بعد از بیست و سه
همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه
همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.درباره من
پیوندها
- فیلمهایی که میبینیم
- کتابهایی که میخوانیم
- عسکهایی که میگیریم
- صداهایی که می شنویم
- یادداشت های شب مهتابی
- پلان های روزانه
- شاهنامه خوانی
- ترانه های شبانه
- بعد از بیست و سه پیشین
- ترانه های بی اندوه
- فقط یک بهار
- پینگلیش تایپ کنید و فارسی ببینید
- فصل پنجم
- مدارک گم شده
- هم نورد
- سکوتم از رضایت نیست
- Shooting Star
- پشوتن
- آموزش تایپ پارسی
- بی تار و پود
- رضا
- همایش شاهنامه
- موسسه ی خیریه مهر گیتی
- شعرهایی که می خوانیم
- مارموزوک
- آه هایی که می کشیم
- یه درخت پر شکوفه
- ان سی
- درد دل با دیوار
- در سکوت
- مهرسا
- گنجور
- آوای پاییز
- از خودتان بیشتر بدانید
- نیلوفرانه
- سازمان بهشت زهرا و جستجوی رفتگان
- آی پی
- نماشا
- کوچه های دلم
- یادداشت هایی از شاهنامه
- چه کسی مقصره؟
- حوض نقاشی من
- سوفیا
- بوم خیال
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همه- سرویس بهداشتی
- سراسیمه دیدمت
- ستاره
- خشکشویی
- پمپ بنزین
- هزیان چهل و شش
- در مدح امیر انکیانو
- چقدر دوری
- اینروزها
- حواس پنج گانه؟
- سیگار و ویروس چینی
- یه سیگارم به من بدید
- برای
- 78 تومن
- ببخشید آقا!
- لواش
- آقا ببخشید
- درختان
- می گفت ....
- توت فرنگی های وحشی
- گربههای اکباتان
- کبابی لادن
- سایه ی من
- تندیس فردوسی در تاجیکستان
- روزی که رفت
- خبرنگاران
- کله
- عید فطر
- خسرو، شیرین و فرهاد
- قاشق *
بایگانی
تقویم
بهمن 1402| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
| 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
| 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
| 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
| 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 739062 بازدید
Powered by Blogsky
احمد بورقانی فراهانی
احمد بورقانی فراهانی
معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت اصلاحات برفت.
می خواستیم حالا حالا ها بادبادک باز را در اکران وبلاگ مان نگه داریم ولی پرواز احمدبورقانی خیلی بلندتر از بادبادک ما بود.
بورقانی گرد و قلمبه روی صندلی‌اش پهن شد...ها؟
محسن مهدی بهشت
یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 00:25
واقعا مرد؟؟؟؟؟؟ ناراحت شدم......
والا بنده تعلق خاطر جندانی به این عزیزان ندارم. هرچند این یک نفر نسبتاً به طور متفاوتی مؤثر بود، مخصوصاً در حوزه مطبوعات. دیروز وقتی تیتر اعتماد رو رو عکس بزرگش دیدم، نعره زدم! رسماً! در حدی که یه موتوری تو خیابون رد میشد داد کشید که «ایول»!
خدابیامرزد این بزرگوار ازاداندیش راووای بردین فروشان سرمست ازکاخ نشین (بخوانید حجره نشینان)
من که اول باورم نشد. تا اینکه رفتم روی خبرگزاری و خوندم. چقدر باور کردنش سخته. مثل رفتن علیرضا نوری...
من خودم در سایت دکتر نوری زاده دیدم. بعدش رفتم و تحقیقات مفصل انجام دادم و دیدم که متاسفانه درسته.