ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
چشم پزشک گفت:
چشم راستتون نمره اش 2 ئه، چشم چپتونم 3.
گفتم: چه خوب! ینی می تونم هر روز از مسیر زوج و فرد عبور کنم؟ گیرم به تناسب یکی از چشمامو ببندم؟ محض احتیاط. ها؟
احساس کردم فکر کرد دستش انداخته ام. چرایش را نفهمیدم و تا نسخه را نوشت و به طرفم دراز کرد، هیچ کلمه ی دیگری بینمان رد و بدل نشد. پاسخ بدرودم را هم با ناله ای از ته حلقومش داد. چیزی مثل اوخهو.
ولی اگه من جای دکتر بودم حتما بحث رو با شما ادامه میدادم و خوشحال میشدم از داشتن چنین بیمار خوش ذوق و خوش صحبتی .
من معمولن با سر وضع درست و حسابی بیرون نمی روم. . اگر هم بروم به اصرار همسر ِ همیشه افسانه ام، این کار را می کنم. آن هم نهایتن شلورای روی شلوارک خانه به تن کنم حتا سوپری سر کوچه که می روم و از او چیزی می خواهم این گونه پاسخم می دهد.

حاجی ......... و من هم همیشه می گویم: من حاجی نیستم.
می گوید: مگه حاجی بده؟
می گویم: نه بد نیست. ولی من حاجی نیستم. بدم نمیاد که یک روزی حاجی بشوم.
می گوید: مهندس ( و این ینی متلک)، اونجاست. همون بغل دستت. بلا نسبت کور نیستی که؟ می بینی؟
این "بلا نسبت کور که نیستی" هم مودبانه این است: مگه کوری؟ نمی بینی؟
حالا چه برسد به دکتر که خودش را خدای من می داند. و نمی داند خدای من آن چنان کوچک است که با ذره بین هم دیده نمی شود. ولی خب هست.
اون بیچاره هم حتماً گرفتاری های خودش رو داشته.
اما ایده زوج و فرد, جالب بود
شما حالتون خوبه؟ از این ورا؟ درس و مخش تموم شد؟ کی برمیگردی؟
نمیدونم شاید سو تفاهم بوده.چون بد نوشته شده
البته ما به سوء تفاهم هم می گیم سود تفاوت.
در ضمن اگر به تگ یادداشت نگاهی انداخته باشید می بیند که نامش ترانه های بی اندوه است. ینی خیلی جدی نگیرید.
اگر روی ترانه های بی اندوه کلیک کنید بیشتر با این گونه یادداشت ها آشنا می شوید.
سلام رفیق
خوب............ولش کن اون دکی رو .......شعور اجتماعی و طنز رو درک نکرده.....تو کتابهای پزشکی گم......
خودت چطوری رفیق......
خوبی خوشی شادی سر حالی؟؟؟؟؟؟؟
ما که خوبیم....خوشیم.......شادیم و سرحال.......
---------------
یه بار من خواهرمو بردم پیش چشم پزشکم ......خواستم معرفیش کنم...کلی خواستم همچین دکترو رو بالا ببرم جلوی خواهرم گفتم آقای دکتر به خواهرم گفتم یکبار بیاد پیش شما مشتری میشه.......
خلاصه نمیدونم لحن کلامم مشکل داشت یا کلمه مشتری........هم خواهرم....هم دکترو .......2 تاشون زدن زیر خنده............دکتر گفت: سارا خانم .....شما لطف دارید.......من همچین سرخ و سفید گفتم بله بله......حالو مگه این خواهرو ول کن بود..نیشش تا بناگوش باز.....ور گوشم میگه : خانم اینجا فروشگاهه؟ منو میگی داغ.......دیدم از رو نمیره خودم هم خندم گرفت برگشتم سمت دکتر : ببخشید اشتباه لپی شد.....منظورم مشتری نبود.....چیز بود.......
دیگه هر دوتاشون پوکیدن...........دیدم خیلی گند زدم اومدم یه چیزی بگم درستش کنم دکتر کمک کرد و گفت : خانم شما درست گفتید.....راستش خیلی وقته تو این کشور دکترا شدن کاسب و بیمارا مشتری....و همچنان میخندید........بعد گفت: خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم.........نسختو بده نمره چشمتو عوض کنم تندی برگردی یه دل سیر دیگه بخندیم.......
-----دکتر نازنین و باسوادی.........خیلی هم جنبه داره........راستشو بخوای سر هیچ اونروز کلی خندیدم........خوش گذشتا.......بیا ببرمتون پیش دکتر خودم........تا دلتون میخواد باهاش شوخی کنید
به این میگن یه دکتر درست و حسابی. امیدوارم یه روزی بیام پیشت که منو ببری پیشش. ولی بگو بهش که این مشتریت نمیشه. چرا که راهش بهت خیلی دوره.........
2+3=5
5-20=15
15/2=7.5
آقا 7.5 نه به روز فرد می خورد نه زوج
در منزل بمانید وبلاگ بخانید و پاسخ کامنت بدهید
خب 7/5 ینی جمعه. فرد و زوج آزادند.
هیچ چیز نباید انسان رو از فکر کردن و البته قدم گذاشتن در راه آرزوهاش منع کنه! به ویژه سن که واقعا اصلا مهم نیست. به هیچ وجه اهمیتی نداره!
موفق باشید و خبرش رو به ما هم بدید.
سن برای بعضی کارا مهمه. مثلن گواهی نامه ی پایه یک. به بالای شصت سال نمی دن.
سلام
خیلی ها را می شناسم که از فهم و قدرت ادراک و ارتباط دیگران با مسائل و دنیای پیرامون ناراحت می شوند و نتوانستن هایشان را پشت غرور و خودگیری پنهان می کنند!
ممنون.
چه دیدگاه جالبی...
جالب بود....
دکترها از حاضر جوابی خوششون نمیاد به خصوص وقتی که مریض سرحال باشه.باید می گفتی:حالا چی کار کنم دکی جون ؟.اونوقت می دیدی چطو ر برات «چح چهه »می زد.
دکی جون که بده. توهینه. ها؟