ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
برای بخش شاهنامه خوانی در وبلاگ صداهایی که میشنویم به دنبال عکس میگشتم. تندیس زیبایی از فردوسی دیدم، در میدان مرکزی دوشنبه و در تاجیکستان.
تا اینجای قضیه یک چیز طبیعی بود. ولی به تاریخچهی این میدان که مراجعه کردم، چیزهای دیگری دیدم. و آن اینکه، قبل از این تندیس و در زمان حاکمیت شوروی بر تاجیکستان، به جای این فردوسی تندیسی از لنین قرار داشت. بعد از فروپاشی شوروی، مردم تاجیکستان (یا دولتش و یا هر دو)، تندیس لنین را برداشته و به جایش این فرودسی را می نشانند. فردوسی مدتی در این میدان درخشید. ولی بعد از مدتی آن را هم بر میدارند و برای ادا کردن دین خودشان به تاریخ، به جایش تندیسی از شاه اسماعیل سامانی میگذارند. شاه اسماعیل هم مدتی در این میدان خودنمایی کرده تا این که یکهو مردم آن دیار احساس میکنند به قدیمتر خودشان هم بدهکارند و باید سراغ کسی بروند که اثر عمیقترین بر روح و جان تاجیکها دارد و آن کسی نیست جز، امام ابوحنیفه، بنیانگذار مذهب حنفی. یکی از شاخه های اهل تسنن، که مردم آن دیار اکثرن حنفی هستند.
بله. این روزها تندیسی از امام اعظم، ابوحنیفه به جای شاه اسماعیل سامانی نشسته و مردم تاجیکستان عین یک امامزاده از کنار آن میگذرند.
این که بر سر لنین و فردوسی و شاه اسماعیل سامانی چه آمد را دیگر نمی دانم.