بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

زنگ آیفون تصویری

در مقابل در ایستاد. در جیب هایش به دنبال کلید گشت. پیدا نکرد. همین که دستش را به طرف زنگ برد، تق، در باز شد.

***

آیفون تصویری

نظرات 12 + ارسال نظر
نسیم خیس کولی سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 14:24 http://nasimasal.persianblog.ir

قهرمان من از کوچه پیچید روبروی در ایستاد
تق
در باز شد
بی نیاز کلید.
من صدای پایش را می شناسم.

چه خوب. اینم خوبه. به شرطی که طبقه اول باشید و صدا را بشنوید. اگر نه قهرمان باید یک میکروفنی با خودش حمل کنه که صدای پایش مثلن تا طبقات چارم و پنجم و ... هم بیاد.

پروانه سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 http://parvazbaparwane.blogspot.com

حالا که فکر می کنم من هم از این کارها می کنم . وقتی منتظر آمدن کسی هستم در حالی که در آشپزخانه کار می کنم چشمم به خیابان است یا پیاده می آیند یا با اتومبیل. در هر دو صورت دیده می شوند من هم فوری در باز کن را می زنم و کمی بعد در آپارتمان را باز می کنم بدون اینکه آنها زنگ بزنند.

اونام فکر می کنند یک روحی، چیزی، در رو باز کرده.

مریم سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 http://voodoo.blogsky.com

میدونید هم خوبه هم بد موقعی که می خوای درو باز نکنی خوبه اما وقتی پشت دری و یه وختی ادا و اصول در میاری خیلی بده من اصلا شیطون نیستم ها اینو واسه تست بقیه گفتم

من از کسانی هستم که پشت آیفون تصویری شکلک در میارم. این از من.

علیرضا دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 21:53 http://7hezrtu.blogfa.com

اون پیرزنه حداقل یکم حندیده و از روزمرگی پشت آیفون نشستن در اومده

شایدم اصلن از این به بعد بشینه پشت آیفون که مردمو بذاره سر کار

جالب بود

شایدم انتظارش به سر اومده.
ممنون.

شهرزاد یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 19:26 http://se-pi-dar.blogsky.com

پیرزنی را می شناختم که حتمن الان به رحمت خدا رفته این پیرزن نمونه ی بارز یک آیفون تصویری مدرن بود با قابلیت مشاهده همه ی زوایای کوچه و کسب اخبار و اطلاعات از همه ی اتفاق ها، هر بار در مورد ماجرایی که در آن کوچه رخ داده بود از او می پرسیدی مو به موی موضوع را برایت تعریف می کرد و آدم مات و مبهوت می ماند که مگر ممکن است کسی با این سن و سال این قدر آنلاین باشد و همیشه در کوچه حاضر، بعد از مدتی روشن شد که پیرزن عادت داشته پشت در بایستد و از راه چشمی و یک سری ابتکارات منحصر به فرد همه چیز را ببیند و این تنها سرگرمی آن پیرزن تنها بوده

پیرزن آیفون تصویری من هم همین جوریه. با این تفاوت که اگر کسی از پشت لنز نگاه می کرد نگاهشو ازش می دزدید.

شمس یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:01

اولن سلام دومن اون عکس راجع به کف زنی رو بگذار اینجا کمی بخندیم

اونو میزارم توی عسکامون.

پروانه یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 13:15 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

چقدر چشم به راهش بوده!

خیلی.

حسام شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 22:51 http://hessamm.blogsky.com

تویتر قبلا دعوتی بود حالا نمی دونم. فیلتر بودنشم که خب معلومه فیلتره دیگه!

این کامنت یعنی که من مجبورم در خماری بمانم.
الهی به حق فاطمه زهرا تمامی فیلتر کنندگان اینترنت به تیرغیب گرفتار شوند و بچه هاشون جلوی چشمشون پرپر بزنن.

بابک شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 14:34

باز هم قضیه ایفون تصویری؟
من دوست ندارمُ همه لطفش به ندیدنش هست و تصویر سازی هایمان

خب در آیفون های تصویری من کسی منتظر کسی هست. شاید در آیفون های شما، گوشی منتظر یک زنگ باشد و بعدشم:
بووووووووووق
-بله؟
-منم
تق.
- باز شد؟
-آره.

حسام شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 13:12 http://hessamm.blogsky.com

این پست برای تویتر خوب بود!

من تا حالا توییتر نرفتم. باید چه بکنم؟ فیلتره؟
به این معتاد کمک کن. دزم رفته بالا.

نیره شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 http://www.n-hoseini.persianblog.ir

انتظار خبری نیست مرا/ نه زیاری نه زدیار و دیاری/برو آن جا که تو را منتظرند....

چرا؟
نشده که در پشت دری ایستاده باشید و یهو،
تق. در باز شود؟

فرناز شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 http://farnaz.aminus3.com/

" قفل یعنی کلیدی هم هست "

که در اینجا شده فشار یک شاسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد