بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

بیسچاراسفند

محسن چاووشی می‌خواند. بهرام رادان می‌خواند. خودم می‌خوانم. عکس از آفتاب

دلواپس و بی تابم، حس خوبی ندارم.........

- لیست سی نفره تکمیل شد؟

- تحریم شد؟

- تکمیل شد! کری؟

***

ظهر بیسچاراسفند، آخ که این بیسچاراسفند چقدر باید در حافظه تاریخی ملت ایران نقش داشته باشد؟

  گوشیت زنگ می‌زنه. با رینگ تن صدای محسن چاووشی توی سنتوری.

این نفسای آخره دلم داره جون می‌کنه.....

- رای دادی؟

- آره.

- فایده نداره که. سه نفر دیگه استعفا دادن و سر ظهرم تاج‌زاده تایید شد. من تازه دارم می‌رم.

- اون که رد صلاحیت شده بود که.

- نه بابا نامه بهش نداده بودن.

- حیف شد. جون می داد .............

محسن چاووشی می‌خواند. بهرام رادان می‌خواند. خودم می‌خوانم. عکس از آفتاب

دلواپس و بی تابم، حس خوبی ندارم.........

- لیست سی نفره تکمیل شد؟

- تحریم شد؟

- تکمیل شد! کری؟

***

ظهر بیسچاراسفند، آخ که این بیسچاراسفند چقدر باید در حافظه تاریخی ملت ایران نقش داشته باشد؟

  گوشیت زنگ می‌زنه. با رینگ تن صدای محسن چاووشی توی سنتوری.

این نفسای آخره دلم داره جون می‌کنه.....

- رای دادی؟

- آره.

- فایده نداره که. سه نفر دیگه استعفا دادن و سر ظهرم تاج‌زاده تایید شد. من تازه دارم می‌رم.

- اون که رد صلاحیت شده بود که.

- نه بابا نامه بهش نداده بودن.

- حیف شد. جون می داد .............

***

- عزا اینا که نیست؟

- کی بیسچاراسفند؟ نه بابا این جمعه عزا و تعطیله.

- تحریمه؟

-سنتوری رو دیدی؟

- آره. پول ریختی به حساب؟

- آره. ولی ذهن تاریخی من می‌گه: حالا که سی‌دی رو همه دارن می‌بینن، توقیف مادام العمر کیلویی چن؟ خیر سرمان؟ خیرسرشان، قرار است این فیلم را ملت گاهی در صحنه نبینن که بد آموزی داره و چه جورم! ولی با ارتباطات موجود در دهکده نه چندان جهانی همه که دارن می‌بینن، چرا داری خودتو خفه می‌کنی؟

- من؟ من خودمو خفه می‌کنم؟

- نه آی کیو. اون.

- ما شما ایشان، مان تان شان یم ید ند.

- تو حالت خوبه؟

- از این بهتر نمی‌شه.

- چی؟ تحریم؟

- قبل از دیدن سنتوری آره. ولی حالا دیگه نه. البته اگه تا بیسچاراسفند لیستی مونده باشه.

***

آهنگای فیلم سنتوری اینروزا با گرفتن مجوز از ملت حتا به شکل زنگ گوشیا دراومده. راننده‌ای را دیدم که در سی‌دی رام اتومبیلش محسن چاووشی تکرار می‌شد. تکرار. تکرار. تکرار.

این‌روزها خواننده روز ایران یعنی محسن چاووشی می‌گوید تا مجوز نگیرم از کشور خارج نمی‌شوم.

- تحریم؟

- تو حالت خرابه. مگه حرفشو نزدیم؟

- چقد حال و احوال می کنی. آخه تندگویانم استعفا کرد شدن چار نفر.

- خب تا جمعه‌ام، سه نفر دیگه استعفا میدن میشن بیست و سه نفر. به عدد وبلاگ وزین‌مان. بعد از ظهرم که تاج‌زاده تایید میشه و اون وقته که میشن بیسچار نفر.

- اگه تاج‌زاده تایید نشه؟

- میشه بیسچار منهای یک. یا بیسچار بعلاوه یک. اگه دونفر تا بیسچاراسفند استعفا بدن. اون وقت خیلی شیک‌ترم می‌شه. و به عنوان یک نقطه عطف و تاریخی و اینا در حافظه تاریخی ملت ایران که الهی من قربانش بشوم برای همیشه ثبت می‌شه. تا کور شود هر آن‌که نتواند دید. به قول آقای خاتمی بازیشان را باید به هم بزنیم.

***

نمی‌دانم چرا احساس پاپیون را دارم. در آخر فیلم پاپیون که فریاد می‌زد:

"حروم‌زاده‌ها من زنده‌ام"

***

پ.ن. ۱

 آقای خاتمی: در انتخابات مظلومانه و با نشاط شرکت می کنیم.

من: یعنی سینه زنان به صندوق رای نزدیک می شویم و در حالی که نیشمان تا بناگوش باز است رای خود را به صندوق می اندازیم. به قول محسن نامجو: شاااااااااااااااید که آینده ازآن ما. دیگی. دیگی. دیگی. دیگی. دیگی....

پ.ن. ۲

روز بیسچاراسفند اینترنت قطع است. به این می گویند آخر عدالت. حتمن تلویزیون هم لالمانی می گیرد و فقط شکوه نشان می دهد. حیف که اینترنت شکوه هم نمی تواند نشان دهد.

نه آقایان ترسیده اند. تا همین جاشم ما برنده ایم.

***

در همین زمینه:

  • بت وارگی صندوق رای. صندوق پاندورا؟
    دکتر سعید حجاریان
  • سلام مجدد مردم. بهتری؟
    ابراهیم رها
  • گذشته چراغ راه آینده نیست
    ابراهیم نبوی
  • حمایت هنرمندان از لیست اصلاح طلبان
    نوروز
  • لیست تهران بزرگ
    نوروز
  • معرفی کاندیداهای اصلاح طلب تهران بزرگ
    بهارستان ایران
  • چرا در انتخابات ناعادلانه شرکت می کنیم؟
    نوروز
  • کاندیداهای ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در سراسر کشور
    بهارستان ایران
  • نظرات 16 + ارسال نظر
    آریا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 15:10 http://paramont.blogfa.com

    گور باباشون من که رای ندادم و نمی دم
    به گور باباشون خندیدن
    دهن این ملت رو یرویس کردن و البته خیلی ها هم نصف حقشونه چون این موقع ها ببخشید (مثل بز) می دون و از رو جوب میپرن ورای میندازن تو صندوق . باید بدتر از اینا سرشون بیارن
    البته این بار بطور بی سابقای ملت شرکت نکردند و صد البته آقایان مسئول هم مثل حادثه شیراز توجه بکنید به کلمه حادثه خوب از خجالت مردم در اومدن و خفن سانسور کردن و احتمالا تا انقلاب بعدی(( ان شاالله )) دیگه از خبری ازش درز نخواهد کرد

    siamak یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 16:55 http://morghegereftar.persianblog.ir

    فقط یک چیز! همان محسن نامجوی بدبخت(نمیگم سعیدی سیرجانی در زمان وزارت این آقا خوشگله شما که لازم نباشه از حافظه استفاده کنین) در دوران اون آقای قشنگ مجوز نگرفت. اما در دوران این آقای زشت حداقل یه آلبومش اومد تو بازار.

    تموم شد برادر. ما رفتیم رای دادیم. زودتر اگر اومده بودی بحثی میکردیم. ما دیگه رفت تا انتخابات ریاست جمهوری که ۴۹۵ روز دیگه است حرف سیاست نمی زنیم. دفعه بعد زودتر بیا که ببینیم می خوایم چه کار بکنیم.

    بابک چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 22:09

    آینده حتماً از آن ملت ایران است قانون طبیعت است که روشنی از پس تاریکی بر می آید. ولی چه کنیم که خلقت ناخوانده از آن ما حلاوت و بیصبری از آن ما زکاوت و رندی از آن ما انتقاد سازنده از آن ما

    شااااااااااااااااااااااید که آینده از آن ما. دیگی دیگی دیگی دیگی دیگی.........

    پیام دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 22:15

    محمد رضا باهنر نایب رئیس فعلی مجلس در روز آخر مجلس شوخ طبعیش گل کرد و به نماینده ها گفت: لطفا وسایلتونو جمو جور کنید چون بعد از عید که میاین ممکن انتخاب نشده باشید و حال جمع کردنشونو نداشته باشید. حتما ایشون به امید اینکه مردم همیشه در خارج صحنه با شجاعت تمام انتخاباتو تحریم میکنن این حرفو زدن. یا ممکن یادشون نبوده که از لیست ۳۰ نفرشون که رئیس جمهور فعلی هم توش بود فقط هاشمی با زور تونست رای بیاره .

    خود این حضرت هم یکبار به دلیل کنار رفتن محتشمی تونست وارد مجلس بشه.

    نیما یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 22:15

    رفقا،
    اکه قرار بود انتخابات چیزی رو عوض کنه حتما تا الان منسوخش کرده بودن،
    به اصلاح طلب و اصلاح ناطلب هم هیچ دخلی نداره

    شک نداشته باشید که اگر می توانستند تا حالا حتمن منسوخش کرده بودند. رد صلاحیت های گسترده درستی این نظریه را می رساند. ولی ما تا بتوانیم جلوی این کار را می گیریم.

    کامران یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 17:46

    من مثال جالبی در مورد تحریم بگم: فرض کنید شما زن هستید و به نصف بودن سهم ارث دختر هم اعتراض دارید (البته ما که زن نیستیم هم اعتراض داریم) حالا پدرتون فوت کرده و برادرتون هم حاضر نیست سهم مساوی با شما برداره. حالا چی کار می کنید ؟ تحریم می کنید و همه ارث را به برادر زیاده خواهتون می بخشید یا سهمتون را می گیرید و برای بقیه اش مبارزه می کنید ؟ شرکت در انتخابات همینه باید سهممون بگیریم و برای بقیه اش هم مبارزه کنیم.

    فیروزه یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 16:49

    این حس روشنفکرمابانه ای که افراد تحریمی به خودشون می گیرن دیگه از همه چیز خنده دار تره ! من نمی دونم یک راه اشتباه و چند بار باید بریم و نتیجشو ببینیم

    آنها حتا با دیدن آقای احمدی نژاد هم در پست ریاست جمهوری تقصیر را متوجه خودشان نمی دانند. در صورتی که فقط در نتیجه تحریم در دور اول انتخابات قبلی، تحریمیون -واژه اختراعی- حکم ریاست جمهوری ایشان را امضا کردند.

    حسام یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 14:13

    من هم مثل مهدیه و شما، اینجور مواقع با خودم می گم اندکی صبر، سحر نزدیک است...

    اندکی هم نشد نشد. صبر ما زیاده. از ایوب هم بیشتر. کاری هم نداریم. داریم زندگیمونو می کنیم و هر از گاهی از تنها حقمان از دمکراسی استفاده می کنیم. فردا هم سرمان حداقل پیش خودمان بلند است که در رفتن اصولگرایان متحجر به مجلس نه تنها کمکی نکرده ایم بلکه تمام تلاشمان را هم در جلوگیری از این کار انجام داده ایم. قرارهم نیست فتح خیبر کنیم. خیبر قبلن فتح شده است.

    مهدیه یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:29 http://badoom.blogsky.com

    با خودم یه قراری گذاشتم، هر موقع احساس کردم این اوضاع داره نا امیدم می کنه زیر لب زمزمه کنم: روز ما فرداست، فردا روشن است.

    مام دلمون فقط به فردا خوشه.

    حسام شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 19:22 http://hessamm.blogsky.com/

    مشکل ما اینه که مردمی که خودشون رو در همه موارد کارشناس می دونن، از تحلیل آخرین دعوای امیرقاسمی و گوگوش گرفته تا حذف اسم تاجزاده، از تحلیل ساده ترین موضوعات عاجزن و فکر می کنن با تحریم کردن انتخابات دارن مبارزه می کنن! مبارزه...!
    ۱۸ تیر ۷۸ توی کوی دانشگاه چهار نفر مثل من بودن که فریاد می زدن و شعار می دادن... همون موقع این تحلیلگران نخبه سیاسی توی خونه هاشون نشسته بودن پای کانال های ماهواره ای تا ببینن کی انقلاب می شه و رژیم سقوط می کنه!
    ما خیلی خوشبین هستیم که فکر می کنیم این ملت این دفعه.. نه، این دفعه نه، از این دفعه به بعد هوشیارانه عمل می کنن.

    ما مگر خواب ببینیم که ملت ایران هشیارانه عمل کند.

    سیروس شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:21

    میدانید اگر چهار میلیون نفری که به< معین>رای داده اند و لااقل یک میلیون نفرشان در تهران است ؛به همین لیست رای
    بدهند بعلاوه طرفداران لیست <اعتماد ملی> که کلی نفرات
    مشترک با این لیست دارد ؛انوقت بعضی از کاندیدا هایمان چه
    رای بالائی می اورند؟ انوقت <پادگان> برگزار کننده انتخابات چه حالی پیدا می کند؟از صد تا گل خوردن توی امجدیه بد تر است!
    برای همین <گل زدن> رو کم کنی هم که شده روز ۲۴ اسفند
    لیست در دست و با هر کس که میتوانیم به پای صندوق بکشانیم در انتخابات حاضر شویم!

    پروانه شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:44

    محسن نامجو ترکمن و از اهالی یکی از شهرهای خراسان شمالی است .

    پس من اشتباه کرده ام.

    پروانه جمعه 17 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 17:38 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

    اومدم اینجا کمی خوندم با خودم گفتم بازم انتخابات !! برم دیگه ....ولی آخرشو که دیدم حظ کردم.
    پاپیون رو بیش از سی سال پیش دیدم ولی هنوز بعضی صحنه هاشو خوب به یاد دارم.

    ما فکر می کنم امسال خیلی تنهاییم. ما در طول این سی سال از این تنها حقمان از دمکراسی نگذشتیم. امسال می خواستیم بگذریم ولی امسال هم به کوری چشم آنهایی که حذف ما را می خواهند با کمال پررویی در صحنه ایم. یعنی این تنها یک رای را هم بیاندازیم به حلقوم آنها. عمرن.
    به قول هم شهری تو یعنی محسن نامجو
    شااااااااااااااااااااید که آینده از آن ما. دیگی دیگی دیگی دیگی دیگی ...

    کامران جمعه 17 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 15:21

    درسته تاجزاده تایید نشده و نمیشه ولی حرف های جالبی زده.
    http://baharestanetehran.com/ShowNews.php?317
    به نظر من هم باید شرکت کرد. حتی اگه فقط نفر هم انتخاب بشه بهتر از تحریمه.

    چه خوبه که یک عزیز پیدا شد که بهش بگم:
    همراه شو عزیز.
    ولی انگار این عزیز اصلن از اولش همراه بوده.
    من اگر تو رو نداشتم چه می کردم؟

    نیلوفر جمعه 17 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:40

    من به سران قوم پیشنهاد میکنم به جای اینهمه رد صلاحیت و یا تایید آن و صرف وفت و کاغذ و غیره یک تخته سیاه بزرگ توی همون یسچار اسفند بذارن و یک مبصر که بهتر است حتما دکتر هم باشد یک گچ به دست بگیرد و تخته را به دو قسمت خوب و بد قسمت کند و این اسامی را از ستونی به ستون دیگر منتقل کندالبته اگر دکتر گچ به دست قدش کوتاه باشد میتواند از جرثقیل نردبانی استفاده کند آنوقت خیال مردم هم راحت است که نتایج را جلوی چشمانشان میبینند و میتوانند تصمیم بگیرند که به کی رای بدهند .

    مشکل ما اینست که خوبهایمان را داخل بدها نوشته اند و آنقدر نوشته اند که سمت بد تخته سیاه پرشده. این طرف هم یک لیست تر و تمیز و شسته رفته. ولی ما پر رو تر از آنیم که فکر کرده اند. فعلن اقلن بیسچارتا رو داریم.

    مدی پنج‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 23:28 http://www.mahbed.blogsky.com

    برو یه جوری فیلم سنتوریو گیر بیاروببین

    خب دیدمش. چی چی رو برو گیرش بیار و ببین؟

    برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
    ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد