بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

پوتین یا چکمه

عکس از روزاه آنلاین

ما بالاخره نفهمیدیم پوتین نباید توی شلوار باشد یا شلوار نباید  توی پوتین باشد. اصلن شلوار باید باشد یا نباشد. همین طور پوتین باید باشد یا نباشد. غرض، طرحی از یک مدل پوتین که مدتی است با ایمیل های سرگردان می چرخد چندی پیش بدستم رسید. حیفم آمد برای رفع مشکل شلوار و پوتین آنرا در اینجا نگذارم. البته سایتی که عکس را فرستاده بود اشاره ای به این قضیه نکرده و با یک سری مدل های دیگر آن را ارائه کرده ولی به نظرم راه حل این معظل بزرگ کشور همین مدل است و لاغیر. نه شلوار است نه پوتین و هر دو هم هست.  بدن نما هم نیست. کور باد آن چشم منحرفی که بتواند از زیر چنین پوتینی اندام عنصر خود فروخته و آمریکایی و اذهان و فریب خورده و اشاعه بی ناموسی و تشویش و…. را ببیند.

ضمنن نکند که این پوتین را با آن پوتین اشتباه بگیرید. این پوتین منظور چکمه است. کاش از اول نوشته بودم چکمه.

راستی، خبر دارید که دولت هم با این طرح امنیت اجتماعی مخالفت کرده است؟!

بابا انتخابات!

نظرات 7 + ارسال نظر
علی یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 14:34

واییییی پوتین

سیامک چهارشنبه 12 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:36 http://morghegereftar.persianblog.ir

اولاً من هرچه کردم نتوانستم این مفهومه «بدن نما» رو درک کنم. شما حتی اگر با لباس عروسکی وایسی کنار خیابون و برای پیتزافروشی تبلیغ کنی، باز نایی از بدنت در اون حالت هم قابل برداشت هست. بعدشم، آقا این زیبایی رو چرا درک نمیکنن؟ به خدا خیلی قشتگه وقتی یک عدد پری از جلوی شما رد میشه و میتونید تمام منحنی های ممکن طبیعی و غیر طبیعی رو با یا بدون انواع مغادلات مربوطه بر او تشخیص داده و از مناظر مختلف تحت بررسی قرار دهید! راستی! ما در این جریان به یک نکته ای پی بردیم. اصولاً فتیش که این غربی ها سعی می کنند کشفش به عنوان یکی از شاخه های جنس و گرایشات جنسی (ترجمه تحت الفظی با استفاده از منطق) را به خود نسبت دهند مربوص به خودمان هست و از ما دزدیده اند و این قضیه در فرهنگ ملی-مذهبی ما اسم داشته و اسمش هم تبرج بوده. دلیلش هم ای است که سردار رادان فرمودن چکمه بلند از مصادیق تبرج هست و خوب همه میدونن که چکمه چرمی و بلند در پای یک خانم زیبا و لوند، اگر مصداق چیز خاصی باشد، قطعاً مصداق فتیش آن هم از نوع فوت فتیش میباشد. خسته نباشیم که در همه چیز تا این حد تقکرمان را فرو می کنیم!

میدونی سیامک تو اصلن متحول نشده ای. اگر متحول شده بودی نمی پرسیدی چرا این زیبایی رو درگ نمیکنن. میگم طرف میگفت صدای پای خانمی را شنیدم و واجب الغسل شدم تو میگی زیبایی رو درک نمیکنن؟
کاشکی یک پستی در مورد تبرج مینوشتم. ولی نمیاد.

تینا چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 22:22 http://redlife.blogsky.com/

این دیگه از اون طرح های خارق العاده بود...من که خوشم اومد ولی موندم هر موقع کثیف شد چه جوری اون بنداشو در بیارم بشورم و دوباره جا بندازم؟؟!!!

یعنی تا کثیف بشه توی پاته؟
تازه اینا رو میدن خشک شویی؟ همه زحمتشم به گردن اونه.

رزا سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 14:09

هدف از ارسال کامنت شنیدن نصایح شما عزیز گرامی است
و اما بعد
شما مثل اینکه همه را با خودتان مقایسه میفرمایی
الان هستند کسانی که نیم نگاهی به یک مرغ وضویشان نیاز به تجدید دارد
مشکل اگر شما و ما و دوستان بود که کاری نداشت مشکل انهایی هستند که دین و ایمانشان به یک نگاه بر باد است
و الخ

روزی در جایی یکی گفت: صدای پای خانمی را شنیدم و واجب الغسل شدم!
الله و اکبر.

شمس سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 14:00

من به جرات میگویم که همه مشکل ما ازادی است
با یک دل غمگین به جهان شادی نیست
تا یک ده ویران بود ابادی نیست
گردر همه جهان یکی زندان هست
در هیچ کجای عالم ازادی نیست

شعر از اسماعیل خویی

بخدا مشکل ما ازادی است و بود و نبود ان است

من نمیدانم طرفداران یک دین یا ایدئولوژی چرا باید اینقدر دین یا ایدولوژی را در خطر ببینید که تا تقی به توقی بشود دین یا ایدولوژی را در معرض خطر ببینند. چرا باید نظام جمهوری اسلامی یا دین اسلام با طرز لباس پوشیدن مردم به خطر بیفتد. مگر در هزار و چارصدسال گذشته که این بگیر و ببندها نبوده -یا بوده و من نمیدانم- دین اسلام به خطر افتاده؟

حسام سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:42 http://hessamm.blogsky.com/

این عکس به دست منم رسید. طراحی جالبی داره اما اگه بیشتر به درد فیلم های تخیلی تیم برتون می خوره. فکر نکنم پوشیدنش هم کار راحتی باشه. راستی این همه بند روش هست باید همه رو Manage کرد؟ بعد اگه خدایی نکرده وسط خیابون بند کفشت باز بشه که شلوارت هم میفته و ماتحت مبارک نمایان میشه! من خودم حداقل روزی دو بار بند کفشم باز میشه باید ببندمش. اینجوری که دیگه آبرو نمی مونه واسه آدم!

چرا خدای نکرده حسام جون. هر چند فکر نمیکنم این بندا به سادگی باز بشن که یهو توی خیابون چکمه و شلوار با هم بیفته.

X .:. دختر برفی .:. X سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 http://dokhtarebarfi.blogsky.com

چه عجیبه!!!! :)

روزات برفی

روزهای برفی را دوست دارم ولی فرداهاش را نه. فرداهاش خیلی سرده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد