکه می تونه جلوی خرس و پلنگ و اینا رو بگیره؟ نمی تونه که. میاد و دوس دارم اول دارا رو بخورن تا بفهمه مهربانی و عطوفت یعنی چه. بعدش منو خوردن هم خوردن. سگ خور.

حسام چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 http://hessamm.blogsky.com/

اصولا ما عادت داریم هر موجودی رو که برامون مزاحمت ایجاد می کنه از بین ببریم. مثل همین پشه. یا سوسک. خیلی ها توی چاه فاضلاب خونشون سم می ریزن که سوسک ها رو بکشن. خب اونجا که محل زندگی اونهاست،

امیدوارم یه روز بتونیم همینجوری کسانی رو که آرامش رو از این ملت سلب کردن هم مثل همون پشه ها با راکت برقی از بین ببریم!!!

ولی اون راکته باید خیلی بزرگ و مثل راکت رستم باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد