-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 00:25
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 00:25
-
احمد بورقانی فراهانی
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 00:25
احمد بورقانی فراهانی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت اصلاحات برفت. می خواستیم حالا حالا ها بادبادک باز را در اکران وبلاگ مان نگه داریم ولی پرواز احمدبورقانی خیلی بلندتر از بادبادک ما بود. بورقانی گرد و قلمبه روی صندلیاش پهن شد...ها؟
-
بادبادک باز (The Kite Runner)
دوشنبه 8 بهمنماه سال 1386 22:23
تنها یک گناه وجود دارد و آن هم دزدی است. وقتی تو یک کسی را میکشی یک زندگی را دزدی میکنی. از زنش حق شوهر داشتن را دزدی میکنی. از اولادهایش حق پدر داشتن را دزدی میکنی. وقتی به کسی دروغ میگویی حق راستی را ازش دزدی میکنی. ......... عکس نمایی از همایون ارشادی در حال گفتن دیالوگ بالاست. براساس رمان بادبادک باز اثر...
-
هنر برای هنر
دوشنبه 8 بهمنماه سال 1386 22:11
از آن جایی که بیشتر سرگرمی و کار و عشق و تفریح و زندگی و روزگار و روح و عمر و جان و همه چیز ما پرده جادویی و نقره ای سینماست، لذا واجب دیدیم که این مقوله را هم در این وبلاق وزین بگنجانیم. نامش را هم گذاشته ایم هنر برای هنر. البته درست است که گاهی افاضاتی در همین مقوله در وبلاق وزین فیلمامون می کنیم، ولی اینجا هم باشیم...
-
فال بهمن ماه 86
پنجشنبه 4 بهمنماه سال 1386 23:43
در مجلس ختمی که این روزها به دلیل مشکل شناسنامهای مان کم هم نیست، م ... را دیدم. یاری از یاران دبستانی. اولین آشنای من در دانشسرایعالی. با اینکه از یک بیماری جانکاه وبسیار جدی رنج میبرد، قبراق و سرحال به نظر میرسید و چنین باد. حضورم به دلیل دیدن وی در مجلس چند دقیقهای بیشتر طول نکشید که طبق معمول همه مجالس ختم...
-
ساعت نه صبح
دوشنبه 1 بهمنماه سال 1386 18:40
ساعت نه صبحی در سرزمین خورشید. تهران دوازدهم دیماه هزار و سیصد و هشتاد و شش خورشیدی
-
سینمای دولتی
شنبه 22 دیماه سال 1386 09:58
با ترانه طبق معمول همه جمعه های دیگه رفتیم که بریم سینما. بیسچاراسفند. سینما شهرتماشا رو سانترال یعنی مرکزی فعلی، خریده و رویهم شدن مجموعه سینمایی مرکزی. با 5 سالن. یعنی سالنی که ما همیشه میرفتیم شده سالن شماره 5. همه فیلمارو دیده بودیم به غیر از عاشق و اقلیما. سری زدیم به کاپری یعنی بهمن فعلی دیدیم اون جام عاشق رو...
-
فصل زمستان را شرح دهید
چهارشنبه 19 دیماه سال 1386 00:01
موضوع انشایی که آموزگار محترم ما گفتهاند که بنویسیم بسیار موضوع پند آمیزی است. و ما میتوانیم از آن پند بگیریم. و به مملکت خود خدمت کنیم و آدم مفیدی برای او باشیم. فصل زمستان را ما چون خودمان سرمایی هستیم، راستش زیاد که نه کم هم دوست نمی داریم در صورتی که می گویند اگر فصل زمستان نبود بهار هم نبود حالا چرا ما...
-
فال دیماه 1386
شنبه 15 دیماه سال 1386 01:13
حافظ در دو هفته گذشته خیلی سرش شلوغ بود. شب چله و عید قربان و غدیر و کریسمس و ژانویه و... از همه اینها هم فقط درد سرش برای حافظ میماند و بس . صف های طویلی از انسانها را در نظر بگیرید و یک پاسخگو. شما جای حافظ باشید چه میکنید؟ وقتی در این ترافیک بلافاصله دیوانش را به دست میگیرید که تفالی بر آن بزنید، او هم همین...
-
یعنی یک سال دیگر هم گذشت؟
دوشنبه 10 دیماه سال 1386 18:52
ما که فکر میکنیم سال 2008 میلادی به مراتب بهتر از سال 2007 میلادی سپری میشود. چرا؟ خب اگر این گونه فکر نمیکردیم همین امشب میمردیم. علی الحساب این دو خط بالا را به عنوان تبریک آغاز سال 2008 داشته باشید تا بعد. تند و تند، تند و تند، شب ژانویه دوهزار و شب ژانویه دوهزار و یک و دو هزار ودو و .... .......هشت؟ یعنی هفت...
-
سوئدی
دوشنبه 3 دیماه سال 1386 18:38
بیماری را در تخت بغل دستم بستری کردند. سالها در سوئد زندگی کرده بود. برای بازدید اقوامش به ایران آمده بود که بیمار شده بود. بیشتر که آشنا شدیم فهمیدم کرد است. من هم که کردی بلد بودم با او شروع کردم به گپ زدن و به اصطلاح رفتیم روی کانال ۲. یکی از کارکنان بیمارستان متوجه شد و در فرصتی که بیمار فوق الذکر حضور نداشت از...
-
زمستان با فرهاد
پنجشنبه 29 آذرماه سال 1386 01:00
همه ساله در این ایام یکی از ترانههایی که در ذهنم زمزمه میشود بوی عیدی ِ فرهاد است. از نظر من یکی از بیاد ماندنیترین ترنمهای این مرز و بوم. این را مدیون شهیار قنبری و اسفندیار منفردزاده و فرهاد هستم. تنها سه نفری که میتوانستند این همه زیبایی و عشق را در کنار هم قرار دهند. شهیار قنبری با شعر، اسفندیار منفردزاده با...
-
پوتین یا چکمه
سهشنبه 27 آذرماه سال 1386 01:36
ما بالاخره نفهمیدیم پوتین نباید توی شلوار باشد یا شلوار نباید توی پوتین باشد. اصلن شلوار باید باشد یا نباشد. همین طور پوتین باید باشد یا نباشد. غرض، طرحی از یک مدل پوتین که مدتی است با ایمیل های سرگردان می چرخد چندی پیش بدستم رسید. حیفم آمد برای رفع مشکل شلوار و پوتین آنرا در اینجا نگذارم. البته سایتی که عکس را...
-
16 آذر ۱۳۸۶
پنجشنبه 15 آذرماه سال 1386 09:58
ای رفیقان، سرفرازان، جان در ره میهن خود بدهیم می مهابا... ..... چه کسی میخاهد من و تو ما نشویم، خانه اش ویران باد. ...... هی! فلانی رو ندیدی؟ -گرفتنش فلانی چی؟ اونم گرفتن. فلانی؟ فلانی؟ فلانی؟ ..... این گارد دانشگاهی اخراج باید گردد. ..... ساواکی گنده لاته ته کوچه سر خیابون قایم شده بپا از اون ورا که میری نبینتت. بدو....
-
ژاله اصفهانی نغمه خود را خاند و از صحنه رفت.
یکشنبه 11 آذرماه سال 1386 23:54
طبق معمول بعد از رفتن یک هنرمند بیادش افتادیم. خودمان را عرض میکنیم. به ساحت مقدس شما اسائه ادبی نکردهایم. یادمان میآید در عهد دانشجویی شعری را خیلی این طرف و آن طرف میشنیدیم. اوائل یک حس انقلابی با شعر داشتیم. یعنی بعد از شنیدنش میخاستیم که بلند شویم و انقلاب کنیم. که کردیم. زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست... .......
-
یک اس ام اس
پنجشنبه 8 آذرماه سال 1386 10:49
هر روز صبح در آفریقا یک آهو از خاب بیدار می شود که می داند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه نشود و یک شیر که می داند باید از آهو تندتر بدود تا گرسنه نماند. مهم نیست که شیرهستی یا آهو، مهم این است که از طلوع آفتاب با تمام توان، بدوی. نلسون ماندلا البته مثل بزغاله هم دویدید، دویدید. من
-
فال آذرماه ۸۶
دوشنبه 5 آذرماه سال 1386 00:30
به غیر آن که بشد دین و دل از دستم / دگر بگو که ز عشقت چه طرف بربستم اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد / به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم چو ذره گرچه حقیرم ببین به دولت عشق / که در هوای رخت چون به مهر پیوستم اگر ز مردم هشیاری –ای نصیحتگو- / سخن به خاک میفکن چرا که من مستم بیار باده که عمریست تا من از سر امن / به کنج...
-
گوشواره اکران شد
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 23:54
گوشواره از امشب ۳۰/۸/۸۶ اکران شد. کارگردان: وحید موساییان فیلمنامه : هوشنگ مردای کرمانی بازیگران: اکبر عبدی - رویا تیموریان - پریسا پورقاسمی - مسود رایگان فریبا خادمی و ترانه مهدی بهشت لینک های مرتبط در وبلاگ هایمان: فیلم هایی که می بینیم پلان های روزانه ادبیات ماندگارتر از سینماست. هزار و یک شب
-
به بهانه قرار دادن لینک بنیاد باران
پنجشنبه 24 آبانماه سال 1386 00:52
آفاق را گردیدهام، مهر بتان ورزیدهام بسیار خوبان دیدهام، اما تو چیز دیگری *** چندی قبل به بهانه دست دادن آقای خاتمی با یک دختر خانم، عدهای از طلاب قم کفن پوشیده و نپوشیده اعلام کردند که آقای خاتمی باید خلع لباس روحانیت شوند. در همان روزها در پاسخ به کامنت یکی از پستها اعلام کردم که عکس ایشان را بدون لباس روحانیت...
-
فال آبانماه 86
سهشنبه 15 آبانماه سال 1386 00:56
(از دفتر شعر زمستان، سرودهی مهدی اخوان ثالث) *** لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه هستم باز میلرزد دلم، دستم باز گویی در هوای دیگری هستم های مخراشی به غفلت گونهام را تیغ های مپریشی صفای زلفکم را باد وآبرویم را نریزی دل -ای نخورده مست- لحظه دیدار نزدیک است . *** ای صاحب فال بدان و آگاه باش که در این ماه به وصال...
-
پگاهی در شهرکرد
جمعه 11 آبانماه سال 1386 11:09
پگاهی در شهرکرد، شهری در سرزمین خورشید. چهارشنبه نهم آبان ماه یکهزار و سیصد و هشتاد شش خورشیدی. ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه بامداد.
-
مهندس مشاور
یکشنبه 6 آبانماه سال 1386 23:19
یک عمر خودمان داستان مهندس کشاورزی را تعریف میکردیم. تا اینکه چندی قبل یکی داستان مهندس مشاور را برایمان تعریف کرد. داستانی که اگر خودمان در اینجا نگوییم بعدن دیگری میگوید. ما هم بخیل. و اما داستان: *** روزی در جادهای که از دشت سرسبزی میگذشت و گلهای گوسفند درآن به چرا مشغول بودند، اتومبیل شیکی در کنار چوپان گله...
-
هفت کار نکردنی بعد از غذا خوردن
چهارشنبه 2 آبانماه سال 1386 23:27
ایمیلی بهداشتی به دستم رسیده بود با این متن که بعداز خوردن غذا هفت کار را نباید کرد: 1 – سیگار نکشید. حتا یک نخ؟ 2 – میوه نخورید. حتا یک گلابی؟ 3 – چای ننوشید. فقط یک استکان. ها؟ مرگ من. 4 – کمر بند خود را شل نکنید. شلوارک که کمربند نداره که. 5 – حمام نکنید. باشه. 6 – راه پیمایی نکنید. اینم به چشم. 7 – نخابید. لم چی؟...
-
داستان تله موش یا به ما چه!
یکشنبه 29 مهرماه سال 1386 23:52
نامه ای چند روز قبل برایم رسیده بود به شکل زیر: موش سر و صدای زیادی شنید. سرک کشید تا ببیند چه خبر است. زن مزرعه دار مشغول باز کردن بستهای بود . موش با خود گفت "کاش یک غذای حسابی باشد " اما همین که بسته باز شد، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود . موش با سرعت به مزرعه بر گشت تا این...
-
داستان موسا و شبان
چهارشنبه 25 مهرماه سال 1386 19:29
دید موسا یک شبانی را به راه / کاو همی گفت : ای خدا و ای اله تو کجایی تا شوم من چاکرت / چارقت دوزم ، کنم شانه سرت دستکت بوسم ، بمالم پایکت / وقت خاب آید بروبم جایکت ای فدای تو همه بزهای من / ای به یادت هی هی و هی های من » زین نمط بیهوده می گفت آن شبان / گفت موسا : « با کی استت ای فلان؟ » گفت:«با آن کس که ما را آفرید /...
-
آن شب که در ساحل دریاچه اوان ناصرالدین شاه تا صبح نخابید.
جمعه 20 مهرماه سال 1386 01:13
در سال 1295 هجری قمری* ناصرالدین شاه قاجار ** به اتفاق امین السلطان صدراعظم دست به سومین و آخرین سفر اروپایی خود زد. در طی مسیرش در داخل کشور یکی از نقاطی که برای استراحت چند روزه انتخاب کرد ساحل دریاچه این نقطه از سرزمین خورشید بود. ساحل دریاچه اوان. با جستجو در صفحات تاریخ هیچ گونه علتی برای این کار نمییابید. این...
-
قلعه بابک
شنبه 14 مهرماه سال 1386 22:34
معتصم که خلیفهی مسلمین و قائمهی اسلام است، روزی درمجلس شراب نشسته است، به فاصلهی کوتاهی سه بار ازمجلس بیرون میرود و بازمیگردد، سپس غسل میکند و سجاده میطلبد و دو رکعت نماز میخواند. آنگاه با فتح و بشارت رو به حضار کرده میگوید: "میدانید این چه نماز بود؟" و چون جواب میدهند: "نه!" میگوید: "نمازِ شکر، شکرانهی...
-
فال مهرماه 86
دوشنبه 9 مهرماه سال 1386 00:24
تو به من خندیدی و نمیدانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و هنوز سالها هست که در گوش من آرام آرام رفتن گام تو تکرار کنان میدهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت....
-
کیلو چند؟
جمعه 6 مهرماه سال 1386 09:10
-سازمان ملل و انرژی هستهای و حقوق بشر و حق مسلم و دانشجویان و روزنامه نگاران و احمدی نژاد و جورج بوش و مرکل و وی او ای و سخنرانی و دانشگاه کلمبیا و سارکوزی و پول ملی و سه صفر و -کیلو چند؟ -اینایی که دارم میگم؟ - نه بابا آش رو میگم. راستی زولبیابامیهام خریدی؟ -نه. یادم رفت. یعنی یادم نرفت. یکی از مجلههای دکه سرکوچه...