ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
خوشا شیراز و وضع بی مثالش
خداوندا نگهدار از زوالش
ز رکناباد او صد لوحش الله
که عمر خضر می بخشد زلالش
میان جعفر آباد و مصلا
عبیر آمیز می آید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آن جا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست
چه داری آگهی؟ چون است حالش؟
مکن بیدار از این خوابم خدارا
که دارم خلوتی خوش با خیالش
گر آن شیرین دهن خونت بریزید
دلا چون شیر مادر کن حلالش
چرا حافظ چو می ترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
***
ای صاحب فال بدان و آگاه باش که خیال سفر داری. بهتر است به شیراز بروی. حافظ به عنوان رییس سازمان روابط عمومی میراث فرهنگی شیراز، در این مورد از شیراز و زیبایی های آن برایت نوشته و تو را دعوت کرده که بروی. دراین میان اصلن هم کم نگذاشته چرا که به قول احمدشاملو ببین از یک شاش بز آب یعنی رکناباد چه تعاریفی که نکرده. یعنی اگر به شیراز رفتی از آب رکناباد بخور. عمر خضر می یابی ولی بعد گله نکنی که همان چند ده سال بس بود. بین جعفرآباد و مصلا بوی خوبی میشنوی. خیال نکن بوی ریاحین و اینها ست نخیر. حالا البته بوی خوبی است ولی ریاحین نیست. در این محله کارگاههای عرق کشی گیاهانی چون شاتره و کاسنی و نعنا و بادرنج بویه و شوید و چل گیا و هفت گیا و... گلاب است که بوی این ها به مشامت میرسد.. در شیراز همه روح قدسی دارند همه دانشمندند و صاحب کمالات. تا یادم نرفته بگویم که یادت باشد که در شیراز اصلن صحبت از قند، آن هم از نوع مصری نکنی که به فرمان حافظ انفعالت می دهند یعنی حسابی سرویست می کنند. یک ریز از شیرینی های آن جا تعریف کن و اگر کسی حرف قند مصری زد بگو: اه اه قند مصری عین زهر مار است. البته اگر بخواهی جان سالم به در ببری. و الا بر تو آن می رود که بر باخه رفت. راستی اگر صبا را در آن جا دیدی آدرس لولی شنگول را بگیر. لولی شنگول را نمی شناسی؟ ما را بگو که داریم روی دیوار چه کسی یادگاری مینویسیم. لولی شنگول کسی است که حتا توی این واویلا بازار بگیر و ببند ماموران بیکار، مست کرده و ول می گردد. البته به گمانم مجوز دارد. بهرحال، در شیراز سعی کن تا میتوانی بخوابی. حالا حضرت حافظ چرا با این همه که از زیبایی های آن جا نوشته خواب زیاد هم تجویز می کند؟ زیرا در خوابهایی که در شیراز می بینی یار به خوابت می آید و با او خلوتی خوش خواهی داشت که عمرن و در بیداری با او این خلوت خوش را نخواهی داشت. البته احتمال این که خونت را بریزد هم هست. تازه خونت را هم می ریزد به جهنم باید و مجبوری که عین شیر مادر حلالش کنی و به تو که البته مرده ای، به خانوادهات هم اجازه شکایت نمی دهند و از گرفتن دیه محرومند. در ضمن بدان و آگاه باش که اگر به شیراز بروی دیگر از یارت دور می شوی و همان گونه که گفتم فقط در خواب او را می بینی که البته این مال زمان حافظ بود و اکنون می توانید با اس ام اس و تلفون و اینا با هم در تماس باشید ولی بدان که شیراز یک خاصیتی دارد که در آن جا آدم از هجر میترسد. فلذاست که بایستی یا به این سفر نروی یا اگر رفتی، آن جا بترسی. اگر می بینی که از فلکه زند و فلکه گازو و بازار وکیل و.... اینا صحبتی در این جا نیامده بدان و آگاه باش که این ها مال بعد از حافظ است. از من می شنوی به این جاها هم برو. شاید نترسی.
صدقه این ماه را هم بگذار در همان شیراز بده. بلکه انفعالت نکنند و خونت را نریزند.
نه آپ کردم تشریف بیارین متوجه میشین
می آیم.
همیشه خندان باشید.
به من هم سر بزنید
تابه حال شعر هایی که خوندم یا نوشتم* رو با این زاویه ندیده بودم . جالب بود همه چیز :)
*البته اگه بهش بشه گفت شعر
اگه بشه به کدوم گفت شعر: حافظ را می گویید؟
..
اون فقید رو هم اصلن نمی دونم چرا نوشتم بعد که امروز داشتم متن رو رو موبیال می خودم دیدم نوشتم و نشد که اصلاح کنم.
+ تشکر بابت تذکر :)
جاوید ایران.
قابل شما را نداشت.
...
زادگاه پدریم هست..
فیلم آتش سبز را برو ببین. خوشت میاد ازش.
..
منتظر!
+ شیراز :)
رفتی. نرفتی؟
ایول من مرده ی این فال هاتم.
منم آپم . درضمن داستان آپ قبلی ات خیلی خوب بود
ممنون.
سر می زنم.
آی که چقدر احساس عجیب غریبی کردم
و آی که چقد خندیدم
زه تهرون هم بگو ای دوست خوبم
که چند تومان شده نون حلالش؟
آن وقت من هم می شدم حافظ تهران که.
در این دنیای عجیب و غریب چه خوب که شما این قدر خوانندگانتان را می خندانید.
همیشه خندان باشید
ممنون. ولی یک کم نگاه کنید خود دنیاهه از همه چی خنده دار تره.