بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

غزل یا فال سال نود و دوی خورشیدی شما*

ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست



می فرماید:

ای صاحب فال بدان و آگاه باش که یک روزی یارت با موهای پریشان و عرق ریزان و خندان با لباس پاره پوره نزدت می آید و خودش را برایت لوس می کند و می گوید: چرا خوابیدی؟ تو چگونه در این اوضاع و احوال خوابت گرفته؟ و تو هم می گویی:

نه. من نخوابیده بودم و فقط چشمانم بسته بود. و در این چشم بستگی داشتم به خودم و خودت فکر می کردم و به آن چه که بر ما خواهد رفت. خب این ینی زنت، -اگر زنی؟ شوهرت-، نگران آینده ی توست. چرا فکر بد می کنی؟ چرا فکر می کنی که نباید بیدارت کند؟ ها؟

می گوید بیا و این ساغر شب گیر را بگیر. ینی یک ساغری که شب را می گیرد. می فهمی؟ ینی این که باید در نظر بگیری که کارت خیلی سخت است. ساغر شب گیر ینی کار سخت. همه ی کارها که الکی درست نمی شود. ینی خود به خودی. باید جان بککنی. کارت سخت است. ولی اگر در این بین شراب بهشتی بنوشی -البته هرچند حالا کو تا بهشت، بهرحال، حضرت می فرماید،- می توانی رستگار شوی. وگرنه باید توکل بر خدا کنی. که خدا هم معمولن در این گونه مواقع خیلی آدم را تحویل نمی گیرد.


* هر جای غزل را که کلیک کنید به صدا می رسید..........

الله و اکبر ............


نظرات 12 + ارسال نظر
علی اکبر علامتی پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:25 http://bayeste.blogfa.com

استاد!
ممنون که به نوشتار سر زدید و نظر گذاشتید. درباره کافه نادری خوانده ام و هرچه که درباره ش باشد جذبم می کند اما حتا یکبارم به خودم اجازه نداده ام نزدیکش شوم. از دیدن نظرتان حسی بهم دست داد که نمی توانم بازگویش کنم.ممنون.ممنون.همین و فقط ممنون...!
کاش بشود یکبار بخودم اجازه بدهم بروم...!

حتمن بروید. قبل از اینکه دیگر نباشد.

فروزان شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 13:44

خیلی باحال بود
الله اکبر!
ما همش گیر این کارای سختیم
ای خدا امسالم ینی اینطوره؟؟؟

این که بد نبود.
امیدوارم امسال همین جوری که توی این شعر آمده بود بگذره. من جوری دیگه ای دوست ندارم.

نیره سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:01 http://bahareman.blogsky.com/

برای چی موافقتنی اتفاق نیفتاده. من چی باید بگم؟ تعبیر کردی؟

ینی موافقتنی که من به شما بگویم:
دت مام؟ ینی دختر عمو.
شما تا به دست آوردن واژه ی درست به من بگویید.
کرمام. با ضم کاف.
اصلن یک چیز محرز است و آن این که من می دانم که به دختر عمو می گویند دت مام. و هیچ دلیلی ندارد که پسر عمو را هم بلت باشم.

نیره دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 17:46 http://bahareman.blogsky.com/

آدرس درست در سکوت
http://darsokout.blogsky.com/

پیداش کردم.

نیره دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:59 http://bahareman.blogsky.com/

ینی حرف نداشت... به جان خودم!
حیف توی محل کار خواندمش وگرنه....
حیف شد باید با صدای بلند خندید...
خیلی خیلی دست شما درد نگیره پسرعموجان جان

چه خوب. این روزهاخیلی خوش نیستم وگرنه از این بهتر می شد.


راستی از این به بعد من به جای دختر عمو میگم دت مام. - دال ضمه دار- ینی دختر عمو. البته در زفان کردهای ترکیه نشین.
موافقتی؟

حسام دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:36 http://hessamm.blogsky.com

خیلی هم خوب!

فلورا دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:54

دم تون گرم
اعتراف میکنم که این روزها ماجرای سهراب و رستم بسیارملولم کرده، اما حالم اینجا بسی خوش بشده است...
میخوام پیشنهاد بدم که غزلی شوخ و شنگ از سعدی بخونید که اردیبهشت، ماه سعدی شیرازه!

ممنون.
انتخاب غزل سعدی از شما.
خواندنش با من.
آهنگش هم از خانم محبوب.
چه شود!!!!

نیره یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:46 http://bahareman.blogsky.com/

من منتظر تفسیر و عسک هم هستم... هر چند که صدای شما خیلی الله اکبر داره....

انتظارتان به سر آمد؟

بیتا یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:22

لبش افسوس کنان....
شکل بوسه میشود لب وقتی افسوس میگوید

آهنگ و صدا و شعر فوق العاده بود ،حال کردیم حال کردنی.
سپاس

مرسیییییییییی.
اصن تاالا بش فک نکرده بودم.
راس می گی.
ولی این حافظم عجب ......... لاکردار.

فرانک شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:23

سلام
چه جالب امروز صبح داشتم همین غزل را می خواندم. حالا هم این جا دیدمش. این روزها چه خبر است؟ مدام با کسانی که حافط می خوانند دچار هم زمانی می شوم!
دست حافط احتمالن توی کار است. همان الله اکبر نیره عزیز.

شاید چون خیلی ها حافظ می خوانند این هم زمانی احتمال وقوعش زیاد می شود.

نیره جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 16:55 http://bahareman.blogsky.com/

اللّه اکبر....

ممنون.

محبوبه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:47 http://a-tree.blogsky.com

شنیدن دوباره صدای اقای محسن ام آرزو بود. عکس و تفسیر سیخی چند؟

ما هم حضور دوباره ی شما را آرزومند بودیم. عسک و تفسیر هم، مفت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد