بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

گل بی خار

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج               فکر معقول بفرما گل بی خار* کجاست؟

گل بی خار؟ کجاست؟ هر جا که دلتان بخواهد. ریخته عین چی.

می خندید؟ نخندید. این روزها همه قربانشان بروم گل بی خارند. هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست. بد مسسب آنقدر خار داریم که همیشه عطای چیدنمان را به لقای مبارکمان بخشیده اند

 ***

* خار، برگهای تغییر شکل یافته ی گیاهان هستند که جهت جلوگیری از هدر رفتن آب گیاه و تر و تازه نگهداشتن آن به وجود می آیند. این قاعده در تمام گیاهان صادق است. مثلا برگها در گل آفتابگردان به این منظور به کرک های ربزی تبدیل می شوند که رحمت به هر چه خار است. اگر بی خارترین گیاهان را به مناطق بی آب ببریم، اولین شانس او برای بقا، تبدیل برگ هایش به خار است . 

از کامنت: ابوغریب بخارایی

نظرات 13 + ارسال نظر
پارسا شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:27

این روزها گلی نیست که خار داشته باشد یا نداشته باشد دیگه همش شده خار خار خار ....

سارا خانوم چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 00:01 http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com

سلام رفیق
یک جوری شدم این پست رو خوندم
کاش منظورت همونی باشه که من فکرشو کردم
=================
شاید وقتش رسیده...........خیلی از گلها باید بشن خار.....
راستی رفیق
من خیلی از عاداتم که باعث ارامشم بود ترک کردم
اولش فکر کردم اروم شدم
خوبه
اما حالا
حس یه ادم سرکوبشده رو دارم.......گاهی اوقات حسی ندارم........حس زندگی
طراوت........
انگار گم شدن

چطوری فک کردی اگه عاداتی رو که باعث آرامشت میشه رو ترک کنی، آروم میشی؟ حالام که دورشون نریختی که؟ دوباره برو سراغشون. چی؟ دورشون ریختی؟ کی؟ آشغالیم برده تشون؟ برو توی کوچه شاید هنوز نرفته باشه. ولی کن اینجا رو بعدن میای بقیه متنو میخونی. برو دیگه.

ابوغریب بخارائی سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:05

یاشیخ اهلاوسهلامرحبا
درکتابی ازکتب (کتاوخانه)ی مدرسه ی نظامیه ی بغدادکه توسط قوه ی دماغیه ی یک (دانیشمند)ازاهالی پوروپ به رشته ی تحریردرآمده اندرباب (خار)داردکه برگهای تغییرشکل یافته ی
گیاهان هستندکه جهت جلوگیری ازهدررفتن آب گیاه وتروتازه نگهداشتن آن بوجودمی آیند.این قاعده درتمام گیاهان صادق است مثلا برگهادرگل آفتابگردان به این منظور به کرک زبری تبدیل میشوندکه رحمت به هرچه خاراست .اگربی خارترین گیاهان رابه مناطق بی آب ببریم اولین شانس اوبرای بقا تبدیل برگ به خاراست البته این استعداد مطلق نیست وگیاه برای مقابله با بی آبی راههای دیگری هم داردکه دردوره ی دکتری مدرسه نظامیه ی بغداد درس میدهند.میبینیم خاراینقدرهاهم خوارنیست بلکم که فوایداتهادارد.پس خاروگل درعالم طبیعت با هم مشکلی ندارندوقتی به صورت تمثیل به ساحت انسانی می آیندباب مناقشه ومباحثه ومجادله وسایرمصادرباب مفاعله را باز میکنند.واینها دوچندان میشوندوقتی پدیده ای چنان طبیعی پابه میدان هنرانسانی میگذارد.پس خاروگل حافظ یک تمثیل هنری برای بیان محسوسات انسانیست .جدی کاری وجدی گیری محلومات!وسوات!آموزی درمدرسه ی نظامیه ی بغدادرا میطلبدکه خوشبختانه شمادوره ای آن را طی فرموده اید.
باری گل وخارتمثیلی حافظ تفاسیر هنری متعددی راشامل میشودواین جانب ازآن مقام عظمااجازت میطلبدکه تنها به یکی ازآن تفاسیر اکتفا کند.یادمان باشدکه به فرموده گل وخارحافظ بی هیچ تردیدی گل رزاست ولازم نیست آن راناشیانه به میدان
برسی ای علمی ببریم وآن را یک حکم برای همه ی گلها بدانیم
دردنیاوگلزارهنر شیخ حافظ شیرازکه ما دیشب درعالم ملکوت درخدمتش بودیم گلهای فراوانی هست مثلانرگس که تمثیلیست که شونصد جلسه میشود هرطلبه ی آنجا نشسته ای بابتش به منبربرود.
(دنباله دارد)
میگویندوالاترین شکل رفتاری آدمی رفتارهای عاشقانه است
وبازشاعری عشق را(شقاوت شیرین)خوانده است.شقاوت رامعادل خاروشیرین رامعادل گل میشودگرفت وهردورامیتوان به
سادیسم (آزاردهی)ومازوخیسم(آزارپذیری)تعمیم داد.به هرحال بنابه باورشیوخ روانشناس عشق انسانی پدیده ایست که بین آزاردادن وآزارپذیری نوسان میکند.اتفاقندش با بخش گل وجودی وشیرین عشق کنارآمدن کارهرکسی(به فتح مشکوک کاف)است عاشق واقعی کسی است که دنده ی پذیرش شقاوت عشق راداشته باشد.حکم هنری حافظ هم برعکس باورساده اندیشان گله وافسوس نیست همچنانکه خزان چمن دهرراچه بخواهی وچه نخواهی برمی آشوباندساده اندیش نباش خودت را مچل نکن گل بدون خار یافت نمیشودگل را باخاربپذیر.یادمان باشدکه اتفاقادرادبیات عمیق وطن تحمل خاروتقبل شقاوت عشق نوعی سرفرازی بوده .ازیادمان نرودکه همه گل بودن وشیرین بودن بدون خاروشقاوت زندگی را به بهشت تکراری ومشمئز کننده ای تبدیل میکندکه باباآدم وننه حوایمان وقتی محرفت!یافتند ازآن گریختند.خارهمیشه برای خراشیدن وخراشاندن درست نشده گاهی هم به دامان یار میچسبدوبه او میگوید نرو بمان وگل مرا ببین.درمردسه ی!!!
نظامیه ی بغدادبه ما یادداده اندکه تا کمال طلبیدازجهان مادی ضرر میبینیدکمال را درهنروفلسفه واگر اهل آن دنیائید از ادیان بخواهید وقتی علوم انسانی رابه بوته ی حقیرعلوم دقیقه میبریم ودرکوره ی گوزاری خواهش های فردی میجوشانیم
محصولش قطرانیست که خاصیتش با زهرهلاهل برابری میکند
آنهم برابری کردنی.خوشا کسانی که حافظ وارازبادخزان درچمن دهر نمیهراسندناشیانه وکودکواربه دنبال گل بی خاروعشق واجدشیرین وفاقدشقاوت نیستند
پسرای بلن گور روشن بذارتا برگردم
یاقی بقایت جانم فدایت
یاهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو


ما نعره ها بزدیم وبه سماع درآمدیم از این قامنت وزین که بر این لوح براندید. ما اصلن نمی دانستیم که خار این قدر مهند است. اگر نه اسائه ادب به آن نمی کردیم و بر دیده می نهادیم. دست خونین که بماند.
حتا می توانیم قتقوری ترانه های بی اندوه را هم عوض کنیم و یک چیز دیگری بگذاریم. یا هیچ نگذاریم. چرا که گویا متنمان هم اصلند ترانه بی اندوهی نیست که بر این لوح چسبانده ایم. نچسباندنی.
ما تعریف آن دانشمند از خار را بر لوح می چسبانیم به جهت دیدن و دانشمند شدن دوستان و آشنایانی که بر این لوح گذر می کنند.

کمال سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:50 http://baroonedeltangi.blogsky.com

انقدر که بحث فلسفی عرفانی و در آمیخته با رژیم غذایی شد واقعا بنده را هیچ نیست برای گفتن
فقط حافظ و گل بی خار چه طور به شراب فرانسوی و قهوه ی ایرلندی ربط پیدا می کنه خدا می دونه
عرب های عزیز همون سوسمار رو بیشتر دوست می دارن
در آخر آقا ما که فرنگ نرفتیم همون ذرت مکزیکی رو لطف کنین ممنون می شم
بالاخره آمریکای لاتین و مرکزی بیشتر به خون ما ایرانی ها می چسبه

وقتی اسم حافظ میاد آدم یاد انواع و اقسام شراب ها می افته.
چشم. ذرت مکزیکی هم برای شما.

فرناز دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 21:23 http://farnaz.aminus3.com/

جساراتا من چون همه ی سوالات را جدی می گیرم و گاهی هم خودم را مسئول جواب دادن می دانم : حلزون را فرانسوی ها دوست دارند و احتمالا با شراب می خورند .
اما آیریش کافی را ایرلندی ها ! لابد با یک چیز دیگری می خورند .
عرب ها هم که ملخ می خورند فکر می کنم با خرما :‌(

خانم فرناز. عرض به حضور شما که سئوالات همه جدی هستند. ولی از شدت جدی بودن شاید کمی غیر جدی به نظر برسند. شما در هر صورت ما را ارشاد فرمایید. با آن چه که نوشتید، باید نتیجه بگیریم که:
ما حلزون نمی خوریم. چرا که باید با شراب بخوریم. ما هم عمرن شراب بخوریم. همان قهوه ایرلندی برای هفت جدمان کافیست و حسرت شراب را با خود به گور می بریم. به این امید که در بهشت در چشمه های شراب با حوریان بهشتی شنا کنیم. هر چند که شنا هم بلد نیستیم. آب بازی مثلن بکنیم. البته شنا هم یاد می گیریم چرا که زمان درازی وقت داریم.
از نوشتن این پاسخ ملکوتی اشک در چشمان مبارکمان حلقه زد.
در ضمن عرب ها را بفرمایید کوفت بخورند با خرما. حیف ملخ.

حسام دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 http://hessamm.blogsky.com

آیریش با حلزون؟ کلاس آیریش میاد پایین. حلزون رو با چیزای دیگه می شه خورد ولی با آیریش نه.

این دفعه رفتیم می تونیم یه فیلم مستند درباره حلزون های باغچه هم درست کنیم. با بازی دوستتون به اسم دارا و صدای راوی خودتون!

حلزون رو با چی می خورن مگه؟ من فکر میکردم که حلزون یه غذای باکلاسه.
اسم فیلمم می زاریم باغی ازحلزون در نظر. یا نظری بر حلزون باغ.
منم سعی می کنم مثل مرحوم هوشنگ لطیف پور که روی فیلمای راز بقا حرف میزد، حرف بزنم. بزرگداشت هوشنگم میشه.

پت دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 http://iampat.net

:)

؟

حسام دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 http://hessamm.blogsky.com

خرزهره همونطور که فرناز گفت خار نداره... می دونین کدومه؟ همونا که شمال تو حیاط هست. گل های صورتی داره... روشم معمولا حلزون های گنده یافت می شه. از همونا.

ما که جان به لب شدیم برای این آیریش...

اصلن چطوره اولین باری که رفتیم اونجا از اون حلزونا بگیریم و غدایی خارجکی درست کنیم و با آیریش کافی بخوریم. عین خارج. من میترسم بمیرم و حلزون با آیریش کافی نخورده باشم.
اگرم فک میکنی دیره، همین امشب بیا خونمون.

فرناز دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:25

خرزهره بیچاره اسمش بد رفته گل خوبی است با کلی خاصیت !
وقتی دمش بکنند به خیلی دردها می خورد وقتی هم روی شاحه است باعث میشود پشه و مگس جمع نشوند . خار هم ندارد . این که بد نیست .
حالا که اینطور شد من هم یک آیریش کافی لطفا !!!!!!!!!!!!!!

راست میگی. خر زهره عین ضحاکه. اسمش بد در رفته.
فرمودید آیریش کافی؟ اطاعت. باوانیل یا بی وانیل؟

حسام یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 21:29 http://hessamm.blogsky.com

اتفاقا هر چی گل قشنگتر باشه بیشتر هم خار داره... شمام مثل گل رز می مونین دیگه. بده مگه؟ خوب بود مثلا خرزهره بودین؟ که خار نداره؟

اومدی خونمون یادم بنداز یه آیریش کافی دبش با وانیل سیاه بهت بدم. یا اگرم نخواستی نوشابه خانواده. که هرچی بخوری تموم نشه.
خر زهره به نظر میاد نیزه داشته باشه. نه؟

فرناز یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 19:19 http://farnaz.aminus3.com/

فرنگی ها !!! یک ضرب المثل دارند که من خیلی دوستش دارم . می گویند :

Nobody' is perfect

اما بدون اینکه به کسی بربخورد باید صادقانه بگویم که این اصطلاح غیر فرنگی !! را اصلا دوست ندارم و برایش دلیل هم دارم : ما گل های زیادی داریم که خار ندارند و خیلی هم خوبند ( بگذریم از اینکه من هم چندان با لاله مهربان نیستم )
مثلا آفتاب گردان با آنهمه حسن و حتی با آن زیری که در برگ و شاخه هایش است که در مجموعه ی گلهای خاردار ! قرار نمی گیرد ؟؟ مارگریت یا هویت یا آهار با آنهمه رنگهای بی نظیر خارشان کجا بود !
خلاصه گل های بی خار زیاد داریم که سرتاپاحسن هستند اما آدمها هرچقدر هم خوب باشند عیب دارند و این به نظر من کاملا طبیعی هم هست .

و اما بخش دوم حرفهای شما یک مقاله ی سیاسی میطلبد که من امروز وقت ندارم آنرا بنویسم چون با روزنامه های دیگر قرارداد دارم : )

من فکر کنم این گلهایی که شما از آن ها نام بردید که زیبا هم هستند و خار هم ندارند، تازگی ها به ایران آمده حتمن. از اسامی شان پیداست که غربی هستند و حافظ هم که قربانش بروم تقریبن از شیراز جایی نرفت که مثلن مارگریتا ببیند. این بوده که با توجه به چند نوع گلی که دور و بر خودش بوده، شعر گفته.

ابوغریب بخارائی یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 15:25

سلام
این را داشته باش تابرگردم

هلالی مقارن نیمه‌ی دوم قرن شانزده میلادی میزیست.غزلهای لطیف پرشورش اورادرمیان سخن شناسان مقام ومرتبه ای خاص بخشیده

ای که ازیارنشان میطلبی یارکجاست

همه یارندولی یاروفادارکجاست

تانپرسندبخوبان غم دل نتوان گفت

وربپرسندبگوقوت گفتارکجاست

رفت آن تازه گل ومانده به دل خارغمش
--------------------------------------------
گل کجاعشوه گروسرزنش خارکجاست
-----------------------------------------
صبردرخانه‌ی ویرانه‌ی دل هیچ نماند

خواب دردیده‌ی غم دیده‌ی بیدارکجاست

پاربرداغ دل سوخته مرهم بودی

یارب امسال چه شدمرحمت یارکجاست

درخرابات مغان هوش مجوئیدزما

همه هستیم درین میکده هشیارکجاست

بهترآنست "هلالی"که نهان ماندراز

سرخودفاش مکن محرم اسرارکجاست


البت این غزل زیباراسالها پیش گلپایگانی خوانده است

باقی بقایت
یاهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

دارمش تا برگردی.

بابک یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 14:10

انشااله که خود بر چیده شوند آنان که می خواهند شما بچینند. از نظر ما دوستان علاقمند شما همچنان در صدر عزیزترین ها هستید و خواهید بود.
متاسفانه باغبان های امروزی کم تحمل شده اند و گرنه گل بی خار که گل نیست

ممنون از نوشابه ای که برایم باز کردی.
چرا لاله هم گل قشنگیه. خار هم نداره. ولی من اصلن دوستش ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد