بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

کوه و مه و مرد

کوه و مه و مرد - عکس از فیروزه مالمیرکوه و مه و مرد عنوانی است که ما خودمان به این عکس داده ایم. البته شاید هم کوه و مه و زن چون در کوه زن و مرد لباسشان یکنواخت است. کوله پشتی و کاپشن و پوتین و ... ایضن عصا. راستش ما خودمان دوست داریم در یک چنین فضایی قرار بگیریم. البته خیلی هم نه و علت را هم عرض می کنیم. خداییش بهای چندانی هم نمیتوانیم برایش پرداخت کنیم. که جان کندن در چنین مقوله ای درو از توان ماست. حالا نامش را هر چه میخاهید بگذارید. عده نه چندان کمی از دوستان نام اتساع اسافل را برای این همت بکار میبرند. شاید پر بیراه هم نگویند. ولی یک چیز را هم اضافه کنیم و آن اینست که ما تا کنون و در عمر پربارمان در مقابل دو پدیده در کرّه زمین احساس حقارت کرده ایم. البته نه فقط در مقابل این دو پدیده که در مقابل خیلی پدایای دیگر ولی این دوتا خیلی. یکی کوه و دیگری دریا. این دو آنقدر بزرگند که در حضور این دو بزرگوار ما آن چنان دون می باشیم که ترجیح میدهیم هیچ وقت در کنارشان نباشیم که جز آینه دق برایمان نیستند. هر آینه که ما درمقابل این دوقرار گرفتیم آنچنان  احساس افسردگی و یاس به ما دست داد که تا مدتها در وجودمان باقی بود. اصلن هنگ میشویم و هنگ شدن در اثر حقارت را اصلن دوست نداریم. ولی با اینحال دریا که جهت رسیدن به آن خیلی هم نباید به خودمان زحمت بدهیم را ترجیح میدهیم. بدمان هم نمیاید گاهی در فضایی که این کوهنورد قرار دارد قرار بگیریم ولی اگر کسی همت کند و ما را تا انجا ببرد. نه با پای خودمان که غیر ممکن است که با مثلن یک تله کابینی چیزی. بعدشم زود برگردیم که از افسردگی و ملال نمیریم که یکی از بدترین انواع مردن است و دوستش نداریم. اصلن و ابدن.

عکس را از شخص عکاس کش رفتیم. یعنی خانم فیروزه خانم مالمیر. گویا کوهی است با نام علم کوه.

نظرات 15 + ارسال نظر
پادرا یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:55 http://padra.blogsky.com

من یاد نقاشی های فردریش می افتم که تنهای انسان رمانیک رو در این آشوب آینده نشون میداد.

شمس یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:00

و لهذا هیهات من ال سیغاریون اتصال فی القلل البعید
هیهات من القله
و به همین خاتر مجلس ترحیمی از ۸ الی ۱۰ صبح در انتهای همان قله برپاست و بعید است که دشمنان اکسیزن از این مجلس بی بهره باشند
شاید دمی از این وضع اسفناک بی اکسیژنی رهایی یابیم
بیت
گفته بودی که شوم مست دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
و در این باب بحث ها همچنان برقرا است که ایا زندگی زیباست یا یک مجادله ؟

کلمات عربی از حد دانش ما فراتر است.
بحث ها برقرار است. زندگی هم مجادله است. و مجادله هم معمولن زیبا.

تینا یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 13:01 http://redlife.blogsky.com/

این کوه در انتهای منطقه رودبارک کلاردشته. واقعا منظره ی قشنگیه...

ما در دامنه این کوه صفاها کرده ایم. ولی قله؟ هیهات من الذله.

سیما شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:31

ولی بالا رفتن از کوه تجربه جالبی است. رفتن به قله و از آن بالا به همه جا نگریستن پس از کلی سختی کشیدن لذت وافری دارد. البته علم کوه یکی از سخت ترین قله ها ست فکر نمی کنم دیگه قسمت بشود نه بخاطر اتساع اسافل بخاطر اینکه دیگه دیر شده . دیگه مجبوریم فقط از عکسهای این اماکن لذت ببریم. در دوران جوانی روزی که قرار بود برویم علم کوه من به دلیلی که الان یادم نیست ولی مطمئن هستم اتساع اسافل نبود نتوانستم بروم حیف!

سیروس جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:29

رفیق شفیق !احساس حقارت چرا؟چه در مقابل کوه چه دریا و یا
هر چیز و هر کس .اصلا بکار بردن این کلمه فلاکت بار را در شان هیچ ادمی نمیدانم .اینها پدیده های زیبائی هستند که از انها
لذت میبریم.چه وقتی از دور تماشایشان میکنیم یا عکسشان
را میبینیم وچه وقتی که قدری از کوه بالا میرویم وزیر پایمان راتماشامیکنیم یا در قایقی نشسته ایم و پهنه بیکران اب را
نظاره گریم .بکار بردن کلمه < تحسین> بسیار زیبا تر از کلمه
< حقارت> نیست؟تا نظر دوستان چه باشد.

پروانه.ا جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:13 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

با سلام
اگر ممکن است داستان مرد مقدس را در وبلاگم بخوانید و در مورد ترجمه ی کلمه ی Already نظر دهید
مرد پیر پاسخ داد" شما پیش از این او را دیده اید"
You already have," said the old man.
در این جمله already را می توان "هم اکنون "هم ترجمه کرد
.
البته من با ترجمه ی " هم اکنون "به دلیل معنای داستان مخالفم
با سپاس

من بضاعت چندانی در ترجمه زبان انیگلیسی ندارم. ولی اتفاقن هم اکنون در حضور یکی از دوستان بسیار مسلط به زبانی هستم که ترجمه شما کاملن تایید کرد.

پروانه.ا جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:13 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

دو احساس متضاد هنگام تماشای کوه و دریا به من دست می دهد.قدرت و ضعف
.
شبیه این منظره را در مسیر گرگان چهارباغ دیده ام اگر گذرتان افتاد به راحتی می توانید بااتومبیل به بالای ابرها بروید

امیدوارم روزی این سعادت را بیابم.

شمس پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 19:43

در زلف جون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سر ها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
در امتداد برید الکترونی تان
روزی رسد که چو پرسی شهریار گویند چه چو پرسی پرلاشز کویند که زمانه غریبی است
غم نان مردان را چنان پیله پیچ کرده که جز زندان ساعت کار حوصلتی برای دل ندارند و حتا شاید دل
ولی ما همچنان در این غربت در تلاشی چندبرابر هستیم که تا چندی بعد نامی از ناموان باشد میان عاشقان
و عکس اگر در گرمترین تابستان ها هم در این مه زیبا دو ساعتی غرق شوی میبینی که چه اکسیرن نابی دارد کاش میشد که با زندگی اشتی بکنیم
گزمه در دست اهن میروند در بیابانهای شهر عشق مان

ب. پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:50

حالا که اینطور هستید کتاب سولاریس نوشته استانیسلاو لم را بخوانید.

چون اسیر جادوی پرده نقره ای هستم در شکل سینماییش و با بیان آندره ی تارکوفسکی با آن آشنا هستم.

شمس چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 20:09

من یه نظری دادم که فک کنم گم شد نظر خوبی بود
اینکه ایرانی جماعت در همه مسایل صاحب نظر و کارشناس که هستند باید در مورد عکس هم نظر بدیم که اره خیلی با حاله ولی در اطراف اهر منطقه کلیبر اینجور جاها قابل دسترسی با ماشین فراوان است
قابل توجه قوم ورزشکار ریه ای
بیت
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد



ولی انجا ها خیلی دیدنی ساکت بدون قطره ای شرجی و زیبا
برید ببینید

خب عکس که معلومه قشنگه. نظر دادن هم نداره. من ندید بدید هستم که فکر کردم این عکس را باید نشان بدهم. ولی دوست دارم علاوه بر عکس در زمینه های دیگری که در جوار عکس نوشته شد نظرات را ببینم. اونجاهایی را هم که نوشتید عمرم همت کنم. این را در توضیحات نبش عکس هم نوشته ام.

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 17:37

من برعکس شما وقتی به کوه میرم حالم خیلی بهتر میشه در واقع وقتی می ام پایین افسرده میشم وقتی تو اون ارتفاع هستم خیلی هم حالم خوب میشه اصولا طبیعت حاله منو خوب میکنه .
در مورد عکس هم بگم که آقا سیامک حق کپی رایت داره ها حواستون جمع باشه !!

اصلن شما کی هستید؟ سیامکی؟ حسامی؟ یک توطئه گر دیگری هستی؟ کی هستی؟

سیامک چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 15:22 http://morghegereftar.persianblog.ir

حالا دیگه با اون پسره معلوم الحال دست به یکی میکنین که آبروی من رو ببرین.الآن مبفهمم.اصلاً اون عروسی همش یه توطئه بود که منو مست کنین که عربی برقصم بعد فیلم منو روی نت منتشر کنین.ولی کور خوندین.من اینجوریا خراب نمیشم.من تو دل طرفدارام جا دارم.

توهم. تو دچار توهم توطئه هستی. من خودم اصلن نمی دانم اون پسر معلوم الحال به قول تو به چی میگه رقص عربی. چون من نه تو را مست دیده ام و نه در حین رفص عربی چی برسه به اینکه فروخته باشمت. در ضمن تو گران بها تر از این حرفهایی. من به این ارزونیا نه تو رو که هیچ کس رو نمیفروشم. تو باید بروی و مداقه کنی و ببینی کی این وسط خیانت کرده. توی اون جماعت آدمهای نزدیک تر از من به آن جوان معلوم الحال باز هم بوده. خود من خیلی راغب شده ام که این سی دی رو ببینم.

سیامک چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 13:14 http://morghegereftar.persianblog.ir

راستی.با قسم آپم

سیامک چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 13:13 http://morghegereftar.persianblog.ir

حسب الامر به بلاغ مربوطه رفته و از آنجا که محیط را با معلومات شخصی متناسب یافتیم، در همان شروع ملامسه رساله ای نسبتاً مدلل من باب نظریه ارائه شده از خودمان صادر نمودیم. امید که باشد است....این عکستون هم زیادی خوبه.لوش ندین اینجا شاید به اسم کس دیگه ای توی جشنواره های عکاسی برنده شد(در حقیقت میخوام بگم که تا ۲ روز دیگه اگه اینجا باشه من تو یه جشنواره عکاسی شرکت میکنم)درضمن منتظر دیدن تمثال بیمثال خودمان هستیم.عکسهای منو بده! اید!

ما بر این گمان بودیم که تمثال بی مثال شما را روانه کرده ایم. تا دقایقی دیگر این کار را میکنیم.

حسام چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:41 http://hessamm.blogsky.com/

عجب جای قشنگی... ولی خداییش رفتن تا این ارتفاع خیلی *** میخواد! (فکر بد نکنین، منظورم همت بود!). من چند بار توی اینجور برنامه ها شرکت داشتم و رفتم. فقط ما با دانشگاه می رفتیم و ایرادش این بود که تا میرسیدیم بالا و می خواستیم یه کم از زیبایی ها لذت ببریم، یکی عربده می کشید که گروه زودتر عکساشونو بگیرن قبل از غروب باید پایین باشیم!!!

همت با اون فکر بد مترادف است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد