ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
صدای این قطعه را در پیوند زیر بشنوید:
در نزد.
در را به روی او باز نکردم.
از پنجره خواست وارد شود.
آن جا را هم بستم. نه. نبستم. شاید هم بستم. ولی همین بس که، خواست از پنجره وارد شود و نتوانست.
دور شد. می دیدمش. پس از مدتی بازگشت. که با دبه ای احتمالن نه، حتمن، بنزین نزدیک غار من شد. بنزین را به در و دیوار می پاشید. کبریتی از جیب در آورد که روشن کند. کبریت روشن نشد. خودش روشن شد و غار را سوزاند. گرمای دلچسبی بود، در آن زمستان سرد و طولانی.
* آمد شبی برهنه ام از در چو روح آب
............ احمدشاملو