بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

روزی که رفت


سال‌های سال در آمد و شد بود. هر جایی که می‌رفت در نهایت به جایی که در آن چشم باز کرده بود بر می‌گشت. روزی حداقل دوبار از کوچه می‌گذشت. یک بار رو به دوربین و بار دیگر، پشت به دوربین. تصویر رو به دوربین‌اش را ندارم. هر چه هست پشت به دوربین است و دارد می‌رود. و رفت. من دیگر هرگز او را نخواهم دید.


نظرات 1 + ارسال نظر
فروزان جمعه 15 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 14:11

تصویر غمگین تکرار شده باز مثل زندگی ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد