بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

تو چه دوری از من ....



من و کاسپین و امواج و مرغان دریایی و .............. شمس لنگرودی.


دهم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و دوی خورشیدی


 آن روز، دهم بهمن را می گویم، در این ساحل، شعری از شمس لنگرودی را در ذهنم زمزمه می کردم که پارسال خوانده بودم. صدای امواجی هم که روی شعر گذاشته‌ام، زنده برایم پخش می شد.

گاه چشمانم را می بستم. گاه که  نه، تقریبن چشمانم را بسته بودم که شعر را بشنوم. هم راه صدای امواج. و فقط چشمانم وقتی گشوده بود که شاتر دوربین را می خواستم فشار بدهم. چند عکسی هم با چشمان بسته گرفتم. از جمله این یکی را. کمی سر و سامان به آن دادم.


حوصله کردید، با کلیک روی چند خط بعدی، به  "تو چه دوری از من ......"  از شمس گوش بدهید که خوانده‌ام. پارسال. یک سال برای اجرای زنده ی این کار، بی‌تاب بودم.:


تو چه دوری از من خزر

و چه نزدیکی با من

که دلم را

خیس می کنی

.................

نظرات 13 + ارسال نظر
میتینگ انلاین شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 00:34 http://meetingonline0.blogfa.com/

این صدا فوق العاده است.
مرا به یاد نوجوانی و هزار بار گوش جان سپردن به دکلمه های شهریار قنبری انداخت.
مرا بردید به سالهای دور زندگی ام.
به قدغن!
به مینا!
به موهایش که از تخت آویزان است و تاب می خورد!
به انشای ظهر ...!
من فقط چند خط اول شعر را شنیدم و باقی دریا بود و صدا!
سپاس

چه خوب که دوستش داشتید. تازه دارم می فهمم که چرا می گفت، فروغ همیشه فرخزاد را می گویم، تنها صداست که می ماند.

پاپیون دوشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 15:25 http://oinion.blogsky.com

گر ز دریا قطره ای هم کم شود
مرغ دریا سینه اش پر غم شود

دریای زمستانه را دوست دارم

هیبتش بیشتر است. ولی سرد است. من سردم می شود.

اقای صورتی یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:45

ناموووسا راست می گویید محسن خان؟!نمی دانستیم!
والاع ما ک فعلا لذت می بریم اما نمی دانیم چرا وقتی از خواب بیدار می شویم فحش خواهر مادر می دهیم ب باعث و بانی ان شخصی ک سبب شد ما بخاطر ان از خواب بیدار شویم!

من تکلیفم با خودم روشن نیست. تازگی ها که سن و سال باعث شده که خیلی کم بخوابم. و تقریبن با صدای زنگ که نه که بی خوابی بیدارم می کند. ولی اگر زورکی بخواهم بیدار شوم من هم کس و کار آن کس را که موجب بیدار شدنم شده را مورد عنایت خودم قرار می دهم.

خانم سر به هوا یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:53 http://1026.blogfa.com

چقدر قشنگ دکلمه کردید...
عالیه،و صداتون خیلی زیباست

ممنون.
بعضی ها را خودم هم دوست دارم. از جمله این را و نیز دو سه یادداشت قبل تر در همین وبلاگ (همه عقلم همه عشقم همه جانم به جان تو) را.

اقای صورتی شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 18:49

اقا شدیدا با کامنت شوما در خرابه مان موافقیم اما از انجایی ک دستمان دیگر ب تایپ نمیرود با حجم انبوه کامنت ها دیگر تای
نکردیم
راستی این کلیپ"چنزدیکی خزر"رو خیلی باهاش حال کردم.صدای شوما واقعا عالیست
این کلیپ را دانلود کردیم و گذاشتیم ب روی زنگ صبحگاهی موبایل ک از خواب بیدار شویم و خرابه را ب مقصد محل کار ترک کنیم!

ممنون. ولی معمولن آدمی کلیپی را که با آن از خواب بیدار می شود را دوست ندارد. ینی دوست دارد ولی یواش یواش از آن متنفر می شود.

بشار شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:43 http:// bashshar.blogfa.com

دوستت دارم ...

ممنون.
البته اگر با من هستید. و نه با شمس لنگرودی و دریا و .......

پاپیون شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:10 http://http://oinion.blogsky.com/

سلام محسن آقا

سلام آقای پاپیون.

اقای صورتی جمعه 18 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 14:43 http://giahkhar1.blogfa.com

دروود برادر محسن
وااالاع با دیدن این عکس مجدد حسرت خوردیم ک چرا چندساله ک شومال نرفتیم!
اصولا شومال برای ما شده یک امام زاده!!

دلت رو پاک کن. رو به شمال بایست و نیت کن که اگر .......... -هرچی- یه سر بری زیارت.

فرناز جمعه 18 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 13:50

صدای خوب شما روی شعر حتما خوب شمس در حال دانلود شدن است . ..
اما نکته ای که بشدت فکر منو مشغول کرده اینه که عکاسهای مثلا حرفه ای با چشمان باز از کاسپین عکس میگیرن با خط افق کج !! و شما با چشم بسته و این خط افق ؟ آفرین . آفرین . آورین نه ها !

شعر را هم شنیدم . بسیار زیبا اجرا شده بود با آن صدای خوب دریایی در پس زمینه برای دقایقی توانستم به یک ساحل پاک و یک دریای تماشایی فکر کنم .. خیال زیبایی بود .

ممنون. چه خوب که شما دوباره در میان ظاهر شدی. و چه خوبتر که دوستش داشتی.
نوشتم کمی سر و سامان بهش دادم. دوربین روی حالت ورزش بود. چیلیک چیلیک عکس می انداختم. این هم کج بود. که افقی اش کردم. البته حدودهزارتایی هم پاک کردم.

بشار پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:22 http:// bashshar.blogfa.com

سلام ...

دورود.

حمید چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 17:57 http://shaiadkeaiande.blogfa.com

شنیدن شعری از شمس با صدای دلنشینتان خیلی بهم چسبید !
.
ممنون

ممنون. چه خوب که خوشت آمد.

حمید چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 17:49 http://shaiadkeaiande.blogfa.com

بالاخره شمس هست و دریا و ماهی ...

باکارا چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 16:53

صدای گرمی دارید ، تا به حال این شعر را نشنیده بودم و این قسمتش رو خیلی دوست داشتم.
تو چه نزدیکی با من /
ببین چگونه از قلبم سر می روی
و از چشمم فرو می ریزی...

سپاسگزارم.
این شعر سومین شعر شمس لنگرودی بود که خواندم. اولی اش باصدای خودش هم هست:
"نه نمی توانم فراموشت کنم: از کتاب پنجاه و سه ترانه عاشقانه
که خیلی دوستش دارم. ولی خودش آنچنان شنیدنی خوانده که به خودم اجازه گذاشتن روی وبلاگ "صداهایی که می شنویم" را ندادم. شاید البته روزی این کار را کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد