بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

فال تیرماه ۱۳۸۷

حال دل با تو گفتنم هوس است

خبر دل شنفتنم هوس است.

شب قدری چنین عزیز و شریف

با تو تا روز خفتنم هوس است.

از برای شرف، به نوک مژه

خاک راه تو رفتنم هوس است.

وه! که دردانه‌ئی چنین نازک

در شب تار سفتنم هوس است.

ای صبا! امشبم مدد فرمای

که سحرگه شکفتنم هوس است.

طمع خام بین، که قصه فاش

از رقیبان نهفتنم هوس است.

همچو حافظ، به رغم مدعیان

شعر رندانه گفتنم هوس است.

***

گم کرده‌ای داری که مدتی است از وی بی‌خبری. در خیال خودت هوی وهوس او را داری. بدان که بزودی از وی خبر می‌گیری. مسافرت برایت خوبست. بهتر است به یک مسافرت بروی که این قدر اسیر هوس نشوی. به هر کس خوبی می‌کنی بدی می‌بینی. از خوبی کردن به دیگران پشیمان نشو که پشیمانی سودی ندارد. باز هم به خوبی کردن ادامه بده. بگذار باز هم پشیمان شوی و باز هم بدانی که پشیمانی سودی ندارد. رقیبی داری  که طمع بر مال و ناموس تو دارد. ولی بدان که پایان شب سیه سفید است. از هر دست که بدهی از همان دست می‌گیری. آن قدر یارت را دوست داری که می‌خواهی با مژه‌هایت جارو درست کنی و زیر پایش را جارو کنی. بکن ولی مواضب باش که خاک توی چشمت نرود و چشمت عفونت کند و آن‌گاه یار شعر رندانه برایت بگوید و تو را ترک کند و تو همدم باد صبا بشوی که آن هم کلی گرد و خاک توی چشمت بپاشد. در ضمن در شبهای قدر بهتر است عبادت کنی.  تا جایی‌ هم که به یاد دارم ماه قبل خیلی صدقه دادی. آن قدر که همه صدقه بگیران حالشان بهم خورد. این ماه را بی‌خیال.

نظرات 9 + ارسال نظر
مراغه چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 23:30

من با توجه به اینکه خودم همیشه دیر هستم
در مورد ان تابلو تیغ زن و عکس سانسوری
مرحوم ایرج علیه و علی ابائه الاف التحیه والسلام
بر سر در کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند
و نمیدانم که چرا یاد پری بلنده افتادم که
در محضر دادگاه شرعی میگفت چنین پری بلنده
ما را به گناه جندگی کشت این جنده تر از هزار جنده
و ما عادت داریم که از حافظ هم سوئ استفاده کنیم انگاه که میگوید
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
این دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
و.....
زاهدان کین جیلوه بر محراب و
فکر کنم برای مدتی بعد سانسور سراغ حافظ هم بیاید
و راستی دو فوریت طرح مربوت به این خلوتکده های اینترنتی هم که تسویب شد و این تارنمای کفار نیز باید به فکر تسلیم باشد به شما تبرییییک عرض میکنم
و ای کاش هارد کامپیوتر منزل خراب نمیشد
شای این جمعه هم
نیاید و نیاید و نیاید جمعه ها ما با اس ام اس به هم به شوخی میگوییم که ......................
غم نان با تو گفتنم هوس است خاک کوی تو رفتنم هوس است
گرچه بیش از هزار در سفتنم با تو هم نیز سفتنم هوس است


چقدر هوس کامنت های زیبایت را کرده بودم. داشتم از حضورت نا امید میشدم.
حافظ هم در یکی از کامنت ها نوشتم که شده است دعا. دعا میفروشند سر چار راه ها و به همان شکل حافظ و اگر ندیده بخری چه بسا که دعا بخری که عمری است به دعا گویی مشغولیم.

سیما سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:22

اولا ما از شما متشکریم که وقت می گذارید و ما مطالب زیبا و متنوعتان ما را به دنیاهای متفاوت می برید. دوما باید بگویم که من معمولا به دو دسته از آدم ها همیشه کمک می کنم و پول می دهم اولی آنهایی که یک سازی می زنند و برای مدتی دل مردم را شاد یا آرام می کنند ُ دومی کسانی که فال می فروشند و آنها هم به همین واسطه برای کسری از ثانیه دل مردم را شاد یا آرام می کنند. این فال ها هم همیشه جالب است و بالاخره یکی از چیزهایی را که گفتی دارد اما مگر زندگی غیر از خوبی و بدی هاست پول-سفر-کار- رقیب-عشق-دوستی-دشمنی-طمع- خودخواهی - بدخواهی و...... به هر حال ما از نگاه زیبایتان به موضوع که به نظرم مشابه نگاه خودمان است متشکریم. (‌البته معلوم نشد این تعریف از شما بود یا از خودم .....)

حالا این روزها یک چیز دیگری مد شده. برای از بین بردن فال حافظ و اون فروختن دعا است. یک روز فال حافظ خریدم به حساب خودم بازش کردم و دیدم که یک مشت کلمات عربی نوشته و دعای نمیدونم چی چی. مردم هم همون سر چارراه پرت کرده بودند زیر دست و پا و خلاصه این کار یک مشت از خدا بیخبر باعث شده بود که کلی اسما متبرکه بریزه زیر دست و پای امت گاهی در صحنه.
متشکرم.

پروانه یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:04 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

بهتر است یک بار دیگر متن را بخوانید.متن بی ادبانه ای نیست.
شهرام گرامی را از نزدیک می شناسم سری پر شور و قلمی توانا دارد
نظری کوتاه به نقد او بر رمان کیمیا خاتون بیندازید.
http://asar.name/2000/12/kimia-khaton-saide-ghods.html

از او مطالب زیادی در سایتهای ادبی هست گاهی هم سایت گویا مقالات او را منتشر می کند . اگر ستون کامنتهایش را ببینید دکتر نوری اعلا که از بنیانگذارن کانون نویسندگان است از این طنز تعریف کرده است
ائو شدیدا به آنچه دور برش می گذرد انتقاد دارد ومتن به نظرم از روی عصبانیت شدید نوشته شده است

چون اینها که نوشتم ارتباطی به پست شما ندارد می توانید هم این پیام و هم پیام قبلی را حذف کنید
همه ی اینها که نوشتم اگر وقت به شما یاری داد بخوانید
با سپاس

من حتمن دوباره به سراغ او میروم. صحبت سر متن بی ادبانه نیست. ولی عرض کردم کلماتش را دوست ندارم. به طور مثال سعدی را ببینید. کتاب طنز فاخر سعدی از بزرگترین دشمن اینگیلیسیایی خبیث یعنی ایرج پزشکزاد را بببینید و آنگاه قضاوت کنید.
سعدی میگوید بادی مخالف در شکمم وزیدن گرفت. ببینید که چقدر ترکیب زیباست. و من از هیچ کلمه دیگری را به جای این دوست ندارم.
باز هم میگویم حتمن میروم و میخوانم.

فیروزه شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:06


نمیشه این فالها هفتگی باشه که ما برای زندگیمون برنامه بریزیم؟

...
این قضیه صدقه رو دیگه حافظ شخصا در گوش تو گفته نه ؟

اصولن حافظ با همه این رابطه را دارد. یعنی درگوشی هم میگوید. فقط باید بگردی و پیداش کنی. به قول امروزیا باید دل به کار بدی.
میدانید حافظ خیلی که باهاش دوست باشی همین طوری که داری راه میری میتونی نیت کنی و یکی از غزلهاش رو بیاد بیاری و زمزمه کنی. اینجوری روزانه هم میتونی برای خودت فال بگیری.
در ضمن شما باید با همین فالهای ماهانه برنامه ریزی بکنید. خودتان زحمت بودجه بندی هفتگیش را انجام دهید. اینجوری حساب کنید که چقدر کار من و حافظ را زیاد میکنید. دلتان برای بنده هم کمی بسوزد.

پروانه شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:52 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

یکی از نخستین دوستان وبلاگیم شهبارا
http://shahbara.blogfa.com/
اخیرن دو طنز در وبلاگش نوشته است . طنزهای او اصلن مرا به خنده نمی آورد ولی دوستان اهل ادب خیلی خوششان می آید. این بود که به فکر افتادم اصلن تعریف طنز چیست . مطالبی را هم در این مورد جمع آوری کرده ام دریک پست خواهم نوشت.
به نظرم طنز باید یا قهقهه یا نیشخند یا پوزخند ایجاد کند یا به فکر ببردت و فکرت را به خنده آورد مثل داستان همان ماهیگیر که در اولین لینک کتابخوانی از هاینریش بل هست.
این فال های شمابا این دیدی که می نویسید طنز شیرینی است.

با نگاهی گذرا به وبلاگ ایشان منهم نخندیدم. شاید که نه حتمن من هم اهل ادب نیستم. در همان متن اولی لغات بسیاری بود که من بکار بردنشان را دوست ندارم. هرچند نمیتوان به من آدم مودبی گفت ولی اصلن در گفتمان روزانه هم آن کلمات با بکار نمیبرم مگر چه بشود. خیلی که بخواهم خودم را رها کنم برمیگردم به کامنتهایی که در پست های بعداز نیمه شب حسام میگذارم. اصلن بیشتر از آنهم به نظرم لطفی ندارد و خیلی هم که شور شود بیمزه میشود و غیر قابل خوردن.

بابک پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:27

اگر کسی برای اولین بار این وبلاگ رو ببینه شاید فکر کنه نویسنده قصد تخریب حافظ رو داره. البته استاد خود شهره رندی و شوخ طبعی فلسفی بود - نخ نما شدن آثار کهن

ما و تخریب حضرت حافظ؟
اتفاقن این آخر مرامی هست که ما برای این حضرت می گذاریم. نا سلامتی با هم رفیقیم. رییس و مرئوس که نیستیم که. اتفاقن شاعرانی که ما برایشان این گونه خرج نمی کنیم باید بروند و فکری به حال خودشان بکنند.

fereydoun چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 21:50

salamo, khasteh nabashi

man natonestam dark konam, keh chera dar abyat ja beh jaee anjam dadi!!!!!!

aya injori maanisham taghir mikoneh????elzaman na..

gharar bod,,, dastgahe ,dobleh beh farsi waseh khateh man az bazar ebtaa koni, chi shod?!

bar gharar,,,agar adres bedi,, shayad man betonam dar moredeh chalangar komaki bokonam.
hanoz keh 23 nashodeh,,, wali baadesh beheton khosh begzareh.
ghorbanat fereydoun

من در متن جابجایی صورت ندادم. فرم غزل عینن متن چاپ شده در حافظ شاملو است. تنها حافظی که من حدود سی و پنج سال است که ورق میزنم.
*
آدرس اینترنتی متن تتبعات تاریخی را اگر داری با کامنتی توی همین پست ها بگذار. وبلاق وزین ما از این بزرگواری تو تقدیر به عمل خواهد آورد. من این روزها در غم رفتن مادر یکی از دوستانم بودم -تو نمی شناسی- که خودش حدود یک هفته است که سعی میکند از آفریقا -جایی که دارد مرحم به زخمهای آن مردم می گذارد- به تهران بیاید و تا امروز نرسیده و مکانی را که مادرش به آنجا رفته است را ببیند.
*
من آن متن طریقه تایپ فارسی را فراموش نمی کنم. اصلن طرح درس خودم است که باید در محل کارم هم ارائه کنم. اینست که حتا اگر برای رفاقت با تو هم نباشد برای در آوردن نان باید آن را تهیه کنم.
خیالت تخت باشد.

پروانه چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 13:56 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

حافظ رو به چه روزی در آوردین...

فال های ماهیانه شما طنز های قشنگی هستند که چشمهای آدم خیره به جملاتش می مونه و میخونه و می خنده...

ممنون.
من از وقتی تتبعات تاریخی را از مرحوم افراشته دیدم در روزنانه چلنگری که در زمان انقلاب در می آمد و نامش شد آهنگر و یا بالعکس و یکی از مطبوعاتی بود که خیلی زود توقیف شد دوست دارم که گاهی به این شکل به قضیه نگاه کنم.
ان مطلب را اگر پیدا کنم همین جا می نویسمش. اگر الزایمر اجازه بدهد فکر میکنم در کتاب چهل طوطی مرحوم مریم فیروز دیده بودمش.
البته ایده کلی در مورد عزل ها از همان فالهای حافظی است که دوره گردها میفروشند و مردم چون زر آنها را میگیرند و میخوانند.

بابک.پ.25 سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 18:11 http://www.bishehsar.blogsky.com

سلام
خیلی خیلی دست شما درد نکنه
واقعا اینجوری خودندشم صفائی داشت و ما غافل بودیم
حالا که قراره حضرت حافظ و این و اون واسه ی ما نسخه بپیچن همون بهتر اینجوری فال بگیریم!!!
مرسی اقای محسن ،کلی حال کردم
بای بای

اصلن اگر همه شعرها رو این جوری معنی کنید خیلی خوبه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد