کتاب هایی که می خوانیم
کتاب هایی که می خوانیم

کتاب هایی که می خوانیم

بدرود بهمن


بهمن فرزانه

1392   1317


بهمن فرزانه ی خوب هم به تاریخ پیوست. کسی که نامش به عنوان برگرداننده ی هر کتابی تصمینی بود برای خواندن آن.

اولین کتابی که با برگردان او خواندم، صد سال تنهایی بود. سال 1358. و آخرین آن، عروسک فرنگی. سال 1390. یکی از کسانی بود که هنگام خواندن کتابی از او، اذیت نمی شدی. چیزی که این روزها بسیار آزار دهنده شده است و هر روز که می گذرد انگار بدتر و بدتر هم می شود. شوربختانه جای کسانی چون ابراهیم یونسی و مهدی سحابی را کسی پر نکرده بود که بهمن فرزانه هم به این جمع اضافه شد. وی بسیار وفادار به متن بود ولی  از آوردن اصطلاحاتی که کمک به رساندن مفهوم نویسنده به خواننده می کرد ابایی نداشت. اما دیگر کار را بدانجا نمی کشاند که در ترجمه اش از واژه هایی استفاده کند که حتا اکنون در زبان پارسی مهجور است و جا نیافتاده.


در زیر مصاحبه ای بسیار خواندنی با او را ببینید. از ایسنا وام گرفته ام. با این که نظرش را در مورد آلبا دسس پدس و ایزابل آلنده  نمی پسندم.


چند خطی از مصاحبه را این جا ببینید:


"تنسی ویلیامز از من در نامه‌ای پرسید، نام تو چه معنایی می‌دهد؟ گفتم «بهمن» به زبان قدیمی یعنی دوست. معنی دیگرش هم همان «بهمن» است. یعنی فرود آمدن توده‌ی برف از کوه."


این جمله را هم دوست دارم:


"پکی به سیگار بهمن فیلترسفیدش می‌زند، آن را در زیر‌سیگاری کنار ده‌ها سیگار دیگر که تا نیمه کشیده، خاموش می‌کند. می‌پرسیم، چرا این‌جوری سیگار می‌کشید؟! می‌خندد و می‌گوید، برای این‌که نصف سرطان را بگیرم!"

نظرات 6 + ارسال نظر
الهام اشرفی یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:23 http://elidiary.persianblog.ir/

خیلی جای تاسف داشت از دست رفتن ایشان
صد سال تنهایی مارکز را او در ایران معرفی و جاودانه کرد

اگر لینک را می خواندید، یا شاید هم خواندید، می دیدید یا دیده اید که او بسیار از این که فقط با صد سال تنهایی شناخته شده است دلخور است. بود.
بهرحال خود من نیز با صد سال تنهایی با او آشنا شدم.

اشرفی دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 16:32 http://elidiary.persianblog.ir/

اتفاقا من هم این نظر ایشان را قبلا هم خوانده بودم . همین شد که پی بقیه ی ترجمه های ایشون رفتم . مترسک هم با اعتماد به ترجمه ی ایشون خوندم .
و مجموعه داستان کوتاه خود ایشون رو ( از چاله به چاه )
یکی دیگه از ترجمه هاشون رو هم نوشته بودم که امروز و فردا بگیرم ...

این اعتماد به ترجمه که خیلی خوب است.
خودم، اولین چیزی که برای خرید یک کتاب خارجی به آن توجه می کنم مترجم کتاب است. فرزانه، سحابی، امرایی، سالمی، یونسی و ..... خیلی دارند کمتر و کمتر می شوند.

مسافر دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 23:42

سلام
چقدر عاشق مترسک رو دوست داشتم ولی دروغ چرا ازالبادسس پدس خوشم نیامده بود...
ویادش همیشه سبز

البا دسس پدس را همان طور که در یادداشتی هم نوشتم دوست ندارم. همان عروسک فرنگی که خواندم برای هفت جدم بس است.

مسافر سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 00:00

راستی این روزها خبر مرگ زیاد شده نسل 1300 تا 1320
نسلی بود که مسئولیت سرشان می شد می فهمیدند و برای بهتر دیدن و زیستن نسل اینده تلاش می کردند
فرزانه هم از اون ها بود
یکی دیگر از این نسل هم همین یک هفته قبل رفت عبدالحسین ناهیدی شاید به اندازه فرزانه مشهور نبود ولی برای تاریخ مشروظه زیاد زحمت کشید برای نقش زنان در تاریخ مشروطه و حتی نشون داد که جنبش های دانش اموزی و دانشجویی هم پیشگامانشون در جنبش مشروطه بودند

و اخر سر ارزوی سلامتی برای شما

نمی دانم. شاید هر از گاهی یک دگردیسی در ملتی پدید می آید. شاید به شرایط و اوضاع و احوال بر می گردد. مثلن دوقرن سکوت در ایران. یا دوران رنسانس در اروپا.........
من نمی دانم این روزها شاعران بزرگ کجایند؟ کسانی چون شاملو و اخوان و نیما و ...........
یا این روزها آهنگسازان بزرگ اروپا چون بتهون و موتسارت و هزار نفر دیگر کجایند؟

مسافر سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 20:55

متاسفانه با حرفتان موافقم امیدوارم این دگردیسی زیاد طول نکشد
یاد فروغ می افتم که صدایش از سالهای دور می اید:
نجات دهنده در گور خفته است
راستی منصور کوشان هم رفت....

منصور کوشان را شنیدم. ولی راستش چیزی از او نخوانده ام. این بودکه بهتر دیدم سکوت کنم.

jeld یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:47 http://jeld.blogsky.com

نامش بزرگ و یادش گرامی.
عشق سالهای وبا را در گذشته ای دور خوانده ام اما نمی دانم با ترجمه این بزرگوار بوده یا خیر. اما در سال 89 ایشان همین کتاب را با نام عشق در زمان وبا ترجمه و به بازار ارائه کرده اند که هنوز نخوانده ام. با تعریفاتی که شما می کنید باید خواند و مقایسه کرد. گرچه بهمن فرزانه و نجف دریابندری و مهدی سحابی و ... قابل مقایسه نیستند و بر قله ترجمه نشسته اند.

عشق سالهای وبا را به شکل فیلم سینمایی دیدم. این بود که دیگر سراغ کتاب نرفتم. ینی رفتم ولی بانگاهی از آن گذشتم. سخت است خواندن کتابی که فیلمش را دیده ام. البته بر عکسش خیلی سخت نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد