ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
سالی برای من آغاز نمیشود مگر با شعر مهدی اخوان ثالث. شاعر بزرگ میهنمان. شاعر خفته در توس و در آستان فردوسی پاکزاد.
تفالی بر اشعار این بزرگمرد زدم:
***
او دید، من نیز دیدم
دم لابههای سگی را – سگی زرد-
که جلد میرفت، میایستاد و دوان بود
دنبال مردی که با یک.............
سالی برای من آغاز نمیشود مگر با شعر مهدی اخوان ثالث. شاعر بزرگ میهنمان. شاعر خفته در توس و در آستان فردوسی پاکزاد. تفالی بر اشعار این بزرگمرد زدم:
***
او دید، من نیز دیدم
دم لابههای سگی را – سگی زرد-
که جلد میرفت، میایستاد و دوان بود
دنبال مردی که با یک بغل نان خوشبوی و تازه
چالاک و چابک روان بود
و گاه یک لقمه میکند و میخورد
و لقمهای پیش آن سگ میافکند.
ناگه دهان دری باز چون لقمه او را فرو برد
ما هم شنیدیم کان بوی دلخواه گم شد
و آمد به جایش یکی بوی دشمن.
و آنگاه دیدیم از آن سگ
خشم و خروش و هجومی که گفتی
بر تیره شب چیره شد بامداد طلایی
اما نه، سگ خشمگین مانده پایین
و بر درخت است آن گربه تیره گل باقلایی
***
ای صاحب فال بدان و آگاه باش که پیر بزرگوار میفرماید: نه. آن قدرها هم که فکر میکنی کارت زار نیست. دست بالای دست بسیار است. ممکن است در سال جدید به گدایی هم بیافتی ولی بالاخره هیچچی هم نباشد باز بوی نان خوشبو و تازه را میشنوی. راستی چرا بو را میشنوند؟ در ضمن یک لقمهای هم شاید نصیبت شود. خیال چلوکباب را از سر بدر باید بکنی. در ضمن هرجا که بوی کباب شنیدی سرت را نیاندازی پایین و یکراست بروی به سراغش. شک نکن، خر داغ میکنند. دشمنانت هم اگر صدقه ندهی آن بو را هم از تو دریغ میکنند. بوی نان یا داغ کردن خر را میگویم. بیماری، و این بیماری هم ایناست که همه انسانها را بسان سگ و گربه میبینی و مدام دنبال هم. این خودش یک نوع مالیخولیاست. از آن انواعش که خیر سرت فکر میکنی فقط خودت آدمی. شاید هم حق با تو باشد. ولی مگر اگر حق باتو باشد باید همه را سگ و گربه ببینی؟ باید بعضی را هم گاو و اینا ببینی. برای همین است که مالیخولیا داری. در سال جدید معالجه می شوی و خوشبخت تا آخر سال زندگی خواهی کرد. ضمانت سال دیگرت را نمیکنم. باید سر سال دیگر برایت فالی بگیرم تا بگویم. اگر بیماری اتساع اسافل امان دهد.
در سال جدید کماکان با سایهات رفیقی. این مایی که توی شعر آمده خودت و سایهات هستی. خیال نکن کلی ما شدهای.
با پوزش از اینکه یک پیام خالی برای شما ارسال شد.
رفته بودم سراغ شعر ناگه غروب کدامین ستاره ودر سرچها به نقدی بر اشعار اخوان دیدم خواستم اینجا بنویسم که کار پیش آمد و مشغول شدم وپس از انجام کار یادم رفت چی می خواستم بنویسم و بجای بستن پنجره پیام ها اشتباهن روی ثبت کلیک کردم.
ا
حالا پیدا کردید یا برایتان بفرستم؟
من با یک سفره ی قرمز برگشتم...((لطفا از جمله ی معروف استفاده نکنید!!!!))
ما غلط بکنیم. سفره قرمز را دیدیم و حظ خود را اعلامیدیم.
اواخر سال گذشته په در شدم پدر مرد بزرگی که شناسنامه مرا او باطل خاهد کرد
هر سال هنگام عید دو شعر در مغزم رژه میروند امسال هم
اولی از کارو شعر حاجی فیروز که میگوید
کت من در گروی عید گذشته است هنوز
و دیگری از نمیدانم چه کسی ولی میگوید
چون بوم پرشکسته در این عید بی امید
بنشسته ام به دخمه اندوهبار خویش
بنشسته ام که سال نو اید زدر فراز
وزدوش خسته بر فکند کوله بار خویش
سال نو رابرایتان به سیم بودن ارزومندم و امید دارم همیشه کوک باشید و سالهای زیباتری ارزومندم بر همگی بچه های اهل وبلاقتان خسوسن به بابک خان و شما که سرور همه اید
دیوان شعری از نسیم شمال (اشرف الدین )از لابلای کتب قدیمی ام یافته ام اشعار جالبی دارد هر ازگاهی برایتان خاهم نوشت
ازجمله شعر
کور شوم لال شوم کر شو م لیک محال است که من خر شوم
راستی ایمیل بابک؟
پدر شدنت مبارک است. پس نوروز دیگری داشته ای. با رنگ و بوی دیگری. دوست دارم نامش را بدانم. و در آرزوی اینکه شناسنامه ات را وی باطل کند.
چون بوم پر شکسته در این عید بی امید .....نیز از فریدون توللی بزرگوار است.
از اشرف الدین هم برایم بفرستید که اشرف عالم است.
ایمیل بابک را برایت میفرستم.
؟
این یعنی اینکه من خودم هر چه که دلم خواست توی متن بنویسم؟
آقا ماشااله شما چقدر خونسرد جواب خانم جمیله را داده اید . ایشان حتما از جای دیگری دلخوری داشته اند که اینقدر بی تربیت نوشته اند . شما ببخشید و نکنه این جور خوانندگان شما را از ادامه کارتان باز دارند.
ما با این جمله ها و این تهدید ها از پای نمی نشینیم. ما جنگهای کازرون و ممسنی از سر گذرانده ایم . ما........
برای شما و خانواده ی محترم سالی همراه با شادی و تندرستی آرزومندم.
.
چه خوب که به این وسیله فال ماه در این وبلاگ شعر خوانی هم می شود.
این شعر اخوان را نخوانده بودم با این فال گرفتن، شما آنقدر حواس آدمو پرت می کنید و می خندونید که شعر اصلن یه مدلای دیگه میشه.
...
این عکس شفیعی کدکنی وقهرمان و اخوان ثالث را ببینید
http://bp1.blogger.com/_d2w0aBF-BKU/R27Excx0vJI/AAAAAAAAB18/JuEXQrOWg1w/s1600-h/NewMM3.jpg.bmp
این عکس از وبلاگ گلخانه پیام آشنا گرفتم
http://pyamashna.blogspot.com/
.
این شعر قسمتی از ناگه غروب کدامین ستاره انتخاب شده بود.
ممنون از عکس ارسالی. میجسبانمش به فال سال.
مرده شور خودت را ببرد. بی تربیت.
مرده شور خیلی وقت که خودمان را برده خاهریعنی نبرده که شسته. در ضمن شما چرا جو گیر شدید و امر را به خودتان مشتبه کردید؟
ریگی، میگی، چیزی ......کفشی؟
فال گرفتن با شعرهای شاعران مرد برای شما امیدوارکننده است ولی من چشم امیدم کور شده از بس منتظر ۲ ماه دیگه شده ام میگم این دفعه بروید سراغ زن های شاعر شاید.....
برای ما زن و مرد فرق نمی کند. ولی چون تعداد شاعران زن کمتر است فلذا کمتر نوبتشان می رسد. انشاءالله رحمان به سراغ آنها هم می رویم. رفتنی.
ضمنن اون واحد ماه درست نیست. قرن درست است.
واقعا برای شروع فال امیدوارکننده ای بود!
غلط نکنم به اندازه خودم خوشبینی.