بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

آخرین سفر

مردی را که می بینید یک شی شبیه سیب -ما که درست ندیدیم دروغ چرا؟- به طرف حاج دکتر محمود رییس در ژنو پرتاب کرد. خداییش محمود مانندشیر ایستاد و اصلن جا خالی نداد -تا یکی دو روز دیگر بازی آن در اینترنت هم خواهد آمد مانندبوش و لنگه کفش- و بعد از آن وقتی محمود محبوب به سخنرانی ادامه داد باز هم همان هولوکاست و اینا را عنوان کرد. غافل از این که  اینجا دیگر ونزوئلا نیست . یعنی یادش رفته بود که اینجا ونزوئلا نیست. که ناگهان دیپلمات های اروپایی که به آنها در جریان توزیع سیب زمینی صلواتی، چیزی نرسیده بود، به طور دسته جمعی سالن را ترک کردند و برگ زرین دیگری بر تاریخ ریاست جمهوری اسلامی ایران افزودند.

محمود محبوب به توصیه دوستش یعنی حسین شریعتمداری در کیهان که گفته بود: محمود نرو، محمود نرو، محمود بدبخت میشی، محمود بی آبرو میشی، عمل نکرد و فکر می کنم چون ژنو را ندیده بود -دیده بود؟- رفت که آن جا را هم ببیند و از این آخرین سفر خارجی طول عمرش چند تا سوغاتی به یادماندنی برای ملت ایران بیاورد. و آورد.

و ملت ایران می ماند و بیست و دوم خرداد ماه هشتاد و هشت.

من مانده ام که مهندس چگونه باید ماترک این یگانه اسوه سیاست را تمیز کند.

نظرات 13 + ارسال نظر
ابو غریب بخارائی شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 18:07


خوب
بنا به یک اصل پذیرفته شده درعلم تواریخ گفته شده که:
هرگنده ای را کنده های دیگر سر کارمی آورند

و مثل کنند که:
باید خیلی از نادرشاه مسلکان درزمان نادربه راه افتاده باشند ی تا توانسته باشندی نادری را به قدرت برسانند رساندنی

عکس این فرضیه هم نشان میدهد که کوتاه قدان که راه بیفتند
کوتاقدترازخودی را به قدرت میرسانند

اگر این دواصل اصیل تاریخی درست باشدتکلیف این فرستاده به ژنو روشن است.عجیب اینجاست که هیچوقت نظری درمورد به قدرت رسانندگان بیان نمیشود

مصلندش در جریان ژنو هیچکس حرفی از منوچ متکی به میان نیاورد که من هنگام دست زدن وشلوغ راه انداختنش درژنو دچار تهوع شدو ونزدیک بود از کیسه ات بروم

باری میگویند:
یک روز محمود هاله لاستیک اتو مبیلش کم باد بود دهن گذاشته بود به لوله اگزوز وفوت میکرد

منوچ متکی آمد ودید وتعب کنان گفت که ماشینو که اینجوری باد نمکنن چرا این همه گند میزنی

محمود هاله کفت ژس چه جوری باد میکنن

منوچ گفت باد کردنت درسته ولی شیشه هات بالاست

درضمنن از منوچ یاد میکنند که درخوابگاه دانشجویان این بوده که با قابلمه رنگ میگرفته ومیرقصیده

منوچ؟
گمان نکنم این وصله ها به منوچ نمی چسبد.
البته ایشان را دیده ام در عکسهایی که زیر چشمی و از بالای عینکش که قربانش بروم مانند عینک خودم است چیزهایی دید می زند ولی رنگ؟ رقص؟ هیهات من المنوچ.

مرثیه ای برای دلم جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:28

ما (اهالی انقلابی مراا ) که بیست روز پس از اینقیلاب اجازه دادیمند که مجسمه شاه بابا را با احترام نزامی بردارند و بعد از چندی چند تایی انقلابی دو اتشه و هزاران شهید در حین انقلاب دادیم بیرون الان اراده فرموده ایم این ببر بیشه هنر و اندیشه ویبان و شیر ژیان رییس جومپور باشند البته اگر این مرفهین بیدرد بگذارندی و با مشت محکم بر دهانمان نزنند
به همین خاتر در نزر داریم که این انتخابات با کمی سردی حیضور مردوم مواجه شود عجب نقشه ای کشیده ایم تورا به خدا صدایش را در نیاورید تا از این گذرگاه نمایش دیمقراسی مسل عبور از پل میانه کمی خم شده عبور کنیم
فقط از شما میترسیم
ای مردم
راستی یادم رفت کلمه ادکلن
اودر د کولون
بوی شهر کلن المان
o doure de kolne
اینهم نکته ای که از سفر نامه موضفر اد دین شاه خاندم امروز
خیلی با حال سفر میفرمود اقا
با خودش نوحه خان هم برده بود که در اثنای سفر در هوتل و .......... شبها برایش روضه بخاند
راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
مقایسه نادر جهانبانی را با فیروز ابادی همراه عکس بذار جالب است

سنه قوربان. شهر شما چون ستاره ای تابناک در آسمان اینقلاب پنجاه و هفت می درخشد.
نه خیر حضور داشته باشید و الا همان طور که بر باخه چیزی رفت بر ما هم ماحموت خواهد رفت. شک المه.

شمر مرایی جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:03

میدونید برنده این بازی کی بود
استاد ارض و سما ان برنده بزرگ ان ببر بیشه سیاست ان درنده هر فلستینی ان شیر عرصه کیاست ان محبوب دلها ان ور پریده ان مسیول صدای همدمی (سایت مناشه امیر )
ان ......... اسراییل
این مردمان با دارا بودن همه بهترین ها در دنیا بعد از (mi6) انگلیس موساد رو دارند و در هممه عرصات این ماللا کده (مملکند یا مملکت سابق) ادم دارند اقا
و همیشه ماحمود برایشان خوراک تهیه میفرماید و
قس علیهذا دوستان دیگر هم برای کا گ ب و موساد و سیا
و ..........
ببینید چه کار ها که نمیکنند
ادمی که خرطوم زنبور عسل را دراز میکند که از گل یونجه مزارع گاوداریش عسل هم تهیه کند (کار کوچکی نیست ها از بچه نظر سنجی بفرمایید بگن که ما کجا انها کجا)
برایش این جور کار های کوتوله ای به هر دو معنا مسل بچه بازی (در معنای کار کوچک البته )میباشد

خرطوم زنبور که بماند . می فرمایند که ایشان می توانند از عن روغن بگیرند.
اسراییل چند روز است که علم و کتل برداشته که این آقا دارد نئو نئو نازی یعنی یک تشکیلات جدید تر از نئو نازی ها درست می کند. ای جهانیان کمک.
و ایشان از این افتضاح به عنوان حماسه یاد می کند.
ای رو را بروم. رفتنی.

ابو غریب بخارائی پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 15:48


بازم ما اومدیم
بگی تحویل

نمیدان کجا دیدمی که اندرباب کامنت نهادن هانوشته بیدی!
تا آنجا که یادم می آید اون قدیمندترها شیخی از بخارادوتا فتوا دراین مورد صادرفرموده وجهت شما روانه فرموده بودندی هیچ وقتی می ندانستمی که آنها به دست پاک وپاکیزه ی آن رفیق شفیق عهدنشکن باوفارسید یا نه
به هر حال اگر رسید که هیچ اگر نرسید بگو نسخه ای از آن را روانه کنم البت به شکل خصوصی
درآن فتوای کبیر آنچنان دهل کامنت گذاران بی توجه زده شده
که لااقلکن میتواند دلت را خنک کند خنک کردنی

راستی حالت خوب است؟
تا بعد

آن نسخه را روانه کنید. و نیز آن علط نامه آن متن دیگر. صفحات این باکس ما در یاهو به شدت بهم ریخته است. شده کمد آقای گوفی که خود گوفی هم گه گیچه گرفته است گرفتنی.

ابوغریب بخارائی پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:57

اندرباب ضدیت با یهودیان

نمیدانم چگونه بودکه روزی بایک تاضدیهودسخن میرانیدیم ازهردری من به یال اسب تازه نفس منطق نوین فازی چنگ همی داشتم ومیتاختم بردشت باشکوه استدلال ودلایل واوبرخرگ لنگ منطق ارسطوئی لک لک کنان می بیامدی وهیچ شرم نداشتی از عقب ماندگی وی را پرسیدمی اینگونه که تو ومحمودک تشنه ی خون یهودیدوامیدواربه نیستی آن قوم فکرنمیکنیداگریهودیان را ندید گیریمی بایستی از هزاران نغمه وآهنگ وهزاران اکتشاف واختراع خودرا محروم گردانیم که این قوم بس درعلم وادب وموسیقی به بشرین بسی خدمت فرمودندی(دیگر دم از کافکانزدیمی چون بترسیدیمی که اودرقبال چنین فاشیست هائی تقاضای تبرئه ی هیتلرراازذات باری بنماید بنمایاندنی)

گفت آنها که خدمت کرده اند یهودی نبوده اند یهودیان مسلمان شده بوده اند گفتم مثلا انیشتین کجایش درتواریخ مستورست که ایشان یهودی مسلمان شده بودست

گفت انیشتین به بشریت خیانت کرد

کفتم هموست که درساخت ترقه ی اتمیک بسی مجاهدتها فرمود

گفت بی خود

گفتم ترقه ی اتمیک همان است که محمود دلش لک زده برای کیک زردش
گفت خوب می خواست نکند دانشمندان جوان خودمان میکردند
گفتم از کجای عمه شان
گفت کاردارمی ونمازم به دیر کشیده



نام کوروش کبیر بر اوراق تورات می درخشد.
من دارم فکر می کنم نام ماحموت بر کدام کتاب نقش خواهد بست و تاریخ از وی چگونه یاد خواهد کرد.

نیلوفر چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 23:04

چرا دیروز نمیشد نظر گذاشت که من بشم شاگرد اول نظردالیست ها (آنها که صاحب نظرند)؟؟
شما ها زیادی شلوغش کردین یک سخنرانی ایراد شده که چند نفر انگشت شمار از چند کشور انگشت شمار با آن مخالف بوده و جلسه را ترک کرده اند .مگر برای هر کدام از شما پیش نیامده که به علت اختلاف عقیده با کسی مجلس میهمانی یا جلسه ای را ترک کنید ؟ مهم اینست که پرزیدنت از حرف و نظر و عمل خودشان راضی هستند بقیه دنیا که قابل ندارد . ضمنا به خانم فرشته بفرمائید که حتما ایشان باید بیایند استرالیا که دیگر آبروئی برای شما نماند ؟؟عصر حجر نیست که. هر استرالیائی که سهل است هر قبیله نشین آفریقایی هم از صدقه سر اینترنت و ماهواره میداند که پرزیدنت دکتر مهندس(سایقا فارغ التحصیل های علم و صنعت را مهندس میگفتند ) محمود احمدی نژاد رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران است .

عرض به خدمت شما همشیره که رییس محترم شکر میل می کنند که خودشان از کلامشان خوششان بیاید.
از کلام رییس باید همه خوششان بیاید والا بلاتشبیه زبانم لال بروند و دریک خلوتی با خودشان بفرمایید هر آنچه که خودشان خوششان می آید. بلا نسبت ایشان از جانب ما ملت شتر گاو پلنگ به این اجلاس رفته اند/
در ضمن برای ما اصلن پیش نیامده که در جایی فرمایشانی کرده باشیم و جماعتی آن اجلاس را ترک گفته باشند والا ما هم میشدیم رییس جمهور که نشدیم.

ابوغریب بخارائی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 20:59

سلا م
مادوباره آمدیم
امروزروزجهانی کره ی زمین است برای جبران آن یک نمره ورساندن هیجده به نوزده بروید یکتا عکس اززمین عزیزبردارید
وروززمین را چون دقیقه نود به همه تبریک بگوئید
بخصوص این تبریک را مختص کنید به کسانیکه دل به همین زندگی زمینی علیرغم سگی بودن شب وروزش خوش دارند وآنان را چشمی به زندگی دیگری نیست.
به یاد بیاور روی این زمین چه آدمهای خوبی رادیدی چه گلها وگیاهانی دیدی چه نوششابه های گوناگونی نوشیدی نوشیدنی چه رفیق بازیهاکردی چه کبابها وچولاو وکوبابهائی
نوش فرمودی برو تا دیرنشده روززمین راتبریک بگو که اگر جای امنی میطلبی با وجودسرگردانی زمین درفضا که ساخته شدوبا تیپائی به فضاانداخته شد نخواهی یافت مگه ندیدی شش ونیم میلیارد آدم بلکم بیشتریش چارچنگول به همین زمین چسبیده وول کن مامله نیستند برو برو تبریک را بگذارتا رستگارتربشوی
بای

سمعن و طاعن.
بالا غیرتن ا زسمعن و طاعن ما غلط نگیری و باز نمره نوزده به ما ندهی.
البت اگر هفده بدهید که نمی دانم چگونه ما را رهین منت خود فرموده اید الا ............... حالا از سمعن و طاعن شما چطور سه تا غلط میگیرید و نمره هفده به ما می دهید والله و اعلم.

ابوغریب بخارائی چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 13:57


سلام
کارهای امروز به دوسته تقسیم میشوند
الف:کارهای (اینترنتی)
ب:کارهای (اون ترنتی)!

درکارهای اون ترنتی اگه دقت بکارنره عیب نداره چون اون ترنتیه دیگه!

ولی درکارهای اینتر نتی خوبه باندازه ی کافی دقت بشه
من نمیدانم چراعنوان این پست شده(آخرین سفر)؟

درصورتی که عده ی زیادی انتظاردارن سفربی بازگشت نصیب ایشون بشه نصیب شدنی

بنابراین چون آخرین سفرسفربی بازگشته سفرکنونی این
عاشق کیک زرد ومخترع بی نظیر هاله ی نور نمیتونه سفرآخر باشه

انجام چنین امری جزکارهای بی دقت اون ترنتی حساب میشه
حساب شدنی

پسرتو جون به جونت کنن ازنوزده بیشتر نمی شی!

یاهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

پس به نظر شما باید تایتل این پست را بگذارم: یک سفر مانده به آخرین سفر؟
یا نمره ما شده هجده؟

فرناز چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:13

ببخشید متوجه نشدم : بلیط دور دنیا یا بلیط اون دنیا !!

نه خیر دور دنیا ولی به عنوان یک توریست.
ما از یک جایی یاد گرفتیم که خواهان مرگ هیج کس نباشیم.
از دیدن این سکانس خوشحال نشدیم بلکه خیلی هم غمگین شدیم. چرا که در تمام جهان فقط یک فکر در ذهن همه میچرخد و آن این است که:
این مرد رییس جمهوری ایران است.

فرشته چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:18 http://freshblog.blogsky.com

دیروز اومدم نظر بزارم دیدم نمیشه نظر گذاشت خوب که اجازه دادین.

این عمو دید که از بقیه رئیس جمهورهایی که امروزه مد شده هی چیزی سمتشون پرت می کنن بعد از بوش و دو تای دیگه خواسته جنجالی برخورد کنه و معروف باقی بمونه گفته دو نفر بیان اینکار رو بکنن ... کلک هاله نورش دیگه نمی گیره !

از همه مهمتر سخنرانی دیپلماتهای دیگه بود که بهش گیر داده بودن که اینجا جای این حرفها نیست و شما دارین خط شکنی می کنین.

دور دنیا در ۴ ساله با پول بیت المال... ژنو رو ندیده بود که دید خدا رو شکر که استرالیا نیومده و گرنه ماها دیگه اینجا عابرو نداشتیم.

گفته هر جایی که سخنرانی باشه بازم میر م. بزار بازم گیر بدن.
کسی نیست که یک بلیط دوردنیا برای این بخره و ما رو از شرش راحت کنه؟

ر و ز ب ه سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 22:57 http://hazrat-eshgh.com

آقا من یک اعتراض کنم ؟؟ اجازه ؟؟
این روزها بحث و جدل در مورد پاک ناپاک بودن همه چیز راه افتاده! حالا من با دیدن خط آخر نوشته شما به این پاک ناپاک بودن بیست و دو هم مشکوک شدم!
چرا میرحسین؟ میر نوروز بهتر نیست تا میر حسین ؟؟!!

دوم اینکه دیب دمینی رو خوب اومدید! یادم می یاد تو نخستین نشست میرحسین هم این دیب دمینی گل سر سبد شده بود پس از برداشتن ارشاد و معروف و منکر!

حالا این کثافت ها هیچ! من موندم کی این اخلاق های زشتی که بین ماها به وجود آمده کی برداشته میشه! یکی دو تا نیستند که !!

با این حال خراب کردن میدان ها و دوباره ساختن اونها به شکل نو آقایان و آقازاده ها حالا حالاها هستند!

ولی امیدوارم نوه شما چنین افتخاری رو نداشته باشه!

راستی سایه تون سنگین شده! دیگه خونه همسایه نمی آیید مهمانی؟!
شب خوش.

من فکر می کنم که یک روزی گفتی که دیگه آپ نمی کنی. منم دیگه نیومدم.
میام.

ابوغریب بخارایی سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 19:21

آنچیز قرمز که او پرتاب فرمود چیز قرمز رنگیست که دلقکان روی بینی میگذارند ایشون واوشون یعنی رفیقش ازاول به لباس دلقکان وارد شده ودست به چنان عملیات محیر العقولی(حا ساکن است)زدند.
به هرنهیج هرچه بود گذشت ولی فچرمیکنم برگردد بگوید آنچیز قرمز رنگ بمب اتمی بود که هاله ی نوری مسیرآنرا تغییر داد تغییر دادنی
فعلا

البت در اخبار آمده است که آن چیز سیب زمینی قرار بوده باشد. به بهانه این که چرا به ما سیب زمینی نرسید. ولی چون در ژنو مردم سیب زمینی نمی خورند و به جایش سیب درختی می خورند سیب درختی به عنوان اعتراض پرتاب شده.
ولی با تفاسیر شما من فکر می کنم که درست است. بمب اتمی بوده. خودشان دارند و وقتی به ما که حق مسلممان است می گویند نخیر حق مسلمتان نیست.

محمد سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 17:55 http://mohamed.blogsky.com/

عزیز دل میرحسین کجا بود! مطمینم ۴ سال دیگه با رای بالا مهمون ما هستن. دیروز خیلی خیلی حرص خوردم.((

کی مهمان ماست؟ ماحموت؟ نه برادر. این ماحموت دیگر نیست. شک نکن. تو رای بده به میرحسین باقیش با من.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد