ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
سال 1344 بود که برای اولین بار با اینگمار برگمان آشنا شدم. با مهرهفتم که از تلویزیون نشان داده شد. یکی از بهترین فیلمهای او. در آن موقع محو تماشای نماهای فیلم بودم. بدون درک درستی از آن و به دنبال کشف جذابیتهای پنهانی که قبلن درباره اش و در مجلات خانده بودم. داستان در باره شوالیهای است بازگشته از جنگهای صلیبی که فرشته مرگ را ملاقات میکند. از مرگ طلب زمان میکند و قرار میشود با هم شطرنج بازی کنند و هرآینه مرگ پیروز شود شوالیه را با خود ببرد. به دلیل عدم توانانی در برد مرگ به شوالیه حقه میزند و در مقام کشیشی که در پس پرده کلیسا از بندگان اعتراف میگیرند ظاهر شده، رمز بازی را از شوالیه میپرسد و او هم فریب خورده و تاکتیک بازی خودش را برای کشیش –مرگ- افشاء میکند.......
هر گاه نام برگمان را میشنوم بی اختیار تصویری که در اینجا آورده ام از فیلم مهرهفتم در نظرم مجسم میشود. با اینکه بسیاری از منتقدین فانی و الکساندر را بهترین فیلم وی میدانند ولی من به دلیل تحجر کافی و وافی که دارم مهر هفتم را بیشتر از همه کارهایش ستوده و خاهم ستود.
ای کاش می توانستم یک روز و فقط یک روز از دریچه چشم او جهان را ببینم. کدام کارگردانی را سراغ دارید که خودش را در کادری مانند عکس بالا دیده باشد؟
اینگمار برگمان فیلمساز صاحب نام تاریخ سینما با کارنامه ای درخشان و بی نقص و بی حتا یک نمره کمتر از آ، دیروز سیام جولای 2007 و در هشتاد و نه سالگی بازی را به حریف واگذار کرد.
هنوز مونیتورمان از نوشتن این متن خنک نشده بود که خبر رسید:
بیشتر از همه کارهایش ستوده و خواهم ستود .
لطفا تصیح نمائید
من که این واو را از بین همه لغات مربوطه و نیز ان عربی را حذف کرده ام. مجوز نوشتن س و ص و ث و اینا رو که توی عربی تلفظ دارند و توی فارسی ندارند را هم به هر شکلی صادر کرده ام. حتا شما که به جای تصحیح تصیح نوشته اید مرتکب اشتباه نشده اید. بزن بریم.
جالب بود چه خوب از آن موقع به یادتان مانده است.
اینجا هم:
http://www.radiozamaneh.org/jahed/2007/08/post_154.html
در مورد برگمن خواندنی است
مگر می شود برگمان را از یاد برد؟ یا آنتونیونی را. من خیلی غمگینم. در تمام طول عمر این قدر غمگین نبوده ام. شبی که من مهر هفتم را دیدم تقریبن تا صبح نخابیدم.
منم می گم حیف!
در ضمن
هر چند مطلب شما روایت از خبر غم انگیزی بود ولی لذت فراوان داد مارا
با خبر شدیم که آنتونیونی هم بازی را به حریف واگذار کرد. باید بیاد او هم بنویسیم.
صاحب وبلاق! مگر از اول خلقت تا به حال برنده ای در این بازی
داشته ایم که حالا برگمان فقید بازی را باخته باشد.
بنویس پایان بازی اینگمار برگمان.قشنگتر است.
هر چه از دوست رسد نیکوست. بعد از این پاسخ در جا نظر شما را اعمال میکنیم. راستی دوباره یادمان افتاد که به تو بگوییم بالاخره ایمیل شید نایس را برای ما نفرستادی که دلمان برایش تنگ شده. جایش در میان کامنت ها خالیست.
فقط می شه گفت حیف شد... نابغه بزرگی بود که رفت. استاد سینمای مدرن با مهارتی خارق العاده در گرفتن نماهای کلوز آپ.