بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

اعدام

 امروز در ایران زنی که مردی را کشته بود، اعدام کردند. مردی که به دخترش تجاوز کرده بود. 

این به این معنی است که از فردا هر زنی، قربان صدفه مردی باید برود که به دخترش تجاوز می کند؟ یعنی همه زنان کاسه کوزه خودشان را جمع کنند و بروند پی کارشان که مردان به دختران آن ها تجاوز کنند؟ 

کجا بود و چه کسی بود که می گفت: اگر اعدام راه چاره ای بر کاهش بزه کاری در جامعه بود تا به حال می بایستی اثرش را طی هزاران سالی که از این نوع مجازات می گذرد، نشان داده باشد.

راست است که می گویند: اعدام در موجه ترین شکلش، خود یک جنایت دولتی است؟

نظرات 12 + ارسال نظر
سردار سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 23:44

گر بماندیم زنده، بردوزیم
جامه ای کز فراق چاک شده
ور بمردیم،عذر ما بپذیر
ای بسا آرزو که خاک شده

زنده می مانی و می مانم و جامه را می دوزیم و هم را می بنیم .به کوری چشم روزگار غدار کج مداری که ما را از هم جدا کرد و آرزوهامان را برخاک. ارواح عمه اش.

سردار سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 15:32

درود بر حضرت دوست
به نظر من برای واکاوی مقرون به صحت این داستان باید چند موضوع را از هم تفکیک کرد:
1.اینکه نفس مجازات اعدام عملی درست است؟درست در اینجا به چه معنایی باید تعبیر شود؟درست به معنای اخلاقی یا درست به معنای کارآمد و نافع؟یک تعبیر رایج در میان جامعه شناسان آن است که هرچقدر یک جامعه شرایط بدوی تری به لحاظ استانداردهای زندگی داشته باشد زمینه های اعمال خشونت در آن بیشتر است.معلوم نیست در جامعه ای که هنوز والدین دختران خود را به پشیزی با عنوان مهریه می فروشند و در بخشهایی از آن خشونتهای خانگی به بدترین شکل ممکن رواج دارد حذف اعدام کارآمد باشد.منظورم از کارآمد آن است خشونت را کم کند.یک مثال دم دستی هم بحث اسیدپاشی روی صورت دختران است که بدلیل فقدان قانون موثر برای مجازات به صورت یک روش مرسوم برای انتقام گیری عشاق سینه چاک درآمده است!به باور من در اینمورد بخصوص اگر بلافاصله(مثلا ظرف 10 روز) حکم قصاص برای مجرم صادر می شد اینگونه شاهد بسط آن نبودیم.بعنوان نتیجه از نظر من حفظ یا حذف مجازات اعدام در یک جامعه مستقیما مربوط به سطح زندگی و فرهنگ انسانهای آن جامعه است که آن نیز خود یک روند پویاست و مثلا می توان امیدوار بود که در روزهایی که مردم همانند احشام از اینسوی خیابان یا میدان و از لابلای ماشینها خود را به آنسو نرسانند و قائل باشند به اینکه به حکم شهرنشینی ملزم به رعایت ضوابط آنند،حکم اعدام نیز کمرنگ تر شده باشد.در باب اخلاقی بودن این حکم نظرات فراوان است اما حداقل یک چیز بین همه نظریات مدرن مشترک است و آن اینکه احکامی که جلوه هایی از خشونت در خود دارند(اعدام به مثابه شدیدترین آن) باید حتی الامکان دور از چشم مردم به اجرا در آیند و مردم صرفا از نتیجه مطلع شوند تا از اثرات مضر اشاعه خشونت جلوگیری به عمل آید.در اغلب کشورهای اروپایی اعدام ممنوع است اما هنوز در برخی ایالات آمریکا این مجازات وجود دارد و اساسا این بحث باز و هنوز هم صحبتها بر سر آن داغ است و فیلمهای جالبی هم در مورد آن ساخته می شود.
2.در هیچ جامعه ای از خشونت اجتناب نیست و این البته ناشی از وجه حیوانی انسان است.بنابراین لازم است که برای برخورد با خشونت ناگزیر، از اشاعه آن جلوگیری شود و لذاست که گفته می شود تنها مرجع قانونی اعمال خشونت دولت(هیئت حاکمه) است.بدین ترتیب نه تنها اعدام بلکه سایر انواع مجازاتها نیز شکلی از خشونت دولتی هستند که وجودشان نه تنهاپسندیده بلکه لازم است.عبارت جنایت دولتی از دیدگاه من به آن دسته از اعمال فراقانونی اطلاق می شود که شخص یا اشخاصی از هیئت حاکمه با استفاده از ابزار ویژه در اختیار خود و بدون لحاظ قانون یا با بد تفسیر کردن آن به آنها دست می یازند.
3.زن مظلوم داستان ما چون خود عضوی از یک جامعه بدوی است هنگامیکه دردانه اش مورد تجاوز آن حیوان قرار می گیرد چون خود را در کنف حمایت دولت نمی بیند شخصا تصمیم به دفاع از خود می گیرد و آن میشود که می بینیم.در اینجا مقصودم اشاره به بی کفایتی و ناکارآمدی دستگاه قضایی ایران نیز هست که الحمدلله در فساد اداری و عوامل انسانی بالاخص قضات،زمانبر بودن محاکم ،تناقض احکام و وجود مراجع مختلف صدور حکم اگر نه بی نظیر لااقل کم نظیر است.بهترین نتیجه گیری از این داستان شاید آن باشد که بجای محکوم کردن حکم اعدام در شکل عام آن(که البته جای بحث فراوان دارد) سئوال کنیم که چرا نهاد دولت در ایران تا این میزان ناکارآمد است که شهروندانش در فقدان ملجایی برای پناه جویی این چنین خود دست به کار مجازات می شوند.
4.گاهی به آسمان نگاه کن.

پایدار باشید

درود سردار.
ما آنقدر از حضورت در اینجا مکیف شدیم که انگشتانمان بر کی بورد میلرزد. . قلمت هم نشان میدهد که حالت خیلی خوبست و چه خوب.
راستش با پسندیده بودن مجازات اعدامی که نوشتن موافق نیستم. البته فقط به یک دلیل و آن این که با این همه اعدام اصلن از میزان جنایت کم نشده و مشکل ما این جاست. البته تا آن وقت هم باید این مجازات باشد و الا از فردا صبح بر کف خیابان و توی جوی های آب نعش می بینیم. این که باید چه کرد هم بسیار سخت است باید جامعه بدوی ایرانی را با فرهنگ کرد. کی بکند؟ هیهات است.
باقسمت سوم کاملن موافقم.
در مورد قسمت چهارم هم باید عرض کنیم که شما گاهی به زمین نگاه کنید. ما که همیشه نگاهمان به آسمان است با این که این فیلم را ندیده ایم وچرا ؟ نمی دانیم؟
خودتان را که دیگر نمی بینیم لااقل قلمتان را در اینجا نشانمان بدهید که دلمان برایتان خیلی تنگ شده است.

پت دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:37 http://iampat.blogfa.com

من کی باشم که روی حرف شما حرف بزنم :)

سرور ما.

فریدون یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 20:23

ایا درست فهمیدم

اعدام انقلابی توجیه پذیراست ولی اعدام دولتی نه تنها
توجیه پذیر نیست بلکه محکوم هم هست.

تضادی که واسه من تا به حال حل نشده. هر چند که باهاش
بارهااز نزدیک بنا به دلایلی درگیر بودم.

گاها به همین خاطر دچار کابوس هم شدم.

من شخصا از قضاوت در این باره دچار تردید می شوم.

والا ما هم دچار کابوس شده ایم.
من نمی دانم فقط خودم را به جای آن زن می گذارم. انقلابی هم که نبوده. نفرت از یک متجاوز بوده. با جنگ چه فرقی داشته. چرا آدما اصلن در جنگ هم دیگر را می کشند. نه برادر انقلابی نبوده. اصلن ما با کل اعدام های انقلابی از بیخ و بن مخالفیم. یکی از دلایل بیریختی اوضاع امروزمان را هم مدیون اعدام های انقلابی میدانیم.
بهر حال اگر مثل ژاپن بودیم که سال گذشته تنها ۴ قتل در آن اتفاق افتاد میشد بهتر بحث کرد. فکر میکنم فعلن تا یک دو سه هزار سالی اینجا این قضیه ادامه دارد.

پت شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:08 http://iampat.blogfa.com

"مرد مستوجب به درک واصل شدن بوده است " شما هم حکم اعدام می دهید؟

مردی که به زور به یک زن تجاوز کند در هرجای جهان حکمش مرگ است. مگر اینکه حکم اعدام در آن کشورها نباشد و با حبس ابد عوض شود البته در کشورهای متمدن میگویند ابد خیلی زیاد است بنابراین مثلن میگویند ۲۵۰ سال زندان.
حالا اگر در کشوری مثل این جا کاری به کار این مرد نداشته باشند و حداکثز حتا زن را به عقد او درآورند شما می فرمایید طرفی که مورد ستم واقع شده چه کند؟
البته یک مساله این وسط هست و آن این که واقعن در بسیاری موارد ما میزان عمق دردی و محنتی که بر یک نفر وارد می شود را واقعن حس نمیکنیم. منی که با مجازات اعدام مخالف مخالفم معلوم نیست که اگرخودم قرار باشد روزی در یک آزمون واقعی قرار بگیرم چه ورقه ای خواهم نوشت.
به آن مرد ۲۵۰ سال زندان که نه زیاد است. ۱۰۰ سال زندان بدهند ما کاری به کارش نداریم. موافقی؟

فرناز شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:46

تا به حال بسیار به اعدام فکر کرده ام و هیچوقت نتوانسته ام خودم را راضی کنم که اگر قرار بر رای گیری باشد به نبودآن رای بدهم .. به همان نسبت به تاییدش . برای بعضی از شرایط بسیار خاص و استثنائی زنده نماندن یک آدم شاید به نفع خود او دنیا هر دو باشد اما قضاوت در این مورد و تشخیص این مطلب به عهده ی کیست ؟‌ چه کسی صلاحیت دارد در این مورد تصمیم بگیرد ؟ شاید به این علت بهتر این است که اعدامی وجود نداشته باشد اما همچنان بحث قانون و اجرا و یا عدم اجرای آن مطرح است .. اگر قرار است طرف اعدام نشود و بعد از ۲-۳ سال فشار روانی و بدتر شدن وضعیت روحی از زندان به جامعه برگردد آیا اعدام بهتر نیست ؟
همانجور که در ابتدای بحث مطرح کردید سوال بسیار سخت و پیچیده ای است .

میدانید مشکل ما چیست؟ ما داریم با شرایط فعلی در ایران که روزانه دهها بلکه صدتا تجاوز و دزدی و قتل و اسید پاشی و ... اتفاق می افتد میخواهیم نظر بدهیم که آیا با اعدام موافقیم یا نیستیم. ولی در جوامع متمدن مثل ژاپن پارسال کلی سمینار و جلسه و .. اینا گذاشتن که نسبت جنایت زیاد شده یعنی در سال ۲۰۰۶ سه نفر و در سال ۲۰۰۷ چهار نفر در ژاپن به قتل رسیده بودند. و این در مقام مقایسه با ایران که در هر ده کوره ای سالانه این قدر آدم به قتل میرسند باعث میشود که ما با دیدی خشن تر به قضیه نگاه کنیم. و الا حق باشماست در این مورد و در واویلا بازار توحش در کشور خودمان همین طوریشم طرف انسانی را به قول میرساند و وقتی میگویی چرا کشتیش؟ میگوید: به شما چه؟ دیه شو میدم. دیه شو میدم. این هم شده تحفه نظام جمهوری اسلامی ایران.

الی جمعه 8 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:27

بچه که بودم همیشه از اینکه یکی بهم تجاوز کنه وحشت داشتم و از مامانم میپرسیدم اگه کسی اینکار و کرد میتونم بکشمش ؟
مامان میگفت اگه واسه دفاع از خود باشه اشکالی نداره ولی بالاخره اونم مجازات داره...
حالا اگه زنا میتونستن به مردا تجاوز کنن اونوقت حتما اونا باید میکشتنش....
مثل مردی که به زنش خیانت میکنه و تازه با پررویی میتونه طلاقش بده و لی اگه زن به شوهرش خیانت کنه سنگسار میشه...
من با همه نظرات موافقم.

حتا در غرب هم که مدام توی بوق کرناهای اینجا از فساد و فسق و فجور در آن جا حرف می زنند تجاوز جزای زیادی داره. مگر این که مقاومتی از طرف زن دیده نشه.
فیلم تلما و لوییز در این مورد خیلی گویاست.

فرناز پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 17:45

در مورد اعدام میتوانم ساعتها اظهار نظر کنم که دلم میخواهد بعدا این کار را بکنم اما الان بیشتر دوست دارم چند جمله تند و تیز و تلخ خطاب به آقای پت بگویم . ببخشید .
اگر فقط لحظه ای خود را به جای زنی گذاشته بودید که نه قانون حمایتش می کند و نه جامعه یا خانواده و چنین بلائی به سرش نازل شده حتما حرف از انصاف نمی زدید . آن زن در آن شرایط مثل یک موجود تنها و زخمی و درنده بوده و حق هم داشته . اتفاقا من برعکس آقای محسن معتقدم که کشتن با مثله مثله کردن خیلی فرق دارد و اگر کسی به چنان شرایطی رسید ( شرایطی که کشتن کافی نبود و تکه پاره کردن نیاز بود ) باید دید در تمام سالهای گذشته تا به حال زندگی اش چه به او گذشته است ؟ این حرف های انسانی برای جامعه هائی کاربرد دارد که شرایط در آنها انسانی باشد و قانون با تمام کم و کاستی هایش برای انسانها بطور برابر اعمال شود .
من از طرف خودم بر آن دستها بوسه میزنم پیش از آن لحظه های فجیع که هر انسانی را از انسان بودن ساقط می کند . و با تمام وجودم برای آرامش و رهائی روح آن زن دعا می کنم .

من هم با قسمت اول قضیه موافقم یعنی کشته شدن آن ملعون به دست این خانم و با اعدام این خانم مخالف.
چون باز هم می گویم این خانم اگر از این آقا شکایت می کرد احتمالن راه به جایی نمی برد. فوقش چند ضربه شلاق و دوباره روز از نو و روزی از نو.

حسام پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:57 http://hessamm.blogsky.com

اگر سوال را به این شکل مطرح کنید که آیا با مجازات اعدام موافقید یا مخالف جوابهای بهتری می گیریم.

حالا یک سوال: اگر یک قاضی شخصی را به جرم قتل به اعدام محکوم کند و بعد از مدتی مشخص شود اشتباه کرده و شخص بیگناه بوده، آیا لازم است که آن قاضی را به دلیل کشتن بی دلیل یک انسان اعدام کنند؟

به نظر من انسان ها به هیچ عنوان نمی توانند درباره زندگی یا عدم زندگی انسان دیگری تصمیم بگیرند.

در کشورهای متمدن از هیات منصفه استفاده می کنند. در نتیجه رای میزان خطا در تشخیص جرم به حد زیادی کاهش پیدا می کند.
در ضمن فکر نمی کنم اصلن قاضی فوق الذکر به اعدام محکوم شود فوقش به کارش خاتمه می دهند. البته یادم هست که چندی قبل یک قاضی شریف به نام قاضی بخشی در مورد اکبر گنجی حکم برائت داد ولی به کار خودش خاتمه دادند.
با سطر آخر کامنتت هم موافقم.

پروانه پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:31 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

ناگفته نماند تکه تکه اش کرده بود و مرد شوهر صیغه ای اش بوده.
این است دنیای مرد سالاری.

من نمی دانم چه کسی چه کسی را تکه تکه کرده ؟ اگر زن مرد مقتول را تکه تکه کرده است با کشتن که فرقی ندارد. مرد مستوجب به درک واصل شدن بوده است . نظام حاکم فعلی بر ایران هم این گونه مرد ها را نمی کشد. این است که مردم خودشان حکم را جاری می کنند گیرم با تکه تکه کردن یا فقط خوراندن یک قرض سیانور.
مرد سالاری و زن سالاری. فرقی ندارد. با اعدام موافقید یا نه؟
می دانم که پاسخ سخت است.

حسام پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 http://hessamm.blogsky.com

به نظر من مجازات اعدام یکی از جنایتکارانه ترین اقدامات بشری است. چطور انسان ها به خود اجازه می دهند که درباره جان یک انسان دیگر تصمیم گیری کنند؟

یک وفت که امیدوارم در مورد تو یکی هرگز پیش نیاید این است که تصمیم می گیری یکی نفس نکشد. نمی توانی این ر ا هم به گردن کس دیگری بیاندازی. می ماند این که آیا تو را بابت این شکل از بین بردن کسی از بین ببرند یا نه؟ در صورتی که بدانند تو دیگر کسی دیگری را نخواهی کشت. همین جوری الکی تو را هم بکشند.

پت پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 04:48 http://iampat.blogfa.com

با گوشه هایی از سخن شما که از بیهودگی مجازاتی مثل اعدام گفته اید. اما در گوشه های دیگر فکر می کنم کمی از انصاف دور شده اید. من از چند و چون داستان بی خبرم فقط این را می دانم که برای دفاع اگر کسی را بکشی حق داری ولی حق نداری مثله مثله اش بکنی، یعنی دیگر انگیزه ای برای این کار نداری .... من راحت باور نمی کنم که داستان فقط یک دفاع بوده باشد ....

من شکل کشت آن شاش کف کرده را نمی دانم. مهم هم نیست. نمیدانم اگر خودم به جای آن زن بودم چه می کردم. مردن انسان هایی چون آن مرد هم به نظر من مثله مثله و غیر این هم فرقی ندارد. اگر کسی را کشتی چه مثله اش بکنی چه نکنی. مساله این است که طرف به درک واصل شده و این ارسال توسط این زن انجام شده. گیرم مثله شده با با جسدی سالم و تر و تمیز. چه قرقی می کند؟
داستان هم هرچه باشد. سئوال آخر من این است که آیا باور دارید که اعدام یک جنایت دولتی است یا نه؟ قسمتهایی که در قبل گفتم که هر روز در اینجا اتفاق می افتد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد