بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

بادبادک باز (The Kite Runner)

تنها یک گناه وجود دارد و آن هم دزدی است.The Kite Runner -  http://after23.blogsky.com/

وقتی تو یک کسی را می‌کشی یک زندگی را دزدی می‌کنی. از زنش حق شوهر داشتن را دزدی می‌کنی. از اولادهایش حق پدر داشتن را دزدی می‌کنی. وقتی به کسی دروغ می‌گویی حق راستی را ازش دزدی می‌کنی. .........

عکس نمایی از همایون ارشادی در حال گفتن دیالوگ بالاست.

براساس رمان بادبادک باز اثر تحسین برانگیز خالد حسینی نویسنده افغانی مقیم آمریکا، مارک فورستر فیلمی ساخته است به همین نام. بسیار وفادار به متن کتاب. من کتاب را نخوانده ام و گواه این گفته افسانه است که به طور رشک بر انگیزی کتاب می خواند. فیلم برخلاف سایر ساخته‌های هالیوود گیشه پسند نیست. یعنی در واقع یک فیلم هنری است. اصولن ساختن فیلم‌هایی از آن‌چه که بر مردم این گوشه از جهان می‌گذرد خواه ناخواه هنری از آب در می‌آید. و نیز یکی از مشکلاتی را که معمولن مخاطب آمریکایی –یا هرجای دیگری البته غیر از افغانستان، تاجیکستان و ایران- دارد همراه فیلم است و آن زبانی غیر از انگلیسی است. زبان فارسی دری با زیر نویس به هر زبانی دیگر. چاره‌ای هم نبوده. فیلم‌هایی از این دست اگر دوبله شوند اصالت خود را از دست می‌دهند. زیبایی فیلم در زبان اصلی آن است. فیلم با تماشاگر غیر حرفه‌ای که فارس زبان نیست رابطه چندانی بر قرار نمی‌کند. شاید فروش فیلم در اروپا بهتر از آمریکا باشد چرا که در مجموع تماشاگر اروپایی هنری پسندتر از بیننده هالیوودی و آمریکایی است.

این فیلم در افغانستان مجوز نمایش نگرفت چرا که آدم‌های منفی فیلم پشتو هستند و احتمال درگیری قومی در این میان می‌رفت. یکی از گرفتاری‌های همیشگی مردم به جا مانده از قافله دهکده جهانی.

فیلم در کشور خودمان هم پروانه نمایش نمی‌گیرد. اگر هم بگیرد در جای جای حساسی دچار تیغ سانسور و تغییر دوبله می‌شود که لطمه اساسی می‌خورد.

تیتراژ فیلم جدای از خود فیلم قابل بررسی است. بسیار زیبا و استادانه و بی نظیر. هم‌راه  با موسیقی متن دلنواز آلبرتو ایگلسیاس. یکی از کاندیداهای هشتادمین جایزه اسکار در همین بخش. نسبت این آلبرتو را با خولیو و فرزند خلفش انریکو نمی‌دانم که اگر نسبتی دارند باید بگویم که دنیای موسیقی خیلی مدیون این طایفه است.

همایون ارشادی به عنوان یکی از مفاخر سینمای ایران در نقش پدر امیر –بگوییم خالد حسینی- به زیباترین وجهی از عهده کار برآمده است. خیلی روان و یک‌دست و خونسرد جایگاه خود را در سینمای جهان تثبیت کرده است. بازی های بچه‌ها به ویژه حسن –احمدخان مهدی‌زاده - بسیار نمایان و تحسین برانگیز است. فیلم‌برداری در چین صورت گرفته و حضور مارک فورستر در جای جای فیلم نمایان است.

فیلم را ببینید. فیلم تلخی است. ولی آن را ببینید. بن لادن زنده است و هنوز طالبان نه تنها در افغانستان که در همه جای جهان عر و تیز می کنند. به کوری چشم این دشمنان بشریت هم که شده فیلم را ببینید. آن را تحسین خواهید کرد.

نظرات 14 + ارسال نظر
عمران چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 23:14

سلام دوستان من این فیلم رئ میخوام کسی میتونه به من کمک کنه؟

فیلم فروشان کارتونی سر چارراه ها.

فرزاد شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:12

یکی از 2 تا کتابهایی که تو این چند ساله اخیر نباید فیلم می شد همینه ، اون یکی هم راز داوینچی بود .
اگه از این فیلم اینقدر خوشتان آمده حتما از خود کتاب لذت بیشتری می برید . البته الان دیگه خوندنش فایده ایی برایتان ندارد !
فیلم زیباست ولی کتاب چیز دیگریست . همایون ارشادی هم موفقیتی بزرگ کسب کرد . ( البته فکر کنم بخاطر یک فقره ماچ بروی پیشانی نا محرم یه حالی بهش داده باشن )

اتفاقن نظر من بر عکس نظر شماست. خیلیها کتاب نمیخوانند مثل من و اگر فیلم هم نباشد از بسیاری مسائل بیخبر می مانیم. در ضمن هیچ کس کاری به کار ایشان نداشته است. تازه جایگاهی که ایشان پیدا کرده به سادگی قابل تجاوز نیست.

حسام جمعه 12 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:17 http://hessamm.blogsky.com/

من بادبادک باز رو گرفتم اما کیفیت اصل نبود، ندیدم. نسخه ای که شما دارید DVD-9 است؟

نسخه من از این نسخه هاییی که برای هیات ژوری اسکار میفرستن. گویا یکی از اونا داده بوده به جان تراولتا اونم تو ماشینش بوده که میخواسته بره خونه نگاه کنه سر راش یک دوست دخترشو که یک رقاصه عربه و اصلش مصریه ولی توی کافه های دوبی میرقصه رو سوار میکنه که با هم برن یه جایی -اونجا رو نمیدونم- دوست دختره میگه اینو بده به من که نگاه کنم اونم میده. رقاصه بر میگرده دوبی. اونجا کیفشو میزنن. این سی هم لو میره و کپی میشه تا میرسه اینجا. حالا اون اولی که سی دی رو داده به جان تراولتا قراره محاکمه بشه و دویست و بیست و سه میلیون دلار غرامت باید بده اون بدبخت. البته جان تراولتا گفته من جریمه تو میدم ولی با آبروی رفته ات چه باید بکنی؟
حالا نمیدونم ِDVD-9 یا نیست نمیدونم. احتمالن مال تو هم همینه.

پروانه جمعه 12 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:32 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

فیلم را دیدم. می توان در مورد این فیلم ساعت ها حرف زد
- اقوام مختلف در افغانستان
-نزدیکی فرهنگ آنها با ما ایرانی ها
- نظر افغانی ها نسبت به ایرانی ها
- طالبان منحوس
- روس ها
-زندگی افغان ها در امریکا
...
-انتخاب هنر پیشه ها
- موسیقی فیلم
-..
- حرفهایی که پدر امیر به امیر می زد
-رفتار حسن ..
..
راستی من تا به حال هر چه افغانی به عنوان سرایدار و نظافت چی دیده ام بد جوری خودشان و رفتارهایشان با خانواده شان و دیگران به دلم نشسته.
.
از دیدن این فیلم حسابی دلم سوخت. ترانه که کتابشو هم خونده بود می گفت بعضی قسمتاتشو نخوندم و ردش کردم و کتاب خیلی بیشاز فیلمش دل آدمو می سوزونه.
.
دست شما هم درد نکنه بسیار عالی نوشتید

خود من به شخصه تا به حال افغانی بد ندیده ام. هر چند طالبان هم از قوم برخواستند. ولی بهرحال ما هم اگه پاش بیفته طالبان پرور میتوانیم باشیم.
ممنون.

نیلوفر جمعه 12 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:35

شما نگفتید دهه فجر و بادبادک باز بلکه یکی از خوانندگان توی نوشته شون دهه فجر را چاشنی سخنانشون کرده و به گیجی من دامن زدند که منم همین را از بقیه پرسیده ام .ضمنا چاشنی دهه فجر نوع جدیدی ازچاشنی ها است که به غذا ها میزنند که از بد مزگی غذا کمتر خورده شود که هم برای سلامتی خوبست و هم صرفه جویی در بودجه و این جور چیز ها و هم اینکه برای بر خوری محکوم نمیشویم

البته ما بیشتر طالب سلامتی هستیم. نخیر خیلیم خوشمزه هستند دهه فجر و ما وختی میخوریم آنقدر میخوریم که میترکیم و حالا هم ترکیده ایم.

شمس پنج‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 20:51

پس به غیر از فیلماشون بقیه رو تالبید
پس من دوباره تبریک میگم این دهه عزیز را برای شما تا معلوم شود چقدر در این مساله جدی هستیم
راستی چگونه میتوانید یک فیلم را دو بار یا سه بار و یا به قول ترانه خانم سی با ببینید برا من جای سواله میخام بدونم من برا یه بار هم کم میارم حوصله

اصلن ما به هر چه نه بدترمان بخندیم که با چیزی مخالفت کنیم. شما دارید طفطیش اقاید می کنید؟ ما سه دهه است که دهه فجر داریم و انقلاب کردیم که طفطیش اقاید کنید؟ اسلن ما خود طالبیم. اسلن ما خود طالبی هستیم و اگر کسی به ما گرمک بگوید طفطیش است و لاغیر.
شما عشق سینما نیستید. اگر در خودتان کند و کاو کنید می بینید که شما هم یک کاری را بارها و بارها می کنید. حالا آن کار اهطمالن فیلم دیدن نیست و مسلن شعر خواندن است. کار ما تکرار است. تکرار و تکرار و تکرار و تکرار و باز هم بگویم؟

نیلوفر پنج‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 17:11

ببخشید خانمها و آقایون .من مدت ها است که سری به این صفحه نزدم و به علت نادانی مقدار متنابهی دوزاریم کج است . رابطه این فیلم با کتابش وجشن و کادوی تولد ودهکده جهانی و افغانی ها و ایرانی ها و دزد ها و دهه فجر چیه؟؟ بلاخره به حرف مادر گلناز گوش کنیم و برای پیشگیری از دیپرشن آنرا نخوانیم یا به حرف آقا محسن گوش کنیم هم فیلمشو ببینیم و هم کتابشو بخونیم ؟

ما که کتابش را نخوانده ایم و بنابراین نمی توانیم پیشنهاد کنیم که کتابش را بخوانید ولی گفتیم و می گوییم که فیلم را ببینید. مگر اینکه خودتان طرفدار طالبان باشید و از اینکه آنها را لعنت کنند خوشتان نیاید. در ضمن بله فیلم تلخ است و اگر نخواهید که دیپرس شوید شما هم می توانید کتاب را نخوانید ولی فیلم را ببینید.
در ضمن شما حالتان خوبست؟ دهه فجر و بادبادک باز؟ ما چنین چیزی را گفته ایم؟

ودود نطاقی پنج‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:38 http://ندارم متاسفانه

سلام اقا محسن امید که حالت خوب بوده ماغت جاق باشد درسته سرت ماشاله خیلی شلوغه وانتظار دارم گاه وقتی هم یاد قدیم الایم کرده دست دوستان کودکی رابگیری منم دوست دارم فیلم مورد بحث رادیده یاکتاب انرا بخوانم لطفان راهنمائی کنید متشکرم ودود

یار دبستانی خود را قربان می روم.
این کتاب موجود است. میتوانی از کتابفروشی ها تهیه کنی. برای فیلمش هم باید بگردیم و در شهرتان یکی را پیدا کنیم. پیدا کردم آدرسش را برایت میفرستم.

دارا چهارشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 20:21

دلم نمیخاست فیلمو ببینم.ولی حالا میبینم.

ببین.

رزا چهارشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 19:51

سلام
دوستی میگفت اگر بهترین هدیه ها در مجالس کتاب نباشد ان جامعه فقیر فرهنگی است
با این وصف میتوان همه کارها را ناپسند دانست از جومله دزدی ازادی
و الخ یکی هم دزدی نهضت و مصادره ان
حلول موبارک دهه فجر بر فیلم بین های حرفه ای مبارک

ما فیلم بین حرفه ای هستیم ولی نه در دهه فجر. فیلمشان هم ارزانی خودشان.

گلناز چهارشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:37

من میخواستم این کتابو بخونم ولی مامان نذاشت..گفت کتاب تلخی هست..خیلی روت اثر میذاره ولی حالا بیشتر کنجکاو شدم که بخونم یا حداقل فیلمشو ببینم... بین خودمون باشه (;

آخرش که دلت خنک میشه تمام تلخی ها یادت میره.

بابک چهارشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 00:12

هنگامی که در انبوه کتابهای شهر کتاب میرداماد حیران خریدن کادوی تولد برای دوستی بودم از فروشنده راهنمائی خواستم و او بادبادکباز را به من معرفی کرد من که شک داشتم وقتی استقبال مشتریان را از این کتاب دیدم کتاب را به قیمت ۵۰۰۰ تومان خریدم و آن را با کارت پستالی با نمای نقاشی از یک روز زمستانی تزیین کردم و هدیه دادم هنگام باز کردن کادوهای گرانقیمت مابقی دوستان کمی خجل شدم ولی اکنون پس از خواندن این بلاگ وزین از آن خوشحال و مغرور گشتم.

کتاب هدیه دادن که خیلی کار با کلاسیه. به دوستت بگو بیاد این وبلاگ وزین رو بخونه و ببینه که علاوه بر با کلاسی چقدم کتابه خوب بوده. البته ممکنه که نخونده باشه و ندونه الانم کجا گذاشتتش.

مهدیه سه‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 http://badoom.blogsky.com

من که کتابشو خیلی دوست دارم. بگذریم که جاهاییش رو نمی تونستم ادامه بدم کتاب رو می بستم و بعد باز طاقت نمی آوردم می رفتم سراغشو ادامه می دادم!
فکر کنم فیلمش هم برام همینطور باشه. خیلی دوست دارم ببینمش.

کتاب خودتو کی می خونیم؟

حسام سه‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:41 http://hessamm.blogsky.com/

ما فقط برای کور نمودن چشم و چار دشمنان این فیلم را می بینیم!

نه کمی بیشتر. فیلمشم خوبه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد