ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
اگر فلسفه شعر و معر را نمی دانید بد نیست اینجا برایتان بنویسم:
آورده اند شاعری در روزگاران پیشین، روزی در دربار شاهی، از جای برخواست و گفت: شاهنشاها اجازه دهید قطعه ای را که سروده ام در این مجلس با شکوه بخوانم. کسی پرسید: "تو کیستی و چه کاره ای؟
- بنده شاعرم
- بنده هم ماعرم
- ماعر کیست؟
- شاعر کیست؟
- شاعر شعر می گوید.
- ماعر معر می گوید.
- معر چیست؟
- شعر چیست؟
- شعر اینست: هر غنچه که گل گشت دگر غنچه نگردد.
- معر اینست: هر منچه که مل گشت دگر منچه نگردد.
- منچه چیست؟
- عنچه چیست؟
- غنچه آنست که شکفته شده و گل می گردد.
- منچه هم آنست که مکفته شده و مل می گردد.
شاعر تسلیم شد و زبان در کام گرفت. زآن پس چون نیک بنگریست دریافت که بسیاری از اشعار، در واقع معرند.
خود نیز بعدها، معرها مرود. مرودنی.
سلام
این مطلب روسابقاتوکتاب 100روزسرگرمی وتفریح وتفنن چاپ اواخردهه 20 خونده بودم.
کتاب خیلی قدیمی وتقریباپوسیده بود,البته ظاهرا 2 جلدبودکه فقط یک جلدش روداشتم
سپاسگزارم.

این مناظره شاعر ماعر از خودتان است؟!1 یا احیانا از قابوس مامه ای مابوس نامه ای؟؟1حکایت نامه ای جایی در گذشته هم نقل شده؟!
مناظره خیلی جالب بود. خیلی جالب
این را روزی معلمی در سر کلاس ادبیات برایمان گفت. یا در روزنامه توفیق خواندم. ریشه اش نمی دانم. ینی معلم هم نگفت. یا گفت و من گوش نمی کردم. ولی بعد از من چند سایت دیگر عین این متن من را کپی و منتشر کردند.
بنا به روایاتی این هم که می گویند شر و ور، از شعر و معر آمده است.
سلام
جالب بود
اما این یه ظرافت در مناظره و مجادله بود
کاشکی یه کم توضیح در مورد معر برای من دیگر گیر می گذاشتید
با تشکر
همه ی آن چه که در مورد معر می دانستیم همین بود و بس.
بسیار خندیدیم!
خنده های تو از مشهور ترین خنده های نسل بعد از خودم است که دیده ام. باز هم بخند. به کوری چشم آنهایی که چشم های تو را گریان می خواهند.
خیلی قشنگ بود ...من در ماه با تعداد زیادی از این ماعرا سر و کله میزنم ولی خدائیش من شاعرم...
من آپم...
منتظرتم..و پست اولت حرف نداشت
هر وقت معر خوبی پیدا کردی اینجا برام بذار که آپش کنم.
میام و می بینمت.
قربان بلاگ که چیزی نیست شما میتونین بنده رو از همه عرصه های زندگی تون پاک کنید چون من کلا جا اشغال میکنم. اینکه دیر به دیر آپ میکنم بخاطر زببایی جلوه های دیگر زندگی است که منو به خودش مشغول کرده.
ببخشید اینجا نوشتم جوابمو جای دیگه ای نبود خاستی پاکش کن
آیا آنجا هم جواب دادری؟
شما امکان ندارد از همه عرصه های زندگی ما پاک شوید. اینکه جوابتو اینجا نوشتی میگر نمیتوانستی همان جا بنویسی؟ و اما قضیه اینترنت.
وقتی آپ نمیکنی مثل کتابفروشی هستی پیر و درمانده که چند چلدی کتاب از ازمنه گذشته روی بساطش دارد و آنقدر غبار هم گرفته که فکر میکنی آنها را گذاشته که مستمسکی باشد برای شغل دیگری که در پناه آن دارد. مثلن بلانسبت قاچاق فروشی میکند.
در ضمن کاشکی از آن زیبایی های جلوه های دیگر زندگی به ما هم چشمه ای نشان دهید. باور کنید که ما هم بیننده خوبی هستیم. قول میدهیم از سهم شما هم ندزدیم.
اصلن وبلاگ نویسی را به جهت علاقه ایی که به شعر داشتم شروع کردم تقریبن همه ی پستها اختصاص به شعرهایی از شاعران بود که دوست داشتم. ولی آنقدر ماعر پیدا شد و با من بحث کردن که دست از نوشتن شعر در وبلاگ برداشتم
یک بار سر حکایتی از سعدی یکی از ماعر ها آمد و چنان بد و بیراه به سعدی گفت که یکی هم به طرفداری از من و سعدی وبلاگی درست کرد و اخطار نامه به ماعر نوشت. خلاصه جنگ وبلاگ ها در گرفت داستانش مفصل است. البته کلی هم اون روزها خندیدیم
من خودم چون طبع شعر ندارم با ماعران بهتر کنار میایم.
در ضمن داستان بد و بیراه گفتن به سعدی در مملکت ایران داستان دور و درازی دارد.
شاعری میفرماید:
استاد غزل سعدی است/ لینک شعر حافظ نمیدونم چی چی است و یک چیز دیگری دارد.
می بینی. اینهم از مثالی که زدم.
من شر و ور شنیده بودم اما شعر و معر نشنیده بودم ...
مــــرد فروشنده بــه فــردوسی گفت:
خودت که نـــــه، میدونتــو میشناسـم
از تـــو کسی چیـــزی نگفتــه واســم
ببینمت، تــــــو شاعــری راس راسی؟
"مــــریم حیـدر زاده" رو میشنـــاسی؟
راستی یه چی بخوام، ازت بر میـــــاد؟
ترانـــــه ی رپ از کارات در میـــــاد؟
پسر خالـه م میخواد کاست جم کنــه
یه چیزایی میخواد سر هـــــــــم کنــه
میخوام بـــــراش چیــزای مشتی بگی
هفش تـا شعـر شیش و هشتی بگی
بیـــــا ، اینم یـــه کـــاغذ و یـه خودکــار
یــــه چی بگوتومایه های " شاهکــــار"
امّـــا تــورو جـــون مـــامــانت استـــــاد
چیزی نگی که گیــــر بــدن تو ارشـــاد
فردوسی هم شانس آورد که وقتی بود که ارشاد نبود.
هر چند بعید نیست که یک روزی اگر یکی دو هزار نفر بخوان برن آرامگاهش بریزین و نگذارن که مجوز برگزاری مجلس فاتحه خوانی ندارید.
سلامو علیکم
احوالات؟
این قضه آیا ارتباطی هم با مبحث شعر و ور دارد؟!
.
.
.
بسیار قلم قوی دارید
در پناه حق!
ابدن. شعر و ور درست نیست و در واقع شر و ور است و آن شعری است که عین اش افتاده یعنی خود شعر هم دیگر شر است و ابدن اثری از شعر درش نیست.
کاشکی قلمش مال خودمان بود. مال خودمان نبود که. برایمان گفته بودند و ما هم اینجا نوشتیم.
جالب بود چه ناقلا
کی ناقلا؟
سلام عزیزم
میلاد با سعادت منجی عالم بشریت حضرت قائم عصر (عج) را به شما و خانواده محترم شما تبریک عرض می کنم
امیدوارم همیشه موفق باشید
ممنون. شما هم موفق باشید.
خب از این پس اگر جناب استاد اجازه فرمایند
ماهم در مسلک ماعران در آئیم باشد که معر های ماهم قبول افتد
بدرود
به به. به جمع ما خوش آمدی. ولی همین جوری قبول نیست و باید سند ارائه کنی. الکیه مگه؟
سلام..چه جالب من نمیدونستم..وبلاگ جالبیه
ممنون.
جای قلم توانای شما در حرفه ای ترین جامعه مجازی ایرانی ها خالی ست...
گولم زدی. اومدم. لینکتم کردم.
یعنی از این گونه کامنت ها نبود که:
وبلاگ زیبایی داری. با تبادل لینک موافقی؟