بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

انگلیسی مست

یک انگلیسی مست، از فرط مستی، ارثیه خود را که بالغ بر ۷۰۰۰۰ دلار بود، بین مسافران فرودگاهی در اسپانیا، تقسیم کرد.

مستی چنین میانه میدانم آرزوست

***

پ.ن:

حالا مستی نه، رقصی.

محسن مهدی بهشت شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 00:11

نظرات 15 + ارسال نظر

معین قزلباش پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:29 http://inest.ir

سلام وبلاگ خوبی داری
وقت کردی به من هم سر بزن

ممنون. چشم.

ر و ز ب ه - دکتر قاسملو. ۲۲ تیر. یادش گ دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 17:50

امروز سالروز ترور دکتر قاسملو هست..

اگه مردم ایران بخوان یه گاهشمار نو درست کنند تمام روزهای سال شون به ویژه خرداد.. تیر و مرداد پر از سالروزهای ترور میشه..

یادش گرامی.

شهاب الدین سهروردی می فرماید- نقل به مضمون-:
حریف من به چیز بیهوده ای منسوب نیست. چون با من شراب خورد نطع و شمشیر خواست. این است سزای کسی که در ظهر تابستان با اژدها شراب بنوشد.

GHOST دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:54 http://WWW.SHADOW1992.BLOGFA.COM

سلام...
وب جالبی داری...
اگه وقت کردی به خونه ی محقر ما هم یه سر بزن...
اگه با تبادل لینک موافق بودی بهم خبر بده...
سبز باشی...

چشم سر میزنم.

ر و ز ب ه دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 00:10

ما دچار یک سوء شدیم!
منظور از چیز.. چیز خودمون بود!
حیف چیز نباشد که آن را خراب اوشون کنیم!

مردونه مردم رو داشتی روز ۱۸..

مجتبی بمیری.. رهبری و نبینی..

اصلن من به کل حال می کنم با این مردم با حال خودمون!

این هفته به دیده جناب هاشمی امام جمعه است!

درسته ؟؟ من اعلامیه ها رو دیدم!!

همه چی درست و میزونه. حرف نداره.
شعار مجتبی ..... زده تو خال. هز چند که رهبری را هم نخواهد دید.
ایران جایی نیست که امثال مقتدا صدر ملا محمدعمر بتوانند توش جولان بدن.

ر و ز ب ه یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 22:10

این روزها همه دارن جای پای اون چیز ها می گذارند و به چیز می پیوندن!
مام زنده نباشیم اون اندازه ای بزرگ شده این چیز که نشه جلوشو گرفت!

بدرود.

ببین پا از دایره عفت برون نهاده ای. چیز بزرگ را معلوم است که نمی شود جلویش را گرفت. باید بنویسیش؟

دارا یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 15:51

راستش خیلی دوست داشتم جای اون انگلیسیه بودم مطمئنن اون بیشترازبقیه حال کرده.

شک نداشته باش.

ابوغزیب بخارائی یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 15:11

بیگی منو
اینکه عباس معروفی دروبلاگش ننویسیدشایددردقابل تحملی باشد که به هرحال وبلاگ جنبه های خصوصی تری دارد
ترسم ازآن است که دراوج کارآمدی دیگرننویسد که عرصه ادبیات دیگرتاب این یکی راندارد
محسن عباس خیلی خوبه مجموع همه ی آنهائیست که ازدست رفته :
هدایت گلشیری و...........................
یاهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

من از او سمفونی مردگان را دیده ام فقط. خیلی هم دوستش داشتم. و دارم.

محمد یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 13:37 http://mohamed.blogsky.com/

خب بعدش چی شد؟ وقتی مستیش پرید منظورمه.)

بعدش دوباره رفت پولی قرض کرد که باز هم مست کنه. حتمن.

ایوغریب بخارائی یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:20

بیگی منو
ما دیشب یک تا انگلیسیا خواب دیدیم که شده بود وجدان ما
مثل وجدان کیوون درسریال ابترمانده ی بره ره هی به ما چیز میکرد
یعنی مارووسوسه میکرد نمیدانی یه چشمه هائی از غمزه واینا باما میکرد که ماراوادارکندبرویم در تظاهرات هاجاربزنیم
پلیس ضدشورش ممود پیسه بشورش!
هی ما میگفتیم نمیشه اون میگفت میشه چنین وجدان ناکسی مثل وجدان کیوون که سبب شده بود کیوون با fartصداداری وضوی خودراباطل کند آنقدرچیز کرد یعنی وسوسه کرد تا مادرخواب رفتیم اونو گفتیم ووضوی خودرا باطلیدیم باطلیدنی این انفجارآنقدروحشت انگیز بود که برخی ازخبرگزاری هارا وادارکرد بگویند بالاخره ممودبامب اطومی راآزمایشید وخلاصه این خبررا طوری انتشاریدن که شد خبردست اول همه ی ذوزنامه های اینگیشیستانی امیدوارم ازین ادبیات به نتیجه ی کلمه سازی که دکترباطنی زبانشناس بزرگ گرفته برسید که فرموده بود اگر زبان فارسی شروع نکند وازین کلمات نسازد آینده ی خوبی نخواهد داشت بنابراین چیزهائی نظیر آپیدم وغیره را نه تنها بی ضرر بلکم که مفید دانسته بود بخش ÷ایانی این کامنت جدی جدیست
یاهوووووووووووووووووووووووووووووووووو

این اقای دکتر بود یا یک آقای دکتر دیگر که می فرمود:
به نظر من جای واژه ای به نام خفن در زبان فارسی خالی بود.
یادم رفت که بنویسم.
گرفتمت.
شیطان هم آمده بود اینگیلیسیا بود؟

ب یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 00:33

بامزه بود شعرو میگم

آره.

ر و ز ب ه شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 23:19

ای جان! نی نی!
ما ایرانی ها از این شانس ها نداریم!
شما چرا نوشته هاتون سبزه؟ شما به جرم "فعالیت علیه امنیت بیت چیز" به زودی.. . . ؟؟

بالاخره سکوت ما هم شکست!
جاوید ایران.

خود سانسوری بدترین چیزه. اصلن نباید چیز کنیم. یعنی خودسانسوری بکنیم. اگه سبزی بد بود مطمئن باشید چیز یعنی بهار یک رنگ دیگری داشت. درختان و طبیعت و اینا. مثلن سیاه می شدن. بنابراین سبزی رنگ زندگیه. مام که حالا حالاها زنده ایم. خیال مردن هم نداریم. ابدن.

شمس شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 19:41

اولندش
مستی چنین به گوشه ایوانم ارزوست
میانه میدان باشد با توجه به متانتی که از امثال شمایان دارم دلاری هم نصیبتان نخاهد شد گوشه ای در کوچه ای خوب خاهد بود همه هفتاد هزار تا مال شما میشود

قربانت گردم شما که یک سره زدی به تار و تیپ شاعر. هر چند قشنگ هم بود. پیش بینی شما هم انشاالله درست خواهد بود. ما همان شق اولش را بیشتر می پسندیم. حالا ارثی هم اگر در میان بود، ارزانی وراث.

niloofar شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 14:19

hala nemishod in marde mast Engilisi be jaye espaniya miraft Italiya ???

فکر نکنم چیزی از این ارث به تو میرسید.

کوروش شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:48

این وبلاگ مرد مسلمان هشت سال جبهه رفته ورهبردیده وفعلا متواریست
مردی که نمونه هایش کم دیده میشود فعلا درشرایط ناجوری
وبلاگش رابه روز میکند
مردیست مردستان
http://babakdad.blogfa.com

متلنکن اش کردم. یعنی لینکیدمش.
بمریم برای این واژگانی که اخترا می کنم.

ابو غریب بخارائی شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:30

بیگی منو
آخه مرد قدیما تو کجا رقص بدون مستی یا مستی بدون رقص دیده ای
ما با چشم خودمان آنوقتها که مسلمان نشده بودیم درخرابات ها دیده بودیم هرکس میرقصید مست بود وهرکس مست بودمی رقصید رقصیدنی
راستش رابخواهی زین میون تو هم مستی وهم میرقصی چون خودت را به جای مسافرین فرودگاه نمیخواهی که لااقلکن دارای پول وپله ای بشوی بلکم که بخشنده ی ثروت را تکریم میکنی
یادت باشد که درموطن گرامی این اولین باراست که این اینگلیسیاستوده میشود ستوده شدنی

فدای نرگس مستت
یاهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو