بعد از بیست و سه
همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه
همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.درباره من
پیوندها
- فیلمهایی که میبینیم
- کتابهایی که میخوانیم
- عسکهایی که میگیریم
- صداهایی که می شنویم
- یادداشت های شب مهتابی
- پلان های روزانه
- شاهنامه خوانی
- ترانه های شبانه
- بعد از بیست و سه پیشین
- ترانه های بی اندوه
- فقط یک بهار
- پینگلیش تایپ کنید و فارسی ببینید
- فصل پنجم
- مدارک گم شده
- هم نورد
- سکوتم از رضایت نیست
- Shooting Star
- پشوتن
- آموزش تایپ پارسی
- بی تار و پود
- رضا
- همایش شاهنامه
- موسسه ی خیریه مهر گیتی
- شعرهایی که می خوانیم
- مارموزوک
- آه هایی که می کشیم
- یه درخت پر شکوفه
- ان سی
- درد دل با دیوار
- در سکوت
- مهرسا
- گنجور
- آوای پاییز
- از خودتان بیشتر بدانید
- نیلوفرانه
- سازمان بهشت زهرا و جستجوی رفتگان
- آی پی
- نماشا
- کوچه های دلم
- یادداشت هایی از شاهنامه
- چه کسی مقصره؟
- حوض نقاشی من
- سوفیا
- بوم خیال
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همه- سرویس بهداشتی
- سراسیمه دیدمت
- ستاره
- خشکشویی
- پمپ بنزین
- هزیان چهل و شش
- در مدح امیر انکیانو
- چقدر دوری
- اینروزها
- حواس پنج گانه؟
- سیگار و ویروس چینی
- یه سیگارم به من بدید
- برای
- 78 تومن
- ببخشید آقا!
- لواش
- آقا ببخشید
- درختان
- می گفت ....
- توت فرنگی های وحشی
- گربههای اکباتان
- کبابی لادن
- سایه ی من
- تندیس فردوسی در تاجیکستان
- روزی که رفت
- خبرنگاران
- کله
- عید فطر
- خسرو، شیرین و فرهاد
- قاشق *
بایگانی
تقویم
بهمن 1402| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
| 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
| 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
| 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
| 28 | 29 | 30 |
جستجو
رونوشت برابر اصل
فیلم رونوشت برابر اصل، ساخته عباس کیارستمی در خارج از کشور، و با شرکت خانم ژولیت بینوش، در بین فیلم های مطرح این دوره از جشنواره جهانی فیلم کن، قرار گرفت.
برای این فیلم از کارگردان خوب کشورمان منتظر جایزه هستم. که آن را تقدیم کسی بکنم. البته اول مبارک صاحبش باشد. یعنی عباس. اگر با فیلم آشنا بودم درخواستم برای جایزه معقول تر بود. ولی چون ندیدم عرض می کنم:
این فیلم باید یک جایزه ای بگیره. نخل طلا باشد چه بهتر. کسی که می خوام جایزه را با اون شریک کنم، خوشحال تر می شه.
راستی کسی می دونه تیم کجاست؟ کارش دارم.
و در پایان، کاری از عباس کیارستمی برای جعفر پناهی
*****
امروز، 23 می، اعلام شد که ژولیت بینوش، جایزه بهترین هنرپیشه زن شصت و سومین دوره جشنواره را از آن خود کرد.
این موفقیت را به او و عباس کیارستمی و هم چنین خودمان تبریک می گوییم.
*****
با اعلام نام ژولیت بینوش به عنوان بهترین بازیگر زن جشنواره، وی نام جعفر پناهی را از صندلی خالی برداشت و در پشت میکروفون قرار گرفت و در پایان سخنانش با در دست گرفتن نام جعفر پناهی خواستار آزادی او شد. پس از او اگزاویه دوبوا کارگردان فرانسوی که موفق به دریافت جایزه بزرگ هیئت داوران بخش مسابقه شصت و سومین جشنواره جهانی کن شده بود نیز با در دست گرفتن نام جعفر پناهی آزادی فوری او شد.
این جشنواره تجلیلی بود از جعفر پناهی
فیلم ساز ایرانی که به خاطر فیلمی که هنوز نساخته، در زندان است.
آخرین خبر:
جعفر پناهی آزاد شد
با موافقت دادستانی تهران با آزادی جعفر پناهی، او پس از سه ماه و سپردن وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شده است
کاش در یادداشت پیشین چیزهای بیشتری آرزو کرده بودم!!!
از کجا معلوم که آرزوهای بیشترتان جامه عمل می پوشید؟
دیدید که یکی میگه ای خدا کاش مثلن -یه چیز کوچیک- ...... داشتم.
میبینید که بعد از دو سه روز یا همون روز گیرش میاد و همین حرف شما رو میزنه. که کاش ...
ولی خب شاید به همون اندازه ای که گرفتید سهمتان بوده.
درود بر شما... تبریک به همه... آره وقتی ژولیت جایزه رو گرفته رو سن گریه اش گرفته و بلند گفته : زنده باد عشق...
منتظر آزادی آقای پناهی هستیم و با نگرانی اخبارش رو پیگیری می کنم ... امیدوارم پست بعدی شما خبر آزادی او باشه...
یکیش خبر آزادی او. خیلی چیزا هنوز هست.
زنده باد عشق.
اینم از جایزه ها. خودش که نگرفت اما ژولیت بینوش بهترین بازیگر زن رو برد.
تا چند ساعت دیگه.. امیدوارم!
مرسی از توضیحات.
اگه حتی فیلم جدید کیارستمی کپی از فیلم دیگه ای باشه به نظر من چیزی از ارزشهاش کم نمی کنه. اتفاقا اگه کپی باشه خیلی جالبتره. مگه اسم فیلم کپی برابر اصل نیست؟!
آره دیگه خودشم گفته فیلمم کپیه.
«کیارستمی صاحب نخل طلای کن شد فیلم او کپی آشکاری از به سوی فردای روسلینی است!!! یعنی چی؟؟؟؟»
این پیام را یکی از دوستانم که فیلمنامه نویس هست برایم فرستاده است.
من هیچ نظری ندارم.
_________________________
زولیت بینوش: با اینکه خیل فیلم کم دیده ام ولی بیمار انگلیسی و شکلات شاهکار ند.
من این را نشنیده ام. به فرض که درست هم باشد. کپی از یک فیلم اصلن جرم نیست. شاهکارهای تاریخ سینما بارها و بارها توسط کارگردانان سینما و در دوران های مختلف ساخته می شوند. این کار اگر لطمه ای قرار بود به فیلم بزند حتمن توسط ژوری کن انجام می شد.
کیارستمی یک بار جواب کسی وقتی خواسته بود به خاطر آنچه که زمانی گفته بود مثلا مچش را بگیرد گفته بود فقط یک احمق هرگز نظرش را تغییر نمی دهد !
کیارستمی را بسیار دوست دارم و برای او بسیار احترام قائلم چون آدمی بسیار باهوش است و فیلمسازی بسیار خاص .
(از نظر شخصیتی می دانم که چطور آدمی است اما انگار جوری بی قید و شرط دوستش دارم )
ژولیت جان را هم که بشدت عاشقم !!
البته ما هم خانم ژولیت را بی قید و شرط خیلی دوست داریم. بیمار اینگلیسی خبیث، شوکولات، ......
جواب کیارستمی را هم خیلی دوست می دارم. ما از سی سال پیش به اینطرف که سهل است بلکه از پنجاه سال پیش به این طرف که اصلن یاد گرفتیم عدم تغییر نظر یعنی حماقت. مگر می شود منی که الان حدود شونصد بهار از زندگیم می گذرد نظرم با نظر شونصد سال پیش که در شکم مادر بودم یکی باشد؟
یکی از این احمق ها می گفت:
آقا من سی سال پیش می گفتم شاه. الانم میگم شاه.
گفتم بهش که:
پس برو و تا توی قبر بگو شاه. مرده شور خودت و اون شاهت را ببرد. البته شاهت را که برد و مانده خودت.
سلااااااااااااااااااااااااااااام
وب خوشگلی داری
واقعا باحاله
به ما هم ر بزن
بیااااااااااااااا هاااااااااااااااااااااااااااااااا
وبمون خیلی باحاله[:
چشم.
دیشو اندرتوی یک تلیفیسیون خارجکی به طوراتفاقی بخش پایانی قسمت دوم مصاحبه ی نازی بگلری باشیخ عباس قلی خان کیارستمی رادیدم وبوسیارافسوس خودم وکف آخ زدم که آنگونه که فهمیدم درموردرونوشت برابر اصل وچیزهای دیگرگفت وگوکرده بودندی ازبقیه ی جریانات ودفاع اواز جعفرپناهی قبلندباخبرشده بودم ولی همان بخش آخرمصاحبه هم برایم بوسیارجالب بود.نازی بیگلری به او گفت یک بار(کسی) را درهنگام گرفتن جایزه بوسیدی وبرای خودت دروطن دردسردرست کردی نظرت چیست؟
شیخ عباس فرمودبوسیدن زن درشرع نادرست ودرفرهنگ ایرانی درست است به همین خاطراگرببوسی فرهنگیان راشادولی متشرعین را ناراحت میکنی واگرنبوسی فرهنگیان را ناراحت ومتشرعین راخوشحال کرده ای ولی درموردمن شق سومی هم وجودداردکه خودمن هستم که اگرنبوسم ضررکرده ام خیلی بامزه بودکه نازی بیگلری بش گفت که نهایتا این باراگر اتفاق بیفتد میبوسی یا نه وعباس باشیرینی یک هنرمند با تکان سرگفت آری
***
دلم میخواهدامضایم کنارامضای (اولیوراستون/اسپیلبرگ /ساکولا/اسکورسیزی/مرجان ساتراپی/مخملباف/وبهمن قبادی )قراربگیرد
خوب درخبراست که فرانسویان جائی را درفضای مجازی درست کرده اندکه مردم بروند برای آزادی پناهی امضاکنندتا حالا آدمای
بزرگی امضاکردن خیلی دلم میخوادامضایم کنارامضای آنهاباشد
مشکل اینجاست که آدرس این فضارانمیدانم لطف کرده اگرمیدانیددرهمین جامارا باخبرفرمائید
بخارائی
همین زیباترین پاسخ این هنرمند ما را بر آن داشت که زودتر از گرفتن نخل طلا از این قضیه در اینجا چیزی بنویسیم.
از این که شما هم آن قسمت را دیدید در پوست خود نمیگنیجیدییویویدیم.
اینی که گفتین خوبه یا بد؟
یعنی اینکه یک زمان از یک نفر با یک حرف بدمون میاد و درباره اش بد می نویسیم و یک زمان دیگه شروع می کنیم از همون آدم تعریف کردن و خوب نوشتن.
این درست که آدم ها در طول زمان عوض می شن و حرف های متفاوت و گاهی متناقضی می زنن اما این دلیل می شه که ما هم احساسمون و نظرمون نسبت به اونها عوض بشه؟
من نمی دونم ها... فقط دارم می پرسم...
قضاوت در مورد آدما سخته. خیلی سخت. یک کسی ممکنه در یک شرایطی یک جور موضع گیری بکنه و در شرایط دیگه یک جور دیگه. اصلنم ما نمی تونیم بگیم این جا به حق بود و آن جا به ناحق. هزار و یک دلیل باعث میشه که عباس در مورد بهمن اون نامه رو بنویسه و هزار و یک دلیل دیگه باعث میشه که در مورد جعفر اون موضع گیری قرص و محکم رو توی کن بکنه. منم به هزار و یک دلیل عباس رو توی اون نامه دوست ندارم و به هزار و یک دلیل عباس کن رو دوست دارم. اون جاهایی رو که دوست دارم می گم و اون جاهایی رو که دوست ندارم هم میگم. بعدشم یک کفه ترازو توی باور و ذهن و عقل و همه چیم هست که در مجموع می گم این آدم رو دوست دارم و حمایت می کنیم و اون آدم رو نه. اینه که من خودم به شخصه مهر باطل شد و تایید شد و اینا ندارم.
در ضمن ما هم آدمیم. می تونیم خودمونم عوض بشیم. اما در این مورد وِیژه نوشتم که اونجا با این جا فرق داره. اونجا عباس را دوست ندارم و اینجا دوست دارم.
من فکر می کنم اندیشمندان و روشنفکران ما باید کاری را که به طور مثال شاملو با به آذین کرد بکنن.
در مورد ترجمه بد کتاب دن آرام شاملو در زمان شاه که این کتاب درآمد خیلی انتقاد به اون داشت ولی ننوشت. ولی بعد از انقلاب که دوباره کتاب تجدید چاپ شد بی هیچ گونه تغییری شاملو دیگه طاقت نیاورد و انتقادش را به کتاب نوشت. در این جا هم به نظر من وقتی همه این بزرگان یک دشمن مشترک دارند بهتر است بحث های تئوریک را برای وقتی بگذارند که دشمن شاد کن ننویسند.
گرفتی منظورم چیه یا بازم بنویسم؟
مرسی از این پست خوب و به جا برای کیارستمی آرزوی موفقیت دارم -- منم فیلم رو ندیدم اما گزارش پشت صحنه از این فیلم دیدم زولیت بینوش یا به قول خودشون بینوشه با لهجه بسیار بسیار جالبی فارسی حرف می زد و از رانندگی عباس تعریف می کرد !
ما ندیده نخل طلا رو دادیم بهش.
عباس رانندگیش حرف نداره. چرا که در حین رانندگی بود که همایون ارشادی رو پشت چراغ قرمز دید و پیچید جلوش و بهش گفت: "میای توی فیلم من بازی کنی؟"
اونم در نهایت گفت: "بله"
خب اگه رانندگیش بد بود میبایستی هی جلوشو نگاه میکرد و از کشفی این چنین بزرگ غافل می شد.
به جعفر پناهی..
عسکش را هم برایت گذاشتم.
وقتی کیارستمی جواب نامه بهمن قبادی رو اونجوری داد (که فکر کنم اینجا یا توی فیلمامون درباره اش نوشتین) نسبت به کیارستمی حس بدی پیدا کردم.
اما وقتی اسم یک ایرانی بین اسامی کارگردانان مطرح دنیا قرار می گیره و شانس گرفتن جایزه براش فراهم می شه نمی شه خوشحال نبود. به هر حال ایرانی هستیم دیگه.
آدما در مقاطع مختلف عکس العمل های متفاوت به قضایا دارند. من کیارستمی را در نامه به بهمن قبادی دوست ندارم. ولی دو سه پست پیش توی فیلمامون در مورد جعفر پناهی خب خیلی خوب موضع گیری کرد که اونجا آوردم نامه اش رو. توی کان امسال هم به همین شکل. الهی جایزه بگیره و با یک بوسه دیگه آب در خوابگه کفن پوشان قم بریزه. بنابراین ما از این موضع انشای محترم نتیجه می گیریم که تا اطلاع ثانوی کیارستمی را دوست داریم.
ضمن ارزوی موفقیت برای همه دوستان بنده در دو امتحان سراسری ارشد که داده بودم مجازم اولی رتبه بده دومی خوب شب بود کسی نبود گفتم به شما که میتونم بگم
مبارکه. ایشالله دو سال دیگه خبر دکترا بدهی.