بعد از بیست و سه
همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه
همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.درباره من
پیوندها
- فیلمهایی که میبینیم
- کتابهایی که میخوانیم
- عسکهایی که میگیریم
- صداهایی که می شنویم
- یادداشت های شب مهتابی
- پلان های روزانه
- شاهنامه خوانی
- ترانه های شبانه
- بعد از بیست و سه پیشین
- ترانه های بی اندوه
- فقط یک بهار
- پینگلیش تایپ کنید و فارسی ببینید
- فصل پنجم
- مدارک گم شده
- هم نورد
- سکوتم از رضایت نیست
- Shooting Star
- پشوتن
- آموزش تایپ پارسی
- بی تار و پود
- رضا
- همایش شاهنامه
- موسسه ی خیریه مهر گیتی
- شعرهایی که می خوانیم
- مارموزوک
- آه هایی که می کشیم
- یه درخت پر شکوفه
- ان سی
- درد دل با دیوار
- در سکوت
- مهرسا
- گنجور
- آوای پاییز
- از خودتان بیشتر بدانید
- نیلوفرانه
- سازمان بهشت زهرا و جستجوی رفتگان
- آی پی
- نماشا
- کوچه های دلم
- یادداشت هایی از شاهنامه
- چه کسی مقصره؟
- حوض نقاشی من
- سوفیا
- بوم خیال
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همه- سرویس بهداشتی
- سراسیمه دیدمت
- ستاره
- خشکشویی
- پمپ بنزین
- هزیان چهل و شش
- در مدح امیر انکیانو
- چقدر دوری
- اینروزها
- حواس پنج گانه؟
- سیگار و ویروس چینی
- یه سیگارم به من بدید
- برای
- 78 تومن
- ببخشید آقا!
- لواش
- آقا ببخشید
- درختان
- می گفت ....
- توت فرنگی های وحشی
- گربههای اکباتان
- کبابی لادن
- سایه ی من
- تندیس فردوسی در تاجیکستان
- روزی که رفت
- خبرنگاران
- کله
- عید فطر
- خسرو، شیرین و فرهاد
- قاشق *
بایگانی
تقویم
بهمن 1402| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
| 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
| 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
| 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
| 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 742515 بازدید
Powered by Blogsky
شاهد*
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
پس شاهد چیست؟
همین است.
غیر از این هم نیست.
بیخود کلاه شرعی برسرش مگذارید.
حتا اگر حافظ باشید.
قدیس نیستید که.
هستید؟
* شاهد: پسر یا مرد خوب‌روی
محسن مهدی بهشت
یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:00
شاهد شاهده. با موی و میان یا بدون آن! به ذوق طرف بستگی داره!
من با نظر فیروزه خانوم خیلی موافقم
چون اگه شاهد موی ومیانی داشته باشه
میایمی سنجی کدوم بهتره
هر کدوم بهتر بود
اولی رو ول می کنی
میری سراغ اون یکی
و بالعکس
ما که هر چی دیدیم تا حالا همین بوده
البته حرف حافظو کسی گوش نداده
بنده طلعت آن باش که انی دارد
خب باید دید کی آنی دارد
مساله پیچیده شد
آن رو هر کسی نمی تونه بفهمه
مگه نه؟؟
نظر خانم فیروزه قبل از تغییر یا بعد از تغییر؟
ولی درسته کمی سخته.
سکوت میکنم...
حافظ که گفته اگه مویی و میانی داشت بدرد نمیخوره احتمالا منظورش در شرایط عادی بوده . در شرایط معمولی اگه مویی و میانی داشت بدرد نمیخوره چون ممکنه مثل اون زیاد باشه پس باید آنی هم داشته باشه ولی اگه تو بیابان باشه دیگه حق انتخاب نداری . اینو من به شعر حافظ اضافه میکنم باید میگفت.
من فکر کردم که میگی گفته. یعنی توی ذهنش بوده. نگو پیشنهاد کردی به حافظ. حالا می بینیمش احتمالن.
اره کامنت من ایراد فنی داره تصحیح می کنم
من شاهد رو کلا به معنای معشوق فرض کردم و دوم اینکه می خواستم بگم اگر " آنی" نداشته باشه مفت هم گرونه
ما هم خیلی تعجب کردیم.
این حافظ هم شاهد شناس حرفه ای بوده یک جای دیگری می‌گوید:
از بتان "آن" طلب ار حسن شناسی ای دل
کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود
آن زمان هم فشار وارد بر ملت از طرف مغولان تازه مسلمان شده و کاتولیک تر از پاپ باعث شده بود که شاهد بازی کار و بارش خیلی بگیره.
خم ابروی تو در صنعت تیراندازی
برده از دست هر آنکس که کمانی دارد
یکی از بیت های مورد علاقه منه... خوشحالم که به این غزل اشاره کردی...حالا واقعا حافظم آره؟
یاد شعر ایرج افتادم که اون هم به موی و میان اشاره داره:
آب حیات است پدر سوخته
حب نبات است پدر سوخته
وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدرسوخته
آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدرسوخته
.
(تعدادی بین که نمی یارم اینجا)
.
.
تنگ دهان موی میان دل سیاه
عین دوات است پدرسوخته
و ...(چند بیت دیگه که باز هم نمی یارم اینجا)
اصلن تو ورای حافظی.
پسر من اصلن فکر نمی کردم یعنی تا به حال فکر نکرده بودم که ایرج اینو برای یک شاهد سروده. باید برم همه شو بخونم و سر از کارش در بیارم. البته پدرسوخته هاش بیشتر شبیه ناصرالدین شاهه و شاهدشم حتمن ملیجک.
سلام
نیازی نمی بینم که این روز یعنی خاموشی بامداد را یاداوری کنم.
قلمت و دمت گرم.
هر چند که من در شعر طفلی مهدکودک برو هستم.
اما امروزم را با ایشان سپری کردم. شعرش و یادش همیشه زنده
وپایدار. ارزو داشتم امروز را لااقل سر مزارش سپری می کردم.
اما از تو چه پنهان گریستم و خندیدم!!_؟؟
اگر سر مزارش بودی چند تا باتوم میخوردی و برمیگشتی. کجای کاری برادر؟ مگر میشه رفت و کنار مزار شاملو با خیال راحت نشست از ددمنشی سگان مامور بر مزار؟
لسان الغیبه دیگه . قرار نیست همه چیزو بگه که.
حتما بیابانی در کار بوده
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده ی طلعت آن باش که آنی دارد
این کدوم واژه اش بوی بیابان میده؟ اصلن صحبت بیابان این وسط نیست.
این قضیه لنگه کفش که اگه در بیابان باشد نعمتیست اینجا هم صدق میکند . یعنی اگر در بیابان باشد حتی مویی و میانی هم نداشته باشد گوهریست بس گران بها
خب حافظ که نگفته بیابان.
کامنت فیروزه خانوم یه جاش میلنگه
جوابش با خانم فیروزه.
اول
دوم.
ولی خداییش "بنده طلعت آن باش که آنی دارد"
حالا اگر مو و میانی داشت که چه بهتر ولی اگه نداشت مفت گرونه
این یعنی این که هر کسی آنی هم داشت اگر مو و میانی نداشت مفت گرونه؟من فکر کردم که می خوای بگی اگر نداشت هم جهنم.
