بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

شانزدهم آذر ۱۳۸۷

عکس از نسیم شمال 

شانزدهم آذرماه ۱۳۷۸  

چهل و شش سال گذشت. سال دیگر می نویسیم چهل و هفت سال گذشت و سال بعد چهل و.... 

به قول  زیبایی از احمد شاملو:  و ما هم چنان دوره می کنیم شب را و روز را. هنوز را...  

***

ولی از یک چیزی حیرانم و آن این که این شانزده آذر گویا بلای جان رژیم هاست. رژیم قبل که خودش آن را به وجود آورد و نهایتن از برگزاری مراسم یادبودش هم وحشت داشت و همیشه بگیرببند ها و آماده باش پلیس و ماسک و گاز  اشک آور ... اینها در آن زمان، در این روز ها و البته از چند روز قبلش و چند روز بعدش هم بود. رژیم فعلی هم تا یک چندسالی این مراسم را در دست های توانای خودش گرفت ولی یواش یواش از برگزاری مراسم توسط خودش هم به وحشت افتاد و مشخصن در امسال ما شاهد حضور بی سابقه پلیس در خیابان بودیم. گیرم نامش باشد طرح امنیت اجتماعی......

همین. 

 ***

تا مطمئن نشدیم که دیروز چه خبر بود، از حضور پلیس و اینا ...،  این متن را ننوشتیم که بلانسبت نشر اکاذیب نکرده باشیم

چون کم آورده بودیم توی عکسامون هم همین را گذاشتیم.

عکس از وب سایت نسیم شمال

نظرات 8 + ارسال نظر
نیما پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 20:03

یکی‌ از بهترین نوشته‌ها در زمینهٔ حماقت مردم نمایشنامهٔ دشمن مردم اثر هنریک ایپسن ه

پیشنهاد می‌کنم اینو بخونین تا به فلسفهٔ شعور دست جمعی‌ پی ببرین

حدود سی سالی و چند سال پیش خواندمش. نمایش نامه قشنگیه.

نیما پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 20:03

یه جملهٔ قشنگی‌ هست که میگه انقلاب ستمدیده‌ها رو آزاد نمی‌کنه، فقط استثمارگرا رو عوض می‌کنه

البته با کمک مردم.

کمال سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 21:01 http://baroonedeltangi.blogsky.com

من که این کتاب رو نخوندم
ایشالا اینم سر فرصت
فقط یه چیزی که هست نمی دونم منظور آقای نیما که اینجا نظر داده چیه؟
یعنی چی که باید ملتو عوض کرد؟
مگه میشه یهو ملتو عوض کرد؟
به نظر میاد فعلنه بهترین کار همون عوض کردن دولت باشه
ملت ما یه بار سر و صدا کرد و بقولی عوض شد واسه هفت پشتمون بسه
من به شما پیشنهاد می کنم اگه کتاب قلعه ی حیوانات رو نخوندین حتما بخونین
خیلی کوتاهه و میشه 2 روزه تمومش کنین
منتظر پست های بعدی هستیم

ملت را با تغییر فرهنگ و عادات و ... آنها می شودعوض کرد. مگر عوض کردن دولت چیزی را عوض میکند. همان کتابی که برایت نوشتم مثالهای زیادی دارد از تغییرات در این کشور. به طور مشخص در مورد دولت فعلی هم میگوید:
کسانی که بعد از انقلاب دولت را به دست گرفتند نه شاهزاده بودند و نه سرمایه دار بودند و نه از وابستگان به رژیم گذشته بودند. بلکه تعدادی معلم و آخوند و واعظ و زندانیان ستم دیده بودند ولی ما خودمان کاری کردیم که در حال حاضر دوباره میگوییم که اینها بایدعوض شوند. دولت مردمی را هم ملت ها دولت اقتدارگرا میکنند. ملت ها هرچه بخواهند همان میشود. یعنی از ماست که برماست. ما باید یاد بگیریم. خیلی چیزهارا باید یاد بگیریم. باید یاد بگیریم که اجازه ندهیم غزال پلنگ شود.
البته نقل به مضمون کردم.
کتاب را بخوانید.
قلعه حیوانات را خیلی وقت پیش خواندم. ولی ایکاش جامعه شناسی خودمانی را زودتر خوانده بودم.
از کامنت هایت ممنونم.

نیما سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:24

بعضی‌ وقتا با عوض کردن دولت چیزی عوض نمی‌شه، باید ملت رو عوض کرد

خیلی وقتا.

حسام دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 http://hessamm.blogsky.com

من هم از حضور زیاد پلیس تعجب کردم. یعنی پلیس نمی دونه از این ملت بخاری بلند نمی شه و هیچکس قرار نیست کاری بکنه؟
راستی تاریخ زدین ۱۳۷۸. درسته؟

معلومه که تو کتاب جامعه شناسی خودمانی را خوانده ای.
این درسته. ولی کسانی که آن طرف ملت نشسته اند نه نمیدانند. هر چند گویا پلیس دیروز در آخر مراسم دیگر نبوده و ملت هم رفته اند سراغش کارشان.
شاید یواش یواش بفهمند که این ملت ملت تسلیم است.

کمال یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 23:46 http://baroonedeltangi.blogsky.com

و این تراژدی همچنان ادامه دارد...

به شما هم پیشنهاد میکنم پاسخی که به کامنت خاموش در بالا دادم را بخوانی.

خاموش یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 23:26 http://laylay.blogsky.com

تلاش جوونایی رو می گم که خیلی امید داشتن به این که رژیم عوض بشه آدم هاش عوض بشن ولی حالا نتیجه اش رو که می بینن ؛هیچ چیز تغییر نکرده غیر از یه سری اسم خیابون و درازی ریش ها ی آدم های...؛ چه حسی پیدا می کنن؟

به طور خیلی جدی پیشنهاد می کنم کتاب جامعه شناسی خودمانی و اگر دوست داشتی که حتمن هم دوست خواهی داشت کتاب پی نکته هایی برجامعه شناسی خودمانی که به گونه ادامه کتاب اول است را بخوانی. اثر آقای حسن نراقی.
با شناخت بیشتر ملت ایران می فهمی که بیشتر تقصیر متوجه خودمان است.

خاموش یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 http://laylay.blogsky.com

یعنی با این همه تلاش داریم به قبل برمی گردیم . تأسف برانگیزه :(

کدوم تلاش؟ تلاشی نمی کنیم که دوست من. نشسته ایم و داریم تماشا می کنیم. در این میان تخمه هم می شکنیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد