بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

چشمه عمر*


شبی که، یا روزی که، چشمه عمرت خشک شد، باید بروی و یک چشمه دیگر پیدا کنی. وگرنه، تو را می برند و در یکی از بهشت های زمین چال می کنند.

به همین فجیعی**.

* این چشمه عمر با شیشه عمر فرق دارد. فرقش این است که شیشه، چشمه نیست. چشمه هم شیشه نیست. شیشه می شکند ولی چشمه خشک می شود. شیشه اگر شکست با چسب قطره ای  می توان آن را چسباند. ولی خطوط شکستگی دیده می شوند. هرچند که صاب شیشه هم، همچین آدم آدم نمی شود. حالا چشمه:

چشمه اگر خشک شد، ولی، واویلاست. چشمه سرش معلوم نیست. چسب و مسب هم چاره نمی کند. باید بگردی و چشمه دیگری بیابی. ببخشید پیدا کنی.

** خیلی فجیع.

نظرات 11 + ارسال نظر
شهرزاد سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 20:31 http://se-pi-dar.blogsky.com

بعضی از آدم ها می آیند و می روند و نفس می کشند ولی چشمه عمرشان خشکیده و شیشه عمرشان شکسته، برخی هم می روند شاید خیلی هم زود بروند ولی از رد پای چشمه عمرشان چشمه ها و نهرهای کوچک و بزرگ بسیاری می جوشد، خوش به حال آن ها که در زلال این چشمه ها و رودها، عمر خود را جاودانه می کنند. چقدر زیبا گفته خواجه شیراز در وصف جاودانگی کلک شاعرانه اش:
آب حیوانش ز منقار بلاغت می چکد
زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است

شکل دوم قضیه خیلی رشک برانگیز است.

حجت الحق حاج شیخ ابوغریب بخارائی سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 16:32

یا ایهالشیخ کیفاکیفاوشوقاشوقاوشقارقافی جماله
ای شیخ نامداروای شیربیشه ی کارزار وای فرزندبی بدیل روزگار
الحق والانصاف که آسمان رفیع وافلاک منیع به کمک ستارگان طالع واختران ساطع ذات ناسوتی ووجودملکوتی تورا به نهیجی ملکوت وجلال وجبروت بخشیده که ماه درآسمان ولایت ونهنگ دردریای حشمت وشکوت برتو حسدبرد.ازتو چه پنهان که سفرصغرای شما مارادرآتش حسادت بیفکندعزم جزم فرموده کمکی به سرنای عیش بدمیم وباگرزگران شهوت بردهل عشرت بکوفیم .یاری مه لقاکه به هم نمیرسید.بااتکال به آیه ی شریفه ی(دستت که نمیرسدبه خانم دریاب کنیزمطبخی را)دیودیوانه ی خواهش ازشیشه ی تنگ طاقت برون کشیده چنان چون جوانی جمیل ومحققی نبیل باعزمی جازم وحزمی حازم یابوی حرص وطمع به زیرران کشیده دربلادغربت به تفحص وتجسس پرداخته بلکم که کلفتی بیابیم وباوی کناردیفال یازیردرختی به بوس وکناربنشینیم.امدادهای غیبی به کمک بیامدوسرانجام تطبع وتحقیق نتیجه دادوسکینه بانوکلفت سرخ وپرخ تاج الملوک صبیه ی ملک التجاراسترآبادی رافراچنگ بیاوردیم شیروشراب وشیرینی بخوردیم واسب سرکش تمنابران لاشه ی زلال بتاختیم و تلافی سالها روزه داری وزهدنمائی درآوردیم .تصدقت جای شما خالی هی بوس بودکه میدادیم وهی ماچ بودکه میستاندیم.این وآن وبقدری مکررکردیم که سرانجام آتش حسادت رادرباران وصال خاموش گردانیدیم .اغلب آثاردرحدکمال هستندکه ازحدبشری فراترمیروندومافوق قدرت خلاقه ی انسانی قرارمیگیرندومشهورمیشوند.ما که کمالات نداریم راه دیگری راجسته ایم وآن اینکه آثارخویش آنچنان بشری کنیم که ازکمال دورووازآسمان به زمین بیایدوچون شکرشیرینی یابند.
این بگفتم که گفته باشم که دراشعارات وامثله است:
عمراگرخوش گذرد سلطنت نوح کم است.
باری این بنگاریدم وبانتشاریدم وبه اون بیفزایم که:
(شایدکه دیگری باچنگ بهتری نغمه سرکند.)
که شیشه ی عمرت راسالم وچشمه ی آن راجاری وساری
وباقی میخواهم
الاحقرحاج شیخ ابوغریب بخارائی ایدهم الله تعالی

شکسته نفسی می فرمایید قربانت گردم. شما خود ِ کمالات هستید. کمالات آن شیخ در افلاک جاری است.
از این که در غیبت صغرای ما آن حضرت به عیش و نوش مشغول بوده اند بسی خاطر جمع بشدیم و حالی خوش بر ما برفت. اراده بفرمایید برای عیش و نوش مادام العمر آن وجود اعظم در طرفه العینی، غیبت کبرا کنیم.

حجت الحق حاج شیخ ابوغریب بخارائی سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:25

یا شیخ حالونا واحوالوناسبحکم الله بالخیر
چشمه ی عمرت خیال انگیز است ولی .چشمه به قهرآسمانی میخشکدوشیشه به جوربلائی پلاش پلاش میشود.
اگرپناهی میجوئی نه چشمه وشیشه ی عمرکه آسمان است
اقیانوس وارونه ای که همیشه دراختیارداری.آخرین چیزی که میتوانند ازتو بگیرند.عمرهرچه خواهدباشدبگو باشد.اصل گذران آنست.
بنگراین آسمان وطن درقلعه ی الموت قزوین است که آن را شب خیال نام کرده اند.قلعه ی الموت یا قلعه ی عقابهابالای آن کوه واقع است
http://free2upload.com/images/60506090413281551922.jpg
الاحقرحاج ابوغریب بخارائی

قربانت گردم ما عمرن به دنبال چشمه عمر باشیم. تا همین جایش هم مصداق بارز شعر شاعری شیرین سختیم که می فرماید:
ما از این هستی ده روزه به جان آمده ایم
وای بر خضر که زندانی عمر ابد است
ما حیات جاودان را می خواهیم ولی در اذهان آیندگان. دوست داریم نام نیکی از ما به یادگار بماند. این را چشمه عمر نام نهاده ایم. آن را که دیگر نمی توانند از ما بگیرند. البته اگر خودمان در جهت کسبش حرکتی کرده باشیم. شیشه عمر را فیزیکی و چشمه عمر را غیر فیزیکی نام نهادیم بر حسب فتوا.
ولی عسکی است این عسک. عسک را خودتان انداخته اید؟ دوست داشتیم یک روزی یک هلی کوپتری ما را ببرد و در بالای این قلعه پیاده کند. ولی افسوس. خود هلی کوپتر هم ممکن است سقوط کند و گناه شهادت خلبان و سایر مریدان در رکاب نیز به گردنمان بیافتد.

مریم سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:56

یه سری به سایت استاد احمد نادعلیان بزنید بد نیست
http://www.wwwebart.com/riverart/persian/index.htm

رفتم دیدم. چه جای خوبی بود. ممنون. بازم میرم به دیدنش.

حسام سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 http://hessamm.blogsky.com

اما من آدرسش رو می دونم. مادربزرگم تعریف می کرد که خودش از مادربزرگش شنیده سمت کوه های آمل، این چشمه رو دیده. البته برای رسیدن بهش باید از یه جنگل خیلی بزرگ و تاریک و خطرناک رد شد... اونور این جنگل، بعد از سه تا کوه پوشیده از برف یه گیاه می بینی با گل های قرمز و بنفش. رد گلها رو می گیری و می ری تا برسی به یه غار با دهانه ای شبیه دهن اژدها. وسط اون غار این چشمه رو می بینی. وقتی رسیدی بهش باید سه جرعه ازش بخوری و نه بیشتر یا کمتر...

اگه خواستین برین بگین نقشه براتون بفرستم!

*** حالا چی شده به فکر چشمه عمر افتادین؟!

من عمرن بتونم از اون چشمه عمر آب بخورم. خیال کردی من به این سادگیا خر میشم و میرم سراغ چشمه هه و آب میخورم و عمر جاودان می یابم. نخیر حسام جون من کتاب همه میمیرند سیمون دوبوار رو خوندم و میدونم که زندگی جاودان خوب نیست اصلند.
یکی چشمه عمرش داره خشک میشه، گفتم کمکی بهش کرده باشم.
***
حالا اگه یک جرعه بخوریم چی میشه؟ ممکنه عمر جاودان بیابیم ولی مثلن بشیم اسب؟
یا دو جرعه چه کاری میکنه یا بیشتر از سه تا چی؟
پسر میشه اینو تا کلی ادامه داد. که چی میشه اگه سه جرعه تغییر کنه.
راستی یه چیز دیگه اون گل و گیاه و برف و اینا سالی دوازه ماه هست؟ نکنه بریم و برف باشه گل نباشه، یا گل باشه برف نباشه.

نیره دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 22:04 http://www.n-hoseini.persianblog.ir

درود بر شما.. یعنی راه بیفتیم دنبال چشمه ی عمر؟ تا بیایم راه بیفتیم که این شیشه ی عمره می افته می شکنه! من اگه چشمه ای پیدا کنم چه شیشه ی عمر باشه چی نباشه خوشم می یاد!‌ولی کو چشمه... فعلن دارم از شیشه هه مواظبت می کنم!

عرض کردم هر وقت خشک شد بگردید دنبالش. هنوز اووووووه کو تا خشک بشود.

ب دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 14:09

چه راههائی برای یافتن چشمه جدید هست؟ اگر خشکید از کجا شروع کنیم؟

من نمی دونم که. فقط می دونم که باید پیدا کنیم. اونایی که پیدا نمی کنن رو توی یک حفره ای چال می کنن. خود دانی.

ر و ز ب ه یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 21:29

خوبه داریم تو شباهت ها به انگشت های دست می رسیم.
من آبی و اناری های کاتالان ها و آبی ایران! و صد البته آرژانتین.

من زیاد دنبال نمی کنم و حساس ها رو حتمن می بینم.

فیروزه یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 15:26

چشمه عمر که خشک بشه شاید دیگه نشه جایگزین براش پیدا کرد

البته می شه پیدا کرد ولی جایگزین نه ، میشه یه چشمه دیگه پیدا کرد
و به قول فرناز عزیز ، در این قحطی زدگی باید خیلی بگردی تا بیابی ....

ولی ما که نا امید نمی شیم :)

پیدا می شود. جسته ایم ما و پیدا هم کرده ایم. عسکش را هم چسبانده ایم.

فرناز یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 http://farnaz.aminus3.com/

یک وقتی که حتی خیلی هم دور نبود خیلی راحت بود که فقط کمی در طبیعت راه بروی تا به چشمه ای برسی که خوردن آب آن می توانست حتی عمر تورا زیاد کند .. حتی خانه های قدیمی گاهی چشمه ای داشتند .. این روزها باید خیلی در طبیعت راه بروی تا به چشمه ای برسی که بطری پلاستیکی نوشابه یا لوله ای پلاستیکی آنرا خراب نکرده باشد که تازه با اینهمه آلودگیهای کره زمین هیچ نمی دانی که آبی که از دل آن آمده حتی اگر خشک نشده باشد عمر تورا برباد نخواهد داد .. شک دارم اگر چشمه ی عمر خشک شود جایگزینی داشته باشد با اینهمه قحط چشمه !

یعنی راهی ندارد؟ مشت بر سندان کوبیدن است؟
یک بار شیشه عمر خودم در اثر خوردن آب از یکی از این چشمه های گوارا داشت می شکست. چرا نشکست را نمی دانم.

ر و ز ب ه یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:21

وای.
کشف اون گاهشمار مارکا خیلی توپ بود !!
من به شخصه امیدوارم که تیم تون قهرمان شه!

چه تیمی ؟؟

اون گاه شمار که محشر بود. در مورد فوتبال هم باید بگم که:
من هر دو سال یکبار فوتبال دوست می شم. جام جهانی و ملت های اروپا. تیم من اسپانیاست. من بارسلونی هستم و نیز پرسپولیسی و قرمز. ولی اگر از من بخواهید حتا یک بازیکن از این تیم ها نام ببرم، بلد نیستم. نه می دونم که بارسلون در چه حالیه و نه میدونم پرسپولیس کجای کدوم جدولیه. جالبه نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد