بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

مال هواست


جمعه چندم آذر امسال

ساعت دوی بعدازظهر

بولوار پاکنژاد

-------

خوب شد ما یک چیز دیگری پیدا کردیم که به جای اعصاب، گرفتاری هامان را بیندازیم گردنش. آن چیز، هواست.

از جمله:

سرفه می کنید. مال هواست. 

بدنتون متورم شده طوری که کفش نمی توانید بپوشید. مال هواست.

چشم هاتان می شود دو کاسه خون. مال هواست.

بغل لبتان یک جوشی در می آید که صد رحمت به کورک. مال هواست.

آپاندیس مزمنی که اخیرن حاد شده بوده یک هو خوب شده. مال هواست.

دردی که از توی سینه می دود و بلانسبت به پایین ترین اعضا وجوارح‌ات می رسد و از آن جا دو باره بر میگردد و از دهانتان می زند بیرون، مال هواست.

سیگار* شده منبع تولید اوزون. مال هواست.

خواب آلود هستید؟ مال هواست.

بامبوا چرا زرد شدن؟ مال هواست.

ماشینم امروز ریپ می زد. مال هواست.

امروز گلاب به رویتان .............مال هواست.

...........

...........

داشتیم چه می گفتیم؟ یادمان رفت................. مال هواست.

کله پدر هرچه بنزین درپیتی چینی....................مال هواست.

 *** 

در تایید سخنان ما مبنی بر درپیتی بودن بنزین های مصرفی روزنامه ی اطلاعات در روز 17 آذر فتوا به درستی نظر ما داد. 

  

ولی در 18 آذر به زیر آن زد و نوشت: 

 

 

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

پ.ن. یک: 

ما حیران این هستیم که این دو عکس چرا نمی رود وسط صفحه وبلاق وزینمان؟  

- مال هواست. 

آهاااااااااااااااااای مدیران بلاق اسکای، کمک کنید. البته اگر می توانید نفس بکشید. 

پ.ن. دو: 

ولی خودمانیم عکس این پالایشگاه چقدر شفاف و به دور از آلودگی است.  

یعنی هرآنچه که ما نوشته ایم یعنی کشک؟ این قدر نادانی و کارشکنی؟ این قدر فتنه؟

- نخیر اینم مال هواست.

 ----------

 * قربانش بروم پایش بیفتد  گاز اشک آور هم خنثا می کند.

نظرات 45 + ارسال نظر
پروانه یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:36

امروز عصر بوی باران را احساس می کردم دوسا عتی خیابان انقلاب بودم به نظرم اصلن آلودگی هفته پیش را نداشت. همین الان از پنجره به بیرون نگاه کردم باد گیسوان بید های مجنون را به سوی کوهها شانه می کرد . چراغهای شهر تا دوردست دیده میشد و بسیار شفاف بودند.

کم کم باید به فکر برید دیگری باشید.
پ.ن
برید = پست
عربها هنوز به رسم هخامنشیان پست را برید می نامند.

خب خودمان چرا ننامیم؟
پست جدید را بعد از این پاسخ می گذارم.

فلورا یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 20:38

ممنون از لطف تون آقای مهدی بهشت... اونجا مشغولم...

شهرزاد یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:07

همه چی آرومه
شهر چقدر پاکیزه اس
این هوای تهران
مثل شانزه لیزه اس
همه چی آرومه
ما چقدر خوشحالیم
این هوا رو دیگه
تا ابد دوست داریم
همه چی آرومه
اطلاعات خوبه
سوخت با کیفیت
چه هوا مطبوعه
همه چی آرومه
دشمنا در خوابن
آب پاشا می پاشن
آب به روی خوابم...

من خودم آرومم
چون خودم هم مردم
دیگه چیزی نمی خوام
جز یک کفسول اوزون

فرناز شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:54

ما که شکر خدا از این هوا نوش جان نکرده ایم اما در مورد آنها که نوش جان کرده اند من فکر می کنم یک اثر مهم دیگر هم دارد که فراموش کردید بنویسید :

- این ها چرا هذیان می گویند ؟
- مال هواست .

ـ پینوکیو حالش چطور است ؟
- خوب . رفته هواخوری

- ...
- ...

- ...
- ...

واقعن؟
ما اخبار پینو کیو را دنبال نمی کنم.
چرا که صدا و سیمان ضرغامی را نداریم.
باید بروم و ببینم که چه خبر است.
ولی اگه بودی می دیدی که هوای شونصد درصد خفقان یعنی چه. ما فکر می کردیم فقط در دوران فتنه می توان خفقان داشت ولی دیدیم که نه. ما کلاه مبارکمان پس معرکه است.
ما تصمیم داریم که پس ورد مبارک وبلاق های وزینمان را در اینجا منتشر کنیم که بعد ما، دیگران بنویسند بر این لوح زرین:
کسی که نفس می کشید دیگر نمی کشد.
یادتان باشد بر گوشه عسک مبارکمان یک نوار سبز بنشانید. که ما در عمر پربارمان از رنگ سیاه متنفر بودیم.
اشک از چشمان مبارکمان سرازیر شد.

فلورا شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:37

اقای مهدی بهشت من هم آدرس وبلاگ قدیمی تون رو میخوام تا گل حسرت رو بخونم... چه ترکیب با مسمایی

وبلاگ قدیمی ترانه های شبانه بود. ولی گل حسرت در بعداز بیست و سه قدیمی است. و آدرس آن این است.
http://after23.blogspot.com/2005_09_01_archive.html
ترکیب جدیدی نیست. نام این گل، گل حسرت است. از روزی که بر روی زمین پدیدار شد.
گل حسرت ندیدین؟
حالا که این جوریه علاوه بر اینجا توی لینکهای روزانه هم می گذارم.
اگر با فونت آن مشکل داشتید، متن را در یک صفحه ورد کپی کنید و بخوانید. اگر باز هم مشکل داشتید، به ویژه در پاراقراف آخر و در معنی کلمات محلی، بگویید که برایتان بگویم.

محمد شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 http://mohamed.blogsky.com/

وااای شما هم چقدر حساسیدا! حالا یخده آلودگی زیاد شده دیگه!چیزی نشده که!در ضمن عدالتم کاملا رعایت شده و فقیر وغنی با هم نوش میکنن.دیگه مگه هدف کل رسالتها عدالت نبوده؟ اونم برقراره دیگه! برای من آلودگی هوا خییلی مهم نیست و پسرم رو هم بیرون میبرم و میگم بازی کن! اونقدر دود و چیزای دیگه دادن به خوردمون که ضد ضربه شدیمممم....

یکی از جملات قصار خودمان این است:
"آدم به جهنم هم عادت می کند"

بابک جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:45

هوا اینجا آلوده ست اونم چه جورشم
وقتی نفت از چاه خارج می شه یک سری نا خالصی هائی به صورت گاز به همرا دارد که می بایست از نفت جدا شود و برای اینکار آنرا می سوزانند که چون جدا سازی خوب و بهینه نیست همواره کمی نفت هم می سوزد و برای همین باعث آلودگی محیط می گردد

خب بنزین تولید شده با کیسه زباله هم همینه. (((:

آرمین جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 http://khialati.iranblog.com/

استاد فرمایش شما درسته ولی وبلاگ من اونقدر خواننده نداره که بشه باهاش بحث راه انداخت.ینی الان میبینم یه پستم ۶تا نظر داره توش تعجب میکنم.

خب هر کسی همین جوریه. قرار نیست که وبلاگ بشه صدا و سیمان. همین که سه چار نفر با هم کل کل کنن فکر کنم کافیه.

بابک پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:49

اینجا هم هوا تعریفی ندارد

یعنی کثیفه؟

سروی پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 http://www.sarvi.ir

این پست و کامنت‌هاش رو خیلی دوست دارم .
راستی بالاخره از آسمون براتون چیزی بارونیدند؟

خیر. بارش مصنوعی به زمین نرسیده بخار شد.

پروانه پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:19

از ایمیل های فورواردی این روزها:

در این دیار ســـربی ، یک استکان، هـوا نیســــــت

درد و غم و مرض هست؛ یک جرعه ی دوا نیست

مــعشوقه هـــای این شهر بر چهره، مــاسک دارند

احــــــــوال عــــــــاشقان نیز، چندی است روبِه را ه نیست

فرهـــــــــاد آسم دارد ، خسرو ســـــــــــــیاه سرفه

هیچ آدمی به فـــــکرِ شــــیرین بینوا نیســـــت

"اطفــــــــال و ســــــالمندان" در خــــانه ها اسیرند

ویران شود هر آنجا ، غوغـــــای بچه ها نیســــت

تـــــاوان دیـــــــدن تو ، سنگینتر از جریمه است

من زوجم و تو فردی ، این شهر جــــای ما نیست!






ممنون.
قشنگ بود.

پارسا پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:55

در ضمن من یکی از قشنگترین پستها البته از وبلاگ پیشین شما را خوندم به نام گل حسرت خیلی قشنگ بود متن عالی نوشته شده بود

بعد از بیست و سه پیشین نوشته های دیگران بود که برایم می رسید. آن گل حسرت خیلی قشنگ را دوستی نوشته بود که در آنجا آمد. اینجا هم که گاه زیر عنوان دیگران چیزهایی منتشر می شود از خودم نیست.

آرمین چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:22 http://khialati.iranblog.com/

ایشون دیگه خیلی پیاز داغشو زیاد کرده (95درصد) یه دفعه میگفت 100 درصد راحتمون میکرد .هرچی باشه قبل از ظهور اسلام یه زبانی به نام عربی وجود داشته که عربها درستش کردن. درسته ایرانی ها توی زبان عربی تاثیر داشتن منم منکرش نیستم توی همین قرآنشم نزدیک 100 تا واژه پارسی وجود داره. پس ایرانی ها عربی رو دوست داشتن که شروع کردن به تدوین این زبان. کتاب قانون طب ابن سینا کلا عربی نوشته شده .حتی پدر بزرگه من سواد عربی داشت ینی فارسی حرف میزد ولی عربی میتونست بنویسه. بالاخره هرچی بوده ایرانی ها دوستش داشتن که باعث شده این بلا سرمون بیاد.

زبان وجود داشته ولی نوشتن که وجود نداشته. باید دید اولین کتابهای عربی در چه تاریخی نگاشته شده اند.
از معجزه قرآن بگذریم.

رشاد چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:15

شماها دلتون خوشه سی تا عبارت جمع کنید. اونم با کلی جرو بحث و دعوا مرافعه؟ این لینک رو ببینید و به رقم گفته شده در ان توجه کنید. مواظب باشید دودی که از کله‌تان بلند می‌شود «هوا» را آلوده نکند.

http://www.youtube.com/watch?v=yl3qEcW2BhA

ببین حتا بازدم ما هوا را آلوده می کند. باور نمی کنی از محمود بپرس. حالا دود کله که بماند. تخصیر ما هم نیست وگرنه ما مگر خوشمان می آید عین بنزین مردم پشت سرهم لیچار بارمان کنند؟
البته کلام خدا حتمن این است. ولی هوا سی تاست. می خواهیم بکنیم سی و یک تا.
یعنی اینی که در اینجا بود رکورد گینس را نزده؟

ابوغزیب چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 16:03

مال هواست نه
ازهواست!
دلمان خوش بودکه بهترین دسته بیل دسته بیل اردبیل خودمان است که حالا چینی اش راواردات کرده اند.

حالا از جنس چینی اش بهتر است یا نه؟
چاقو فروشان زنجان تغیر کاربری داده اند و دارند نوشابه و کیک می فروشند. چاقوی اصل دسته سفید کار چین، کار خودش را کرد و از پشت رفت تو تن داش آکل.
پول خرد نداشته باشی جای پنجاه تومانی یک آدامس بادکنکی می دهند. با عسک میکی موس روی آن. اگر بدانی چه بادی می کند این آدامس بادکنکی.
آره لوطی.

آرمین چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 15:56 http://khialati.iranblog.com/

امیدوارم این هواپیما ها تو سرو کله مردم سقوط نکنن . میدونی که هواپیماهای ایران علاقه شدیدی به زمین دارن . اصلا از هوا خوششون نمیاد همش دوست دارن به زمین نزدیک بشن. شعور که ندارن هواپیمان دیگه .یه وقت فکر نکنی قدیمینا نه همشون جدیدا ینی هر سال که یه دست بتونه و رنگ میخورن نو میشن.

بر منکرش نعلت. اسکادران هوایی ایران یکی از مدرن ترین و به روز ترین ها در نوع خودش در کره زمینه. خب علاقه به زمین که بد نیست. اونام از دل همین زمین اومدن بیرون خب. مام میهنشون رو دوست دارن.

شهرزاد چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:26

گینس؟؟؟؟ ای خدا! حساب کنین با یه کم همفکری می شه فرهنگ کنایات‌ هم منتشر کنیم ... هر که نان از فرهنگ * خویش خورد //منت انوری و احمدی ِ حاتم طایی** نبرد!!

*فرهنگ اینجا ایهام داره معنای نزدیک همون فرهنگ و واژه نامه است ولی بیشتر منظورم اون فرهنگیه که فردوسی گفت آرایش جان بود...
** احمدی حاتم طایی هم همان احمدی دست و دل بازی است که این روزها با واریز یارانه ها دل و دین می برد از دست بدان سان که مپرس!!

هوا پختن: بله به همون شکل خوانده می‌شه درست مثل سودا پختن در این بیت حافظ:
حافظ در این کمند سر سرکشان بسی است
سودای کج مپز که نباشد مجال تو

فرناز جان ممنون این هوای نفس که نوشتی فکر می‌کنم با هوا پختن در کنار هم قرار می گیرند.

باد هوا شدن = نیست و نابود شدن


توی اینترنت منتشرش می کنم. مثلن توی یک وبلاگ به اسم:
فرهنگامون!!

فرناز چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:56

هوی و هوس ؟ نمیشه باید حتما هوا باشه ؟

چرا نمیشه. مرده شور هرچه هوایی که با ی نوشته بشه. من خودم مینویسم
هوا و هوس.

پروانه سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 22:05

فرناز منو ببخش. تو اصلن نمی دونی اینجا چه بر سر ما آمده دیروز رفته بودم یکی از همون کلاس هایی که می دونی ساعت 6.5 رسیدم خونه . ساعت 5.5 میدون انقلاب بودم تو صف تاکسی نمی دونی چه حالی داشتم هر آن احساس می کردم سرم داره گیج میره و با خودم می گفتم تا خونه نیفتم زمین... پس این حواس پیرتی ها عادیه دیگه..

آروین سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:19 http://arvinfld@yahoo.com

من اسممو یادم رفت بنویسم.... واقعاً مال هواستا...همین الان فهمیدم اسم ننوشتم... ....بد هوایه... آدم بعضی وقتا خودش هم یادش می ره

یعنی تو تا حالا عمق فاجعه رو درک نکردی؟
امروز تو یک ذرات آب پاشونده شده توسط هواپیمان در فضا ندیدی؟

حسام سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 18:59 http://hessamm.blogsky.com

انگار من خیلی دیر رسیدم همه همه چی رو گفتن قبلا...

قرار بود امروز با هواپیما رو تهرون آپ بپاشن. خبر دارین پاشیدن یا نه؟ یعنی یه چیزایی از آسمون ریخت پایین. نمی دونم آب این هواپیماها بود یا احیانا چیز دیگه؟

من فکر می کردم که تو هم مثل من توی این هوا خفه شده ای. من خفه شدم. دیگه نیستم. با نوت بوک اهدایی نکیر و منکر وبلاگو آپ می کنم. گفتن تا رستاخیز می تونه دستم باشه. دله مارکش. بد نیست وایرلس وصل میشم. رفیق شدن باهام. پارسی هم بلدن.
***
من امروز ظهر یک هواپیمایی دیدم توی آسمون که شبیه هیچ یک از هواپیماهایی که تا حالا دیده بودم نبود. بالا رو که نگاه کردم بلانسبت یک مایعی عین آب اماله بر روی صورتم پاشیده شد. اولش فکر کردم خلبان داره قضای حاجت می کند و من واجب الغسل شده ام. بعدش فهمیدم که نه این هواپیمای آب پاش بوده. خیالم راحت شد. اونوقت.
***
تو با این کامنتت، یک استفاده ابزاری دیگه برای هوا نوشتی و اونم "هوا"پیما ست.

فرناز سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:02

شهرزاد جان : به کلکسیونی که ساختی هوای نفس رو هم اضافه کن !

محسن و پروانه : شما ها چرا اصلا به هواهائی که من نوشتم توجه نمی کنید اما با تقلب همونهارو دوباره می نویسید ؟
:‌(
"با خشم می گوید "

پروانه عکس از پشت پلنگ هم به روی تخم چشمم و به روی لنز دوربینم !!!

برمیگردم فعلا عجله دارم .

از طرف خودم بگویم که خیر سرم داشتم جمعشون می کردم. توو این کار اینکه کدوماش مال خودم بود و کدوم هاش ما دیگران دقت نمی کردم. گاه اونقدر ذوق زده می شدم که فکر می کردم خودم کشف کردم.
تازشم امروز از یکی پرسیدم یک کاربرد هوا غیر از مال هواست بگو. گفت:
هواسم پرته.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:43


احمدی نژاد:
حتی اگر هیچ خودرویی هم در تهران حرکت نکند، ببینید بازدم 8 میلیون نفر چقدر مونوکسیدکربن و سایر گازها را منتشر می‌کند.

http://aftabnews.ir/vdcb9sb8wrhb8gp.uiur.html

خوب مهندس مشکل را پیدا کردند نفس کشیدن 8 میلیون تهرانی.

فقط بازدم؟

فیروزه سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 http://hamnavard.blogsky.com/

سند انکار ناپذیری که ثابت میکنه مال هواست بامبوا رو زرد می کنه.

http://s1.picofile.com/file/6210523138/Bambo.jpg

اصلن همین که تو از دوران نقاهت یک راست اومدی اینجا خودش مال هواست.
و این که اصلن دچار سانحه شدی هم مال هواست.
اگه هوا خوب بود تو عمرن کوه می رفتی که یک هوای دیگه ای بخوری؟

شهرزاد سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:29

هوای این به سرم زد که همه ترکیب‌هایی رو که شما و دوستان زحمت کشیدید و نوشتید یک جا جمع کنیم ببینیم بالاخره به چند تا از این سی معنی می رسیم:

- هوا پس بودن
- هوای کسی کردن
- هوای چیزی داشتن
- هوایی شدن
- هوا به سر زدن یا هوای کسی یا چیزی در سر داشتن
- هوا به هوا شدن
- هواگیر شدن
- هواخواه کسی بودن
- هواداری کردن
- یک بام و دو هوا بودن
- هوا پختن = هواپرستی
- بی هوا (سر زده و ناگهانی، بی توجه، بی پروا)
- هوا خوری
- هوا گرفتن (اوج گرفتن)
- هوا کشیدن
- هوا یافتن
- از هوا رسیدن
- هوا گرفتگی
- هوازدگی
- باد هوا نبودن

سر به هوا= بی توجه
می دونید اگه سی و یکی بشه میشه ثبتش کرد و هوا رو برد توی رکوردهای گینس؟
***
هوا پختن = هواپرستی
این پختن عین غذا پختن خوانده میشه؟

شهرزاد سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:50

این هم متهم ردیف اول:

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=234967








میگه ما مواد اولیه رو میدیم به پالایشگاه دیگه اون مسئوله!
کی بود؟ کی بود؟ من نبودم.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:44

باور کن الان بیست دفعه است می خوام یه چیزی رئ به کسی بگم یکهو یادم می ره ........ مال هواست!

فراموش کردن نوشتن اسم هم در این کامنت، مال هواست.

پروانه سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 http://parvazbaparwane.blogspot.com

اینهم یکی دیگه تازه یادم اومد: دوستان «هوا»ی شما رو دارم

به فرناز:
اون روز هوای دوستان عسک گرفتن را از یادمان برد، یک عسک از «آسمان همچو پشت پلنگ»باغ به یاد اون روز بگیر.


فرهنگ کنایات انوری:
پس از نوشتن پیام در این ستون به انتشارات سخن زنگ زدم گفتند یکی دو ماه دیگه چاپ میشه . باید تا دو ماه دیگه صبر کرد.

یکی از دوستام "هوایی" شده. یا "هوا" زده به سرش.

کژال سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:46

من که یک هفته است همه اش می کوخم و دکترا می گن مال هواست
خوب شد هوا اینطوری شد که ورم هم بندازن تقصیر هوا!

من یک متورم دیگه هم میشناسم. بهتره اینم بنویسیم.

آرمین دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:27

ببخشید میهن بلاگم داره

یادمان باشد.

شهرزاد دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:03

چقدر از خواندن این پست و پیام های دوستان لذت بردم. دیشب مهرسا حال و حوصله درس خواندن نداشت، خسته و خواب آلود بود و با این که سرشب بود هی خمیازه می کشید و چشماشو می مالید گفتم چی شده سر حال نیستی اگه خوابت میاد برو بخواب، گفت ساعت چنده؟ گفتم: هفت گفت: هنوز که ساعت نه نشده برم بخوابم (از خواب متنفره) فکر می کنم خوابالو بودنم مال کثیفی هواست....


به فرناز: ممنون فرناز جان، با این که به لطف عکس های قشنگت خیلی از لحظه های اون باغ بی نظیر رو همیشه پیش چشم دارم ولی کاش ما رو حداقل به عکسی از این آتش روشن مهمان می کردی.

ممنون.
خوابالو بودن را هم باید اضافه کنم.

آرمین دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:52 http://khialati.iranblog.com/

نه فقط مختص بلاگ اسکایه. سرورهای خارجی خیلی خوبند ولی در شرایط موجود یکم ثبات نداره. مثلا صفحه فارسی وردپرس رو فیلتر کردن .خدارو چه دیدی شاید بلاگ اسپوت هم فیلتر شد منم حوصله ندارم چپ و راست از فیلتر شکن استفاده کنم سرعت اینترنت رو خیلی میاره پایین .

حق با شماست. خب ف ی ل ت ر شدن خوبه. من از تعطیلی می ترسم. فی ل ت ر یه وختی خب باز میشه.

فرناز دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:42

دوستان : یادم رفت بگم وقتی پروانه تو باغ اتیش روشن می کنه چقدر دلمون هوای شما رو می کنه !

پروانه : شنیدم کتاب انوری تازگی ها اصلا فروش نمیره !

فرناز دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 13:38 http://farnaz.aminus3.com/

پروانه : کتاب انوری نمی خواد خودمون از پسش برمیام :

من از دیدن این برگهای رنگی در خانه هوائی شدم اما علی که هوا به هوا شده بود سرماخورد :( :)

محسن : وبلاگ کتابامون صاحب نداره ؟ من هزار روزه کامنت گذاشتم اما همون پشت مونده ؟؟‌‌!!

کدوم برگای رنگی؟ طوفان برگ رو میگیید؟
صاحب این روزهای آنجا خانم مریم است. خانم مریم گم شده. ایشالله خیره.
من الان تاییدشون میکنم.

آرمین دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 http://khialati.iranblog.com/

سر فرصت اسبابکشی میکنم.فقط بین بلاگفا و بلاگ اسکای گیر کردم. الان شما میگی بلاگ اسکای از همه بهتره چون خود منم تا یه ماه پیش میگفتم ایرانبلاگ بهترینه(هیچ ماست بندی نمیگه ماستم ترشه) .ولی از اینکه توی بلاگ اسکای میشه با یدونه یوزر پسورد چندتا وبلاگ داشت خیلی خوشم میاد.

به نظر من باید توی بلاگ اسپات هم یه چیزی داشت که هر وقت این ایرانیا دچار مشکل شدن بریم اونجا.
این امکانی که در مورد بلاگ اسکای گفتی رو فکر می کردم بقیه هم دارند.

پروانه دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:21

دکتر رواقی دیروز می گفت «هوا» از واژه های کنایی است که دارای سی معنی متفاوت در ادبیات ما هست از روز پیش هر چه فکر می کنم بیش از سه چهار معنی نمی توانم پیدا کنم. باید بروم دوجلد کتاب کنایات انوری را بخرم!

آنقدر این ترکیب «هوا پسه» برایم عادی بود که به ریشه اش فکر نکرده بودم.

خوبه که حوصله کردیم کم کم همه معنی های هوا رو جمع کنیم یه جایی.

آرمین یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:56 http://khialati.iranblog.com/

آقا محسن بدبخت شدم.بیاید وبلاگمو ببینید

من متن زیر رو اونجا برات نوشتم ولی ارور داد. اینه که آوردمش اینجا.
***
من خیلی کم دیدم کسی توی ایرانبلاگ کار بکنه. به نظرم بهتره که بیای توی بلاگ اسکای. بلاگ اسکای توی سرویس دهنده های ایرانی یکی از بهترین هاست. اگر نگم بهترینه. تا به حال نشده که این اتفاق برای کسی بیفته.
بهرحال تو اعتراض خودت رو بکن و گزارش مشکلت رو بهشون بده.
الان که من دارم اینا رو می نویسم یک پیغام سرور ارور هم این زیر هست و من نمی دونم میشه این کامنت آپ بشه یا نه.

فلورا یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:33

قربان میخواهیم عرض کنیم که این پست و کامنتهای مفرحش هم کار هواست!

شما فرمایش می فرمایید. عرایض را بگذارید برای ما.

پروانه یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 http://parvazbaparwane.blogspot.com

خیلی وقته که هوا پسه!

من هیچ وقت ریشه این پسه رو پیدا نکردم.

آرمین یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:10

استاد عمدا حاد رو با هه نوشتید؟؟؟

نه اشتباه شده. ممنون. درستش می کنم.

آرمین یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 http://khialati.iranblog.com/

والله ایرانبلاگ داره یه کارایی میکنه که سرورش ارتقا پیدا کنه .شاید تا امشب درست بشه . ما هم که مثل این بچه یتیم ها پلاسیم تو وبلاگ های مردم .یه شب این وبلاگ یه شب یه وبلاگ دیگه . خودمونیم هیچی وبلاگ خوده آدم نمیشه. عینه قضیه بالش میمونه که خونه هرکی میری میبینی بالش هاشون کوتاهه و ما عادت داریم زیر سرمون بلند باشه(2تا هم میذاریم خیلی بلند میشه) بعد میفهمیم هیچی بالش خود آدم نمیشه. خدا نصیب نکنه بی وبلاگی و آوارگی خیلی سخته.

درست مییشه ایشالله. شمام احتمالن امشب یه سر راحتی بر بالش خونه ات میزاری.

فرناز یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:12 http://farnaz.aminus3.com/

دو نکته ی مهم : یک - من تنهائی اینجا نشستم و با صدای بلند قهقهه زدم حتی قبل از خوردن صبحانه .چرا ؟ خوب معلومه مال هواست چون اینجا هوا ماهه و پاییز خوشگل آدم باید بخنده !

دو - خیلی از اون مشکلات که شما گفتین اونجا به هوا نسبت می دن اینجا مال چیزهای دیگه است و معمولا مال دواست !!
اونم دواهائی که آدم یک سال پیش خورده و نوشیده و تزریقیده و غیره ....

یک نکته ی غیر مهم : در مورد من فکرهای خلاف نکنین اون تزریق ها از طریق سرم بوده و تحت نظر دکتر .....

اینجا یکی می گفت دیده که یه پرنده ای عقب عقب پرواز می کرده. اونجام که شما هستید این اتفاق می افته؟ گیرم مال دوا باشه؟
در مورد ترزیق ها هم بر منکرش نعلت.

سروی یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 http://www.sarvi.ir

خب ما که ساکن رشت می باشیم و هنوز خوشبختانه هوای شهرمون آلوده نشده ، مشکلات رو بندازیم گردن کی یا چی؟
همون اعصاب؟

چهارشنبه رفته بودم دریا ، یه مه فوق العاده قشنگی داشت ، دو- سه متر اون طرف تر رو نمی شد دید
وقتی مه می شه ماهی ها میان نزدیک سطح آب و عروسی مرغای دریایی می شه
یه عالمه پرنده اومده بودن نزدیک ساحل برای شکار ماهی
عکس یکی از اون پرنده ها رو گذاشتم تو لینک زیر ؛ ببینید :
http://www.sarvi.ir/images/10.JPG

بعدش هم رنگین کمون درست شد
صحنه های خیلی قشنگی بود
دلم برای همه ی اون هایی در اون شرایط توی هوای آلوده بودن ، سوخت

بارتذگی هوای مسموم ناشی از سوخت های آشغالی رو تمیز می کنه. معمولن شهرهایی چون رشت کمتر دچار این معضل هستند.
**
با دریا در این شکل آشنا هستم. به نظرم از وقتای دیگرش خیلی قشنگتره. ولی این که ماهیان چرا در مه ساخل می آیند را نمی دام.

آرمین یکشنبه 14 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 00:17 http://khialati.iranblog.com/

چاره چیست؟ واقعا چاره چیست؟
آقا محسن ببینید من همیشه فکر میکنم نصف تقصیر ها گردن دولت هست و نصف دیگر گردن خود ما شایدم نصف بیشتر گردن خود ما باشد. چون عادت کردیم به منفعت فردی فکر کنیم نه منفعت جمعی.یه مثال میزنم: کاتالیزور اگزوز ماشین ها بعد از یه کیلومتری معمولا200هزار تا باید تعویض بشه چون بعد از این مدت خاصیت تصفیه کننده گیش رو از دست میده .کدوممون میام میانگین300هزارتومن(مال زانتیا 800 تومن) خرج دود خروجی از ماشینمون کنیم ؟ تازه خیلی ها به خاطر اضافه شدن 2 اسب بخار به قدرت ماشینشون کاتالیز رو در میارن.
این کره زمین مال خود ماهاست هیچ کسی غیر از ما ازش استفاده نمیکنه باید یکم بیشتر بهش رحم کنیم

اگر از من بپرسید بر همان موضعی هستم که در متن نوشتم. همه این چیزهایی که می فرمایید درست. ولی این ها مکمل سوخت بهتر است. ولی ببینیم از سالهای گذشته، این وسط چه تغییری به وجود آمده که هوا اصلن تمیز نمیشود. و امسال علاوه بر تهران شهرهای بزرگ کشور هم درگیر قضیه هستند . تنها مقصر به نظر من حضور بنزین ارزان و بی کیفیت و ناخالص در پمپ های بنزین است. که من به شوخی به آن گفته ام بنزین چینی. حالا از کدام قبرستان دیگری وارد شده را محمود میداند و دولت بی کفایتش.
جوابم را ندادی. وبلاگت چه بلایی سرش آمده؟

آرمین شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 23:41 http://khialati.iranblog.com/

جالبیش اینه یه چیزی شبیه مه قزوین رو گرفته البته نه به غلضت تهران شما یکم رقیق ترشو در نظر بگیرید. یه سری میگن گرد و غباره. بعضیا میگن واقعا مه هستش و بعضیام میگن راستی راستی آلودگیه . ما نفهمیدیم کدومش درسته بعد تصمیم گرفتیم اونی روقبول کنیم که مسئولین نگفتن.

خودشه. مال هواست.
هر کدام از این عوارضی که گفتم اگر داشتید، مال هواست.
اگر این ها هم نبود، باز مال هواست.
مگر به ندرت بعضی امراض باشند که مال اعصاب باشند!!
مثل یک نوع مشنگی نادر و غیر قابل علاج.
غلط نکنم کارنکردن ایران بلاگ از جمله وبلاگ شما هم مال هواست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد