همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
همه ساله در این ایام یکی از ترانههایی که در ذهنم زمزمه میشود بوی عیدی ِ فرهاد است. از نظر من یکی از بیاد ماندنیترین ترنمهای این مرز و بوم. این را مدیون شهیار قنبری و اسفندیار منفردزاده و فرهاد هستم. تنها سه نفری که میتوانستند این همه زیبایی و عشق را در کنار هم قرار دهند. شهیار قنبری با شعر، اسفندیار منفردزاده با آهنگ و فرهاد با صدا.
***
بوی عیدی، بوی توپ
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جانماز ترمه مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر میکنم. با اینا خستگیمو در میکنم.
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم. با اینا خستگیمو در میکنم.
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روز بتههای نور
برق کفش جفت شده تو گنجهها
با اینا زمستونو سر میکنم. با اینا خستگیمو در میکنم.
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم. با اینا خستگیمو در میکنم.
بوی باغچه بوی حوض
عطر خوب نسرین
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنی
با اینا زمستونو سر میکنم. با اینا خستگیمو در میکنم.
***
من برای کسانی که در این لحظه به این آهنگ دسترسی ندارند که این روزها به آن گوش دهند و زمستان شان را گرم کنند، متاسفم. من برای آنان که زمستانشان را با اینا سر نمی کنند، خیلی متاسفم. چرا که نا عاشقترین مردمانند.
این پست قبلن در بلاق اسبات آپ شده بود ولی شب عید پارسال. فکر می کنم این ایام مناسب تر و شیرین تر باشد.
اینکه بگید فرهاد دیگه نیست. فرهاد هست! در مورد شاعر هم تا اونجا که من میدونم مرده.
سیامک جان شهیار قنبری هنوز زنده است و توی یکی از این کانال های ماهواره ای هنوز برنامه داره که نمیدونم کی و چه کانالی جون محل ما از وختی پارازیت دار شده دیگه ماهواره نمی بینم و البته تلویزیون ایران را هم به هم چنین چون اونم روی دیش میدیدیم. پدر بزرگوارتر از خودش یعنی حمید قنبری امسال و در ایران فوت کردند ولی خودش نه. هنوز جوان است و دونده.
اون قسمت هم حق با توه فرهاد زنده است. البته صداش و به قول فروغ هم: تنها صداست که می ماند.
از شما انتظار نداشتم! فرهاد زندست. همونظور که خودش میخواست:
گرم و زنده
بر شنهای تابستان
زندگی را
بدرود خواهم گفت
.
.
.
زمان
در من خواهد مرد و
من بر زمان
خواهم خفت
...................
شاعر و خواننده هردو در تابستان رفتند
از من چه انتظاری نداشتی نوکر پدرتم؟ و بعدش یعنی چی که شاعر و خواننده هر هر دو در تابستان رفتند؟ دستی دستی شاعر را هم کشتی؟ قاتل؟ بی رحم؟
اگرچه این روز ها موسیقی بی کلام رو ترجیح می دم ولی از وقتی این پست رو خوندم فرهاد مدام داره می گه:
با اینا زمستونو سر می کنم!
با نظرتون موافقم که این ایام مناسب ترند.
و اما جواب به اینکه چرا خیلی وقته هیچ مطلبی در وبلاگم نذاشتم:
اصلا قصد ندارم کلی دلیل اینجا بیارم که به خاطرشون نمی نویسم.چون وقتی فکر می کنم می بینم هیچ کدوم از اونها دلیل ننوشتم نیست! و اگر بخوام می تونم بنویسم و...
بین خودمون باشه یه مقدار از نوشتن ترسیدم. این ترس باعث شده سبکی که خودم داستانام رو روایت می کردم و گم کنم. داستان می نویسم ولی نمی پسندمشون.
شاید سبک داستانیم، نحوه نگارشم پر از ایراد بود ولی خودم شخصا همون سبک رو دوست داشتم و حالا دارم سعی می کنم باز بتونم به همون شکل داستان بنویسم. می دونم خیلی طول کشید فقط می شه گفت منو ببخشید و به خاطر این همراهی قشنگ دوستایی مثل شما هم که شده به زودی بادوم رو آپ می کنم با داستانی که خودم بپسندمش.
مرسی به خاطر دعوای قشنگتون :)
اصلن فکر نکنید به اینکه چگونه بنویسید فقط بنویسید سبک خودش درست میشود گیرم در داستان دهمی یا بیستمی یا .....
گاهی در آشپزخانه یا در مسیر رفت و آمدم به محل کار رادیو گوش می کنم و در این مدت محدود با گوش های خودم بارها این آهنگ را از رادیو روزهای پایانی سال شنیدم و هر بار بسیار عصبانی می شدم ودر جایی خواندم که خانمش اعتراض کرده که چرا وقتی زنده بود آهنگاشو پخش نمی کردن که حالا پخش می کنن . حرف دل منو زده بود
من یک سی دی تصویری از فرهاد دارم که در آن این آهنگ را خوانده . هر وقت تماشایش می کنم به خودم میگم بعضی ها چقدر انسانند ! چقدر مظلومند! چقدر خوبند.. اصلا برای وصف او واژه کم می آورم...
من دوست ندارم که کسی را با کسی مقایسه کنم. مثلن میگویند که محسن نامجو باب دیلن ایران است و یا فرهاد ری چارلز ایران. از طرفی گاهی فکر میکنم که اشتباه میکنم. بهرحال نظیر فرهاد را ما اصلن در تاریخ موسیقی این مرز و بوم نداریم.
شب یلدا
عمرتون 100 شب یلدا
دلتون قد یه دریا
توی این شب های سرما
یادتون همیشه با ما
شب یلدا مبارک
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
شب یلدا مبارک
روی گل شما به سرخی انار
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون مانند پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
شب یلدا مبارک
تو خوشگلترین، خوشتیپ ترین و با کلاس ترین آدم روی زمین هستی
اینم هندونه شب یلدات! بذار تو یخچال تا خنک بشه!
حتی طولانی ترین شب نیز
به خورشید می رسد
من دارم جمعه می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم… منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش…
از طرف پاییز - یلدا مبارک
یلدا یعنی یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت
بین چگونه قناری ز شوق می لرزد
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است
شادیهایتان به بلندای امشب، غمهایتان به کوتاهی امروز باد ---- یلدا مبارک
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر که کوتاه است که 1 دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت . +یلدا پیشاپیش مبارک+
محفل آریاییتان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی
0 نظر
عید قربان و خندیدنهایش
این دو سه روز رو رژیم بگیر تا لاغر شی که انتخابت نکنن! اینو به بقیه گله هم بگو.
عید قربان پیشاپیش مبارک
عید قربان نزدیکه، این جماعت براشون گاو و گوسفند فرقی نمی کنه… نگرانتم!
از امروز ۳ روز بیشتر زنده نیستی… از فرصتی که داری لذت ببر گوسفند عزیز!
پیشاپیش فرا رسیدن عید قربان رو بهت تسلیت می گم!
این روزا خیلی مواظب خودت باش… جونت در خطره… ممکنه سرتو ببرن…
این اس ام اس رو برای گوسفند های دیگه هم بفرست.
پیشاپیش عید قربان مبارک
عید قربان نزدیک است تا می تونی علف بخور قیمتت بره بالا
عید قربون پارسال که در رفتی امسال چیکار می خوای بکنی؟
تا حالا فکرکردی اگرخدابه حضرت ابراهیم امرمی کرد به جای پسرش زنشو قربانی کنه این مراسم هرسال باچه شکوهی تکرار می شد؟
و آنگاه که ابراهیم با غالب آمدن بر وسوسه های شیطانی، کارد را بر گلوی اسماعیل نهاد تا او را قربانی کند…
ندا آمد: ابراهیم! جوگیر نشو! تو در مقابل دوربین مخفی قرار گرفتی!
عیدتان مبارک!
همیشه آرزو داشتم جگرتو بخورم و الان خیلی خوشحالم چون فردا دیگه به آرزوم میرسم
چند روز دیگه بیشتر زنده نیستی، از فرصتی که داری لذت ببر گوسفند عزیز، پیشاپیش فرا رسیدن عید قربان رو بهت تسلیت می گم
من سال ۷۷ رفتم کنسرت فرهاد مردمی و افتاده و ساکت بود و هر آهنگی ازش خواستن خوند یادمه تو جمعیت خیلیها آهنگ آینه رو می خواستن و تکنواز پیانو با دسته گلی روی آن زیر نور پرژکتور و لیوانی آب چه ساده و موقرانه بود و رفت.
یکی از بزرگترین ویژگیهای فرهاد افتادگیش بود. بهرحال میگویند درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر.
سلام
من از اینکه این ترانه را ندارم برای خودم شدید اظهار تاسف میکنم
شعر خوبی داشت
درست میبردت به کودکی میخاهم سرم را به اولین ستون سیمانی بزنم و بترکانم
بابا اینا خیلی کارشون درسته
و خیلی وقته که این ادم ها در ایران دیده نمیشوند ترانه جمعه اش مرا دیوانه میکند
فرهاد که دوسه سال است که نه تنها در ایران که در هیچ جای جهان خاکی دیگر دیده نمیشود. ترانه را هم سعی میکنم برایت پست کنم که سرمای جانسوز آن دیار را فراموش کنی.
agar be in tarane dastrasi ham nadashte bashim tamom javonhaye ghadim vaghti sher ra mikhanan khod be
khod sedaye Farhad tuye zehneshon miyad pas engar tu barashon sedaye Farhad ra ferestade bashi vali nemidonam javon haye emrozi chekar konan
dastet dard nakone. .
آن دسته از جوانهای امروزی که سرشان به تنشان میارزد این آهنگ را دارند به شکل ام پی تری و گوش میدهند و گرمشان می شود. آنهایی هم که سرشان به تنشان نمی ارزد ،خب، میلرزند.