در کوچه، تقریبن در حال دویدن بود. نگهش داشتم و پرسیدم:
- به کجا چنین شتابان؟
- دارم میرم نون بخرم. ببین! نجنبم تموم میشه و ناهار بی نون میمونیم.
این هم یعنی مزاحمم نشو.
- باید حدس میزدم که قضیه شکمیه. چرا که تو مرد دویدن نیستی.
طنزم را جدیتر از آنچه که فکر میکردم گرفت. نگاهش را از نگاهم دزدید و بی گفتن کلمهای از هم جدا شدیم. ولی دیگر نمیدوید. نمیدانم آن روز ناهارشان بی نان گذشت یا نه؟
ساعت درست 4:18 صبح بود.
پیرمرد روی سینه ی پسرش نشست.
همچنان خیره به تلویزیون. بعد دید که جایش راحت نیست. بلند شد و آن طرف تر، روی تشکچه ای که پشتش یک رختخواب پیچ بود نشست و قشنگ و راحت به آن تکیه داد.
تلویزیون را دیده و ندیده صدایم کرد و در گوشم چیزی گفت. پاسخش را درگوشی دادم و تا دلتان بخواهد خندیدیم.
ولی .............. بی صدا.
همیشه می توانی دلتنگ ِ :
نگاه ها، صدا، گریه ها، خنده ها و هر آن چه که از کسی به یاد داری بشوی. ولی ......
- ولی چی؟
- هیچی. داشتیم چی می گفتیم؟ بنویس. *
---
* سطر آخر از شهر غصه ی ِ بیژن مفید.
هشتم مارس را به همه ی این فامیل ها و دوستان و آشنایان حقیقی و مجازی
و نیز زنانی که تصویری از ایشان ندارم،
تبریک می گویم.
بانو، در قطعه شعری با نام سفرنامه، سروده ی محمدرضا عبدلملکی را بشنوید.
مگر می شود چیزی نوشت؟
خواند؟
گفت؟
شنید؟
وقتی همه ی راه ها به هیچ جا ختم نمی شوند؟
حتا، رم؟
محسن مهدی بهشت
کوچه های دلم - نامه های خیس
نوشته ی زری مشفق
همراه با سی دی دکلمه منتخبی از کتاب
با صدای محسن مهدی بهشت
***
انتشارات راز
مرکز توزیع و فروش: 02188519313
پندار
pendar.com
دیگر جاده ها هم
با تو
ادامه ندارند.
چقدر دوری؟؟!!
دیگر حتا خاطره ها هم
یاری ام نمی دهند.
تصویری گنگی تو
که هر روز و هر روز
بیشتر محو می شوی .....
محسن مهدی بهشت
می گفت: منزلمون همین نزدیکیای چار را پهلویه. پشت تئاتر شهر. محل کارمم میدون فردوسی. هر صبح این مسیرو توو یه دییقه طی می کنم.
- یه دییقه؟
- خب آره.
- با چی؟
- با نخوچی. خب با پا.
همین. بعدن می گویند شنونده باید عاقل باشد.
- شرط می بندی نتونی؟
ادامه مطلب ...مصطفا بزرگ نیا، احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی
برای اولین بار در تاریخ مبارزات سیاسی دانشجویان میهنمان، از ابتدا تا کنون، امروز مراسم یادبود شانزدهم آذر سی و دو خورشیدی، بدون هیچ نیروی سرکوبی در دانشگاه تهران برگزار شد.
انجمن اسلامی با مراسم خودش و سخنرانی علی مطهری و دکتر معین و سید محمد جان خاتمی با تصویر.
و بسیج دانشجویی با جلیلی و قالیباف.
جا دارد که بگوییم: دست مریزاد شیخ حسن.
پ.ن. :
بنا به روایتی این تصویر ویرایش شده است. چرا که بزرگ نیا با آن دو دیگر دوست نبوده که این عکس را به یادگار گرفته باشند.
عزل را با صدای خودم در نماشا ببینید و بشنوید:
هم راه صدای جادویی نصرت فاتح علی خان، با تنظیم پیتر گابریل
و در پیوند زیر فقط بشنوید:
تو مرا جان و جهانی، چه کنم جان و جهان را ؟