بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

با شاملو

هر وقت یکی از واژه های ابیات پایین را می شنوم، از آن واژه تا آخر این قطعه را با خودم زمزمه می کنم. البته با یک دست کاری کوچک. -ا منظورم هم از واژه  تو و بی و به و ای ... نیست. واژه های بیشتر از دو حرف-

ابیاتی هستند از یک غزل احمد شاملو. از خیلی پیش بر ذهنم حک شده اند. 

*** 

مرا تو بی سببی نیستی 

به راستی صلت کدام قصیده یی ای غزل؟ 

ستاره باران 

جواب کدام سلامی به آفتاب از دریچه تاریخ؟ 

بالا بلند 

بر جلو خان منظرم 

چون گردش اطلسی ابر 

قدم بردار.

نظرات 6 + ارسال نظر
همراه یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 20:35

من هم عاشق شعرهای شاملو ام .
دستکاری شعرهای شاماو رو دوست ندارم ولی کار نابخشودنی ای هم نیست.

پادرا جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:08 http://www.blogsky.com

به امید آن روز که کمترین سرود بوسه باشد ...

آخ از این کمترین سرود.

فرناز یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 22:54

اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که : چه جراتی !! به نظرم خیلی جرات می خواهد که آدم با شعر شاملو چنین کاری کند . البته من واقعا نمیدانم که چرا این کار را می کنید ؟
+‌+‌+‌
کاملا قبول دارم که هر شاعری بهتر از هرکسی شعر خودش را می خواند اما به نظر من شاملو در این مورد یک بی همتای بی رقیب استثنائی است که شعر همه ی آنهای دیگر را هم بهتر از خودشان می خواند .
+‌+‌+
گرچه این شعر را من هم بشدت و همیشه و هزار سال !! است که دوست دارم اما حالا که صحبت از عاشقانه های شاملو شد به نظر من هیچ کدام مثل فراقی نیست .

من فراقی را باید بگردم و پیدا کنم. با این نام یادم نیست.
در ضمن مگر من با شعر شاملو چه کردم؟ یک تاریک را با یک تاریخ عوض کردم. همین.

شهرزاد شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 18:50 http://se-pi-dar.blogsky.com

زیباست، زیباست ، زیباست، هر چه از قشنگی این شعر بگم و این که چقدر دوستش دارم، کمه به خصوص وقتی خود شاملو با اون صدای جادویی و رویایی اش می خونه به راستی صلت کدام قصیده ای....

به طور کلی شاعران هرچند که خوش صدا هم نباشند چون حس درونی خودشان را بیان می کنند شعر خودشان را خوب می خوانند.حتا مهدی اخوان ثالث که وسط شعر خواندنش مدام کلمات و حسی را که در موقع سرودن داشت و یا خیلی چیزهای دیگر را توضیح می داد تا جاییکه خود شعر را حسابی تحت الشعاع قرار می داد ولی باز هم زیبایی دیگری داشت شنیدن شعرش از زبان خودش.

خاموش شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 14:28 http://laylay.blogsky.com

این هم دست کاری من:
"قدم بردار و ببار"

اینم خوبه.

حسام شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:55 http://hessamm.blogsky.com

خب اینو تفسیرش هم می کردین کفر می شد؟ من که هر دفعه خوندم به جور برداشت کردم! اصلا منظور اصلیشو نمی فهمم.

من حس عاشقانه این شعر رو دوست دارم. ولی در دوران های مختلف برداشت ها مختلفه. هر جوری هم که برداشت کنی درسته.
منظور اصلیشم عشقه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد