بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

به بهانه‌ی یلدای نود خورشیدی

یارب این شمع شب افروز ز کاشانه ی کیست؟
جان ما سوخت بگویید که جانانه ی کیست؟
........
........
گفتم: "آه از دل دیوانه ی حافظ بی تو"
زیر لب خنده زنان گفت: که "دیوانه ی کیست"

***

یارب این شمع شب افروز ز کاشانه‌ی کیست؟

جان ما سوخت، بپرسید که جانانه‌ی کیست؟

یارب! این شاه وش ماه رخ مهرفروغ

دُر یکتای که و گوهر یک‌دانه‌ی کیست؟

این می لعل که ناخورده مرا کردخراب

راح ِ روح ِ که و پیمانه‌ی کیست؟

دولت صحبت این شمع سعادت پرتو

باز پرسید خدا را، که به پروانه‌ی کیست؟

حالیا خانه برانداز دل و دین من است

تا هماغوش که می‌باشد و هم‌خانه‌ی کیست؟

می‌دمد هر کسش افسونی و معلوم نشد

تا دل نازک او مایل افسانه‌ی کیست؟

گفتم: "آه از دل دیوانه‌ی حافظ، بی تو"

زیر لب خنده‌زنان گفت که: "دیوانه‌ی کیست؟"

***

ای صاحب فال، بدان و آگاه باش که از آن‌جا که شعر خیلی سختی برایت آمده بدبخت شدی رفت.  ولی گوش بده شاید گره از کارت باز شد.

یک شمعی که شب ها نور افشانی می‌کند را دیده ای ولی نمی‌دانی از کجا آمده. این شمع جان شما را سوزانده است و حیرانی در این سر و راز. علی الحساب تا این جا کمی تا قسمتی مشکل داری و باید چاره جویی کنی. چون بعدش هم بدتر از این است. یک شاه وشی و ماه رخی و ......

ولی معلوم نیست از این قضیه چرا آن قدر خودت را باخته ای که به می متوسل شده‌ای. آن هم میی که نخورده خرابت کرده است. میی که راح و روحت را یکی کرده است. بهتر است دزت را بالاتر ببری. برای این گونه مواقع هنوز نخورده مست نکنی.

بعد برای حل مشکلت می روی که دولت آن‌را حل کند. می‌بینی دولت هم طرف همان شمع سعادت پرتو، ینی همین شمعی که نور افشانی می‌کند و آن هم در شب، را گرفته است. آخر آدم می‌رود در چنین مواقعی دامن دولت می گیرد؟ بعدش چه می‌شود؟ دین و ایمانت تو را براندازی می کنند. این دین و ایمان از دستت می رود. نگذار از دست بروند که در آن صورت براندازت می کنند. رفتی می خورده ای. خب دین و ایمانت از دستت می روند و بعد براندازت می کنند. ساده است. فهم این شعور بالا می‌خواهد؟

ولی ........ نهایتن با یک افسون نجات می یابی. آن هم توسط  نازک دلی که نشسته و دارد افسانه می‌خواند.

کیست؟ نه کیست ندارد. همین است و جز این نیست. تازه خودت هم دیوانه‌ای.

نظرات 16 + ارسال نظر
شمس سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 22:12

بورک کلاه
شاید به لهجه مراغی
ای منی بورکی یا هماه کلاه ایمنی

حالا فهمیدم.
من مشکلم اینه که بیشتر بلدم حرف بزنم تا بنویسم. اصلن نمی دونم کلماتی که بلدم رو چه طوری باید بنویسم.
ممنون.

شمس جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 19:41

دیشب حین نوشتن این قامنت میخواستم از شما بپرسم که پفیوز همان یوز پفیده شده است یادم رفت حالا تفسیر شمارو که خوندم یادم افتاد این توارد جالبه
حالا ایا پفیوز همان است ؟
دوم دوق قوز با ق هست و بنظر بنده قوز به گیردکان یا گردو مربوطه ولی تفسیر استاد جالبه حالا متلی راجع به اعداد
بیر ایکی بیزیم کی
اوچ دورد قاپی نی اورت(درو ببند۹
بش التی ساماوار التی (سینی زیر سماور)
ید دی سگ گیز فیرنگیز
دوققوز اون قیرمیزی دون (دامن قرمز)
اون بیر اون ایکی ارمنی بورکی
دین دین دی دین دین (اینم وزنش)
اینو از مادرم شنیدم بچه که بودم
یکی هم بود
اوشودوم ها اوشودوم
داغدان الما دوشو دوم
الماجیغیمی الدیلار
منه ظولوم سالدیلار
من ظولوم دن بیزارام
درین قویو قازارام
درن قویو بش کیچی
هانی بونون ارککجی
ارکک قازاندا قاینار
(بیر شی یا بیر کس ) یانیندا اوینار

درسته.
اطلاعات خیلی خوبی نوشتی.
بورکی ینی نمه نه؟
من ارمنی یاندر منی را بلدم.

شمس پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 20:30

با سلام
حماسه دوقوز دی را به شما نیز تربیک عرض میکنم خوبید اقا
بیت
با عشق طلسم گرگ را میشکنیم
شب این قفس سترگ را میشکنیم
هرجند تبر بدوشمان نیست ولی
یک روزبت بزرگ را میشکنیم
؛ومن معتقدم یک روزه بت بزرگ را میشکنیم؛
باری انشالا که خوب و سرفرازید چندی پیش فیل تر بودید و نمیتوانستم بیایم
مصرع
شمعیست دل مراد افروختنی
چاکیست زهجر دوست بر دوختنی
ای بی خبر از سوختن و سوختنی
عشق امدنی بود نه اموختنی
امید وارم برغم تمام دعا های شبانه روزی سینماییان دولتی
جدایی نادر از سیمین اسکار ببرد
مثنوی ده خوش دییب مول لای روم
دم سگ از ریش نادان بهتر است
بازهم روز باشکوه قبل از ده دی ماه شما را تربیک میگم امید وارم سال بعد به جمعه نیافتد تا ان روز را تعطیل کنند

من با این که می توانم گلیم خودم را در هر سرزمین ترک نشینی از آب بیرون بکشم ولی نمی دانم چرا وختی ب دوگگوز می رسم فکر میکنم باید عددی را در نظرم بیاور که مضربی از دو باشد. ولی بعد ا زکلی کنکاش و مداقه می فهمم که منظور از دوگگوز ینی روزی که در آن دو تاگوز زده شده. اشتباه می کنم؟ اگر بله. بفرمایید تا درست یاد بگیرم. آیا دوگگوز به معنی دو تا گوز نیست. امیدوارم به حق ابلفض این گ. و. ز وبلاگ ما را فیلتر نکند که اگر بکند بر جد و آباد فیلتر کننده اش نعلت. چرا که عین واقعیت است که ما می گوییم. دوگگوز ینی دو تا گوز؟

کامران یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:06

تعبیر این فال باطل است، چون دو بیت را با هم قاطی کردید، درستش اینه:

باده لعل لبش کز لب من دور مباد

راح روح که و پیمان ده پیمانه ی کیست


آن می لعل که ناخورده مرا کرد خراب

همنشین که و همکاسه و پیمانه ی کیست

تعبیر که اگر باطل باشد ما در این دکان را تخته می کنیم.

با بررسی های دقیق و موشکافانه در حافظ شاملو که این غزل از آن نوشته شده، آنچه بر کی بورد ما برفته درست است. مطابق آن نسخه.
احتمالن باید دید نسخه ی شما مال کیست؟ آنگاه با نسخ دیگر مقابله اش بکنیم تا برسیم به یک نقطه. شایدم نرسیدیم.

سروی شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 15:11

من مثیذرخیکبرشکنقد شدم از خوندن این فال و توضیحاتش .
مچچکرم

فک کردم نوشتید:
منمشتعلعشقعلیمچکنم؟

نیلوفر پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 19:32

آقا رشاد اگر به جای م.......... بگوئیم فایده دیگر مردم از کجا بفهمند که ما ۲۰۰۰ دلار قدیم داده ایم و از دانشگاه اکسفورد رشته ادبیات فارسی دکترا یعنی همان دکتری گرفته ایم ؟؟

کاملن درسته.

فروزان پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:15

نمیدونم چرا هر موقع این شعر حافظو میخونم
فکر می کنم
برای من گفته
برای شخص من
از این غزل لذتی میبرم که نگو
کاش حافظ بود
از خودش می پرسیدم
...

چه خوب.
شاید هم برای شما سروده شده.
همین نیت را بکنید و حافظ را باز کنید. حتمن می گوید که برای شما سروده یا نه.

رشاد پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:11

اصلاً مستفیض رو اینجوری می‌نویسند: مثیذرخیکبرشکنقد

ببخشید این دنباله کامنت قبلی بود که جا ماند.

همون میگیم فایده.

رشاد پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:03

حالا چه اصراری دارید مستفیذ یا مستفیض یا مثطفیظ یا مصتفیز یا مصطفیذ یامثتفیز بشوید؟ همان فایده ببرید کافی است.

م ........ ینی فایده؟
پس فیض بردن ینی فایده بردن.

پروانه پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:33

بر آمدن خورشید امروز چه زببا بود!
زمستان بر شما و همه ی دوستارانتان خرم باد!

ممنون. همین طور بر شما.

نیلوفر پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:07

من یادم آمد که مستفیض اینجوری درسته ،آره؟؟

نه همون جوری که من نوشتم درسته.

فروزان چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:36

سلام یلدا مبارک

ممنون.
یلدای شما هم مبارک باد.

شهرزاد چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 16:54

من بیت اول رو همیشه با دل افروز دیده بودم ولی خوب با این توضیح شما انگار همون شب افروز بهتره. بالاخره شمعی که دولت بخواهد طرفش را بگیرد خیلی کار کند می تواند شب افروز باشد دل افروزی پیش کشش
یلداتون مبارک

این را از حافظ فروشان دوره گرد در اینجا آوردم. به نیت شب یلدا بازش کردم. هر چند که مدتی بود آن را داشتم.
هم آن و هم شاملو شب افروز نوشته بودند.
یلدای شما هم مبارک.

پرنیان چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 http://yasamin78.blogfa.com

درود.این شکستن روش معمول فلگیری فکر خوبیه
هان سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود.
خوبه عادت کردن خوب نیست به این خوش بینی های فال عادت کردن هم.

عادت کردن کلن خوب نیست.
ولی فال تاثیرش را در کسی که به آن باور دارد را می گذارد.
خودم به شکل انرژی مثبت یا منفی به آن نگاه می کنم.
هرچند آخر همه شان به خوبی و خوشی تمام می شود.

نیلوفر چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:41

میگم شما با این همه پیشرفتی که در فالگیری پیدا کرده اید بهتر است یک کاسبی فالگیری راه بیندازید و از قبل آن دوست و بیگانه را مستفیذ فرمایید ، مستفیذ درست است ؟؟؟یا مستفیض یا مثطفیظ یا مصتفیز یا مصطفیذ یامثتفیز و یا.....هزار مدل دیگه آنوقت میگن چرا خط فارسی بین المللی نمیشود؟؟؟؟

مثطفیز درست است.
همه دارند خب مثطفیز می شوند. مگر نمی شوند؟

خاموش چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:24 http://laylay.blogsky.com/

یلدا مبارک :)

خوش آمدید.
ممنون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد